تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - To suck up to - با چرب زبانی کسی رو خر کردن و گفتن چیزایی که خوشایندش هست برای جلب توجه و رضایتش - خوش رقصی کردن برای فرد یا گروه خاصی برای نی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Flattery

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نهایتا، حداکثر، - No later than - The latest acceptable time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

این کلمه بار معنایی بسیار مثبتی دارد: • بسیار با اراده و مصمم • سمج ، با انگیزه و خستگی ناپذیر • کسی که برای رسیدن به خواسته یا هدفش منتظر شرلیط یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

A pie in the sky - An unrealistic wish - Illusion - Fantasy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن Give/add opinion To join a discussion/plan ۲ - وزن کشی کردن در مسابقاتی مانند کشتی، بوکس. .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار به ارائه توضیحات دقیق در مورد تصمیمات یا برنامه های خود کردن، وادار به تبیین موضوع کردن, وادار به ارائه اطلاعات روش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Snack, A light meal - 1 2 - to eat a snack 3 - munch

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Idiom :In a dispute or competition - نوعی سفسطه، fallacy ؟؟ - Changing the target or goal of a process as an unfair act to gain advantage over t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسیار ناچیز خیلی جزئی خیلی کم/کوچک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

متوالی Consecutive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

متوالی پیاپی Back - to - back

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Regenesis

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Unknown Untraveled Undiscovered Unmapped Unexplored

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - A very small island ۲ - جزایر لانگرهاوس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Sexual intercourse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فتنه انگیزی To incite people to rebel against the government to overthrow it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Shamelessly Baldly Blatantly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Also: last or final touches Verb: touch up - پرداخت - آخرین تغییرات یا اصلاحات نهائی برای بهبودنتیجه کار - To polish The final improvemen ...

پیشنهاد
٤

Fox guarding the hen house گله را به دست گرگ سپردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به خاک افتادن و خوار و زبون شدن در مقابل کسی به پای کسی افتادن التماس کردن لابه کردن یالواریب یاخارماخ ( ترکی ) Grovel Implore

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردد بودن تردید داشتن قادر به تصمیم گیری نبودن Waffle Waver back and forth Hesitate • But I had vacillated for another seven months before ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ژیگول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

To give a new name To christen again

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تحمیلی زوری زورکی اجباری Forced Compelled • An enforced companionship • Enforced restrictions • She said with enforced calm

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور جامعی Thoroughly • an exhaustively researched story

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی دو نفر از همون اول آشنایی خوب با هم کنار میان When two people get along well from the very moment of meeting each other • Neda and I really ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

The opposite of fraternity sorority : کلوپ/ انجمن دانشجویی فقط برای زنان Fraternity: کلوپ فقط برای مردان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار تحسین کردن جایگاه والایی در نظر گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر به هوا گیج خل و چل کله پوک Scatterbrain Dingbat Eccentric forgetful and unable to concentrate • I'm here to shatter the myth that beauty " ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فقدان ناشی از مرگ نزدیکان سوگواری/غم از دست دادن عزیز ی The bereaved: شخص سوگوار Bereavement leave: مرخصی فوت بستگان state of loss when someon ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - منظره Background ۲ - پرده ای که در پشت سن ( stage ) نصب می شود و صحنه های مربوط به نمایش در آن نقاشی شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Heave has to do with the word HEAVY and means to lift HEAVY objects Upheave : ۱ به زور یا با فشار بلند کردن/بلند شدن/کنده شدن یا کندن ۲ - متلاطم کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ندای درون که فرد را وادار به عمل می کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

یادبود تجلیل بزرگداشت Something that marks an event or is intended to honor something by remembering it • commemorative edition of the book

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - خیلی حرف زدن و پرت و پلا گفتن - babble - to talk at length over trivial stuff ۲ - مردد بودن، تردید داشتن، این پا و آن پا کردن - To be indeci ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - این پا و آن پا کردن قادر به تصمیم گیری نبودن مردد یا دودل بودن تردید داشتن - To fail to make up your mind in a critical moment - to be ind ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - سرنوشت ساز Determining حیاتی vital تعیین کننده deciding ۲ - مصمم، قطعی، محکم Confident, determined firm, resolute • . That was a decisive ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

حادثه/اتفاق/ تصمیم/تغییر برگشت ناپذیر بی بازگشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

To stay on the sidelines در حاشیه بودن حضور فعال نداشتن کناری ایستادن و درگیر ماجرا نشدن • Instead of staying on the sidelines, he jumped into ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - غیر مرتبط، بی ربط unrelated ۲ - پرت شدن حواس Distract get/throw/put someone off the track ۳ - دور شدن از بحث/هدف straying from the subject/go ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

- نوشته یا کلام انتقادی بسیار تند و شدیدالحن - دانناخ! ( ترکی ) • Some of them happen to relapse into a diatribe a whining or blaming others

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

To fall in love with someone once he/she says hello

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل: تقلا کردن ، جد و جهد کردن • Don't make excuses. . If neccessary, strain

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شخص یا چیزی که دقیقا همان جایگاه یا عملکرد فرد دیگر را دارد منتها در مکان یا موقعیتی دیگر - مثلا همتای رئیس جمهور کسی است که خود رئیس جمهور است اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Also : laps عود The return of symptoms برگشت To slip back to a former state or practice قهقرا Regression Recurrence • Relapses are bound to o ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Expected

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Memmorandum یادداشت Note Write a memo of confession and post it on the . office bulletin bpard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

شرح دادن set forth, describe با جزئیات توضیح دادن explain in details بیان کردن state ارائه دادن present تفسیر کردن چیزی که گنگ یا مشکل است interpr ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Lick the dust Implore لابه کردن التماس کردن زاری و خواهش کردن به پای کسی افتادن و از او چیزی را تمنا کردن یالوارئب یاخاراماخ ( ترکی ) • Try to ...