پیشنهادهای Figure (٣,٣٧١)
۱ - To suck up to - با چرب زبانی کسی رو خر کردن و گفتن چیزایی که خوشایندش هست برای جلب توجه و رضایتش - خوش رقصی کردن برای فرد یا گروه خاصی برای نی ...
Flattery
نهایتا، حداکثر، - No later than - The latest acceptable time
این کلمه بار معنایی بسیار مثبتی دارد: • بسیار با اراده و مصمم • سمج ، با انگیزه و خستگی ناپذیر • کسی که برای رسیدن به خواسته یا هدفش منتظر شرلیط یا ...
A pie in the sky - An unrealistic wish - Illusion - Fantasy
۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن Give/add opinion To join a discussion/plan ۲ - وزن کشی کردن در مسابقاتی مانند کشتی، بوکس. .
۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار به ارائه توضیحات دقیق در مورد تصمیمات یا برنامه های خود کردن، وادار به تبیین موضوع کردن, وادار به ارائه اطلاعات روش ...
Snack, A light meal - 1 2 - to eat a snack 3 - munch
Idiom :In a dispute or competition - نوعی سفسطه، fallacy ؟؟ - Changing the target or goal of a process as an unfair act to gain advantage over t ...
بسیار ناچیز خیلی جزئی خیلی کم/کوچک
متوالی Consecutive
متوالی پیاپی Back - to - back
Regenesis
Unknown Untraveled Undiscovered Unmapped Unexplored
۱ - A very small island ۲ - جزایر لانگرهاوس
Sexual intercourse
فتنه انگیزی To incite people to rebel against the government to overthrow it
Shamelessly Baldly Blatantly
Also: last or final touches Verb: touch up - پرداخت - آخرین تغییرات یا اصلاحات نهائی برای بهبودنتیجه کار - To polish The final improvemen ...
Fox guarding the hen house گله را به دست گرگ سپردن
به خاک افتادن و خوار و زبون شدن در مقابل کسی به پای کسی افتادن التماس کردن لابه کردن یالواریب یاخارماخ ( ترکی ) Grovel Implore
مردد بودن تردید داشتن قادر به تصمیم گیری نبودن Waffle Waver back and forth Hesitate • But I had vacillated for another seven months before ...
ژیگول
To give a new name To christen again
تحمیلی زوری زورکی اجباری Forced Compelled • An enforced companionship • Enforced restrictions • She said with enforced calm
به طور جامعی Thoroughly • an exhaustively researched story
وقتی دو نفر از همون اول آشنایی خوب با هم کنار میان When two people get along well from the very moment of meeting each other • Neda and I really ...
The opposite of fraternity sorority : کلوپ/ انجمن دانشجویی فقط برای زنان Fraternity: کلوپ فقط برای مردان
بسیار تحسین کردن جایگاه والایی در نظر گرفتن
سر به هوا گیج خل و چل کله پوک Scatterbrain Dingbat Eccentric forgetful and unable to concentrate • I'm here to shatter the myth that beauty " ...
فقدان ناشی از مرگ نزدیکان سوگواری/غم از دست دادن عزیز ی The bereaved: شخص سوگوار Bereavement leave: مرخصی فوت بستگان state of loss when someon ...
۱ - منظره Background ۲ - پرده ای که در پشت سن ( stage ) نصب می شود و صحنه های مربوط به نمایش در آن نقاشی شده است.
Heave has to do with the word HEAVY and means to lift HEAVY objects Upheave : ۱ به زور یا با فشار بلند کردن/بلند شدن/کنده شدن یا کندن ۲ - متلاطم کر ...
ندای درون که فرد را وادار به عمل می کند
یادبود تجلیل بزرگداشت Something that marks an event or is intended to honor something by remembering it • commemorative edition of the book
۱ - خیلی حرف زدن و پرت و پلا گفتن - babble - to talk at length over trivial stuff ۲ - مردد بودن، تردید داشتن، این پا و آن پا کردن - To be indeci ...
۱ - این پا و آن پا کردن قادر به تصمیم گیری نبودن مردد یا دودل بودن تردید داشتن - To fail to make up your mind in a critical moment - to be ind ...
۱ - سرنوشت ساز Determining حیاتی vital تعیین کننده deciding ۲ - مصمم، قطعی، محکم Confident, determined firm, resolute • . That was a decisive ...
حادثه/اتفاق/ تصمیم/تغییر برگشت ناپذیر بی بازگشت
To stay on the sidelines در حاشیه بودن حضور فعال نداشتن کناری ایستادن و درگیر ماجرا نشدن • Instead of staying on the sidelines, he jumped into ...
۱ - غیر مرتبط، بی ربط unrelated ۲ - پرت شدن حواس Distract get/throw/put someone off the track ۳ - دور شدن از بحث/هدف straying from the subject/go ...
- نوشته یا کلام انتقادی بسیار تند و شدیدالحن - دانناخ! ( ترکی ) • Some of them happen to relapse into a diatribe a whining or blaming others
To fall in love with someone once he/she says hello
فعل: تقلا کردن ، جد و جهد کردن • Don't make excuses. . If neccessary, strain
شخص یا چیزی که دقیقا همان جایگاه یا عملکرد فرد دیگر را دارد منتها در مکان یا موقعیتی دیگر - مثلا همتای رئیس جمهور کسی است که خود رئیس جمهور است اما ...
Also : laps عود The return of symptoms برگشت To slip back to a former state or practice قهقرا Regression Recurrence • Relapses are bound to o ...
Expected
Memmorandum یادداشت Note Write a memo of confession and post it on the . office bulletin bpard
شرح دادن set forth, describe با جزئیات توضیح دادن explain in details بیان کردن state ارائه دادن present تفسیر کردن چیزی که گنگ یا مشکل است interpr ...
Lick the dust Implore لابه کردن التماس کردن زاری و خواهش کردن به پای کسی افتادن و از او چیزی را تمنا کردن یالوارئب یاخاراماخ ( ترکی ) • Try to ...