تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در مضیقه قرار دادن در تنگنا قرار دادن در شرایط دشواری قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حضور غیاب کردن حضور غیاب :Roll call ( noun ) To call aloud the names of people off a list to check their attendance

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حضور غیاب I give a roll call each night

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Very Utterly Resembling death That one particular bar had a certain deathly charm

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Get fired Get sacked Get the sack Get laid off Get shown the door Get ousted

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

متصدی مراقب نگهبان ( بویژه نگهبان زندان ) Keeper Guardian Supervisor One who guards Superintendent Prison officer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مجذوب مفتون شیفته میخکوب شده

پیشنهاد
٣

ترک کردن/کنار کشیدن/ رفتن/ تمومش کردن/ جدا شدن قبل از اینکه دیر بشه - قبل از اینکه کار از کار بگذره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اوج خود رسیدن Political differences came to a head for the married couple

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یه جای ارزان قیمت مانند مهمانسرای کهنه و ارزان قیمت برای خوابیدن و اقامت A cheap run down place ( hotel, apartment, house ) to sleep frequented by ad ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زگیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

قمار کردن مجدد پولی که از از شرط بندی قبلی بدست آمده ( پشت سر هم قمار کردن ) ۲ - شرایط موجود را به نفع خود بکار بردن به نفع خود بهره برداری کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون آمادگی/برنامه ریزی یا فکر قبلی کاری را یر به یر کردن فی البداهه انجام دادن - To improvise - To do something you haven’t prepared for • S ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فهرست نهایی ( کسانی که متقاضی شغل یا منسبی یا جایزه ای هستند و بعد از حذف گزینه های نا متناسب و باقی ماندن اسامی شایسته حاصل میشود ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Promising Tomorrow's stars Emerging and likely to succeed نو ظهورِ با آتیه آینده دار Something or someone that is coming to prominence/gainin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست دست کردن این دست اون دست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کمر درد گرفتن به کمر آسیب رساندن To experience an acute back pain in the lower back and it usually doesn't stop/improve/let up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

همشو نخور همه رو تموم نکن همشو استفاده نکن to not use too much of something احتیاط کن to act or handle with caution زیاده روی نکن محتاط باش سخت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

و مانند اینها و از این قبیل و غیره And the like Et cetera So on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تقویت کننده معجون تقویت کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - نمور بوی نمور بوی نم و کپک ۲ - نخ نما hacknyed, trite Having a stale, moldy or damp smell as in an old building or a stale food The suite ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقشه/حیله برملا شد

پیشنهاد
٢

استطاعت نداشتن نتوانستن نباید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی خانمان آس و پاس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بعد دیگری از شخصیت انسان که پنهان از دید سایر مردم است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Especially Particularly In particular Notably

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پرهیز کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قاطع سفت و سخت محکم تند شدید آتشین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Almost

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راهگشا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - فرا گرفتن آکنده شدن لبریز شدن متاثر شدن/ کردن غرق در چیزی شدن To affect greatly, suddenly, thoroughly, strongly, and profoundly Overflow Over ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - اتفاق نظر ۲ - باور عمومی An informal agreement between people

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Shovel Spade

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرز جابک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راهیِ عازمِ On the way to Travalling towards a place A pilgrim bound for Mashahd

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - غیر رسمی لباس پوشیدن to dress informally. The opposite of dress up 2 - توبیخ کردن ملامت کردن سرزنش کردن انتقاد کردن Chew out Chide Blame Re ...

پیشنهاد
٠

* Conform to * Fall in line * A desire/tendency to fit in To change one's behavior, attitudes, and beliefs according to the norms of the groups o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دستی سر و روی چیزی کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Mash - up بویژه در موسیقی: اثر خلاقانه حاصل از ادغام/در هم آمیختن دو یا چند اثر قبلی در ریمیکس فقط تغییراتی در موزیک اولیه ایجاد می شود ولی در مش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خدا شاهده والا به خدا قسم I swear to God God as my witness May God smite me

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Very strange Very unusual Very unexpectable Weired Odd Bizzar ?? Warperd Extraordinary

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

جواب هوشمندانه اما تندو کنایه دار A sarcastic and clever but unkind response

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Billow of fire زبانه آتش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

متاثر شدن To be affected/influenced by something/someone and get emotional

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

رنگ پریده Pale, washed out and colorless Ashen desert His ashen face/ mask A white ashen dust veiled his dark suit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To expel evil spirits

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Stay/remain behind

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

استادیوم سرپوشیده ( برای ورزش هایی مانند والیبال، بسکتبال و . . . ) Enclosed building for sports events

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیسِ ( عرق )