تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - نخ کش شدگی جوراب/ لباس a run ۲ - گیر ، مشکل ، مانع ( Hiccup: a small problem which desn't last long ) There was a snag because they demande ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - موضوع یا بحث ناراحت کننده ای مرتبا پیش کشیدن و یادآوری کردن ، زخم زبان زدن , با مطرح کردن یا یادآوری موضوع ناراحت کننده ای نمک روی زخم کسی پاشیدن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - پاتوق haunt ۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستشویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - پیچوندن کسی با کتمان حقیقت/با دروغ گفتن/ با حیله گری To decieve To trick To lie To cheat ۲ - بلوف زدن Brag ۳ - دادن دود سیگار به بیرون از د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تکه تکه کردن، تکه پاره کردن ( با بی دقتی و یا با خشونت ) To cut into pieces roughly, clumsily, savagely به ترکی: دیدئب داغئتماخ The whales are d ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بگو مگو مشاجره Bickering A noisy angry، quarrel Argument

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

رقیق شده ضعیف شده از نظر محتواو کارایی تضعیف شده در مورد نظر عقیده، طرح، پیشنهاد: ساده شده از شدت، حدت، قوت یا تاثیر گذاری کاسته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

The acme of منتهایِ اوجِ نهایتِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

میهمانی رسمی ناهار The luncheon party had been going on for some time.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با ماشین رسیدن به جایی We rolled up to Jon's place

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در مضیقه قرار دادن در تنگنا قرار دادن در شرایط دشواری قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حضور غیاب کردن حضور غیاب :Roll call ( noun ) To call aloud the names of people off a list to check their attendance

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حضور غیاب I give a roll call each night

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Very Utterly Resembling death That one particular bar had a certain deathly charm

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Get fired Get sacked Get the sack Get laid off Get shown the door Get ousted

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

متصدی مراقب نگهبان ( بویژه نگهبان زندان ) Keeper Guardian Supervisor One who guards Superintendent Prison officer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مجذوب مفتون شیفته میخکوب شده

پیشنهاد
٣

ترک کردن/کنار کشیدن/ رفتن/ تمومش کردن/ جدا شدن قبل از اینکه دیر بشه - قبل از اینکه کار از کار بگذره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اوج خود رسیدن Political differences came to a head for the married couple

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یه جای ارزان قیمت مانند مهمانسرای کهنه و ارزان قیمت برای خوابیدن و اقامت A cheap run down place ( hotel, apartment, house ) to sleep frequented by ad ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زگیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

قمار کردن مجدد پولی که از از شرط بندی قبلی بدست آمده ( پشت سر هم قمار کردن ) ۲ - شرایط موجود را به نفع خود بکار بردن به نفع خود بهره برداری کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون آمادگی/برنامه ریزی یا فکر قبلی کاری را یر به یر کردن فی البداهه انجام دادن - To improvise - To do something you haven’t prepared for • S ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فهرست نهایی ( کسانی که متقاضی شغل یا منسبی یا جایزه ای هستند و بعد از حذف گزینه های نا متناسب و باقی ماندن اسامی شایسته حاصل میشود ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Promising Tomorrow's stars Emerging and likely to succeed نو ظهورِ با آتیه آینده دار Something or someone that is coming to prominence/gainin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دست دست کردن این دست اون دست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کمر درد گرفتن به کمر آسیب رساندن To experience an acute back pain in the lower back and it usually doesn't stop/improve/let up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

همشو نخور همه رو تموم نکن همشو استفاده نکن to not use too much of something احتیاط کن to act or handle with caution زیاده روی نکن محتاط باش سخت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

و مانند اینها و از این قبیل و غیره And the like Et cetera So on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تقویت کننده معجون تقویت کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - نمور بوی نمور بوی نم و کپک ۲ - نخ نما hacknyed, trite Having a stale, moldy or damp smell as in an old building or a stale food The suite ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقشه/حیله برملا شد

پیشنهاد
٢

استطاعت نداشتن نتوانستن نباید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی خانمان آس و پاس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بعد دیگری از شخصیت انسان که پنهان از دید سایر مردم است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Especially Particularly In particular Notably

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پرهیز کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قاطع سفت و سخت محکم تند شدید آتشین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Almost

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهگشا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - فرا گرفتن آکنده شدن لبریز شدن متاثر شدن/ کردن غرق در چیزی شدن To affect greatly, suddenly, thoroughly, strongly, and profoundly Overflow Over ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - اتفاق نظر ۲ - باور عمومی An informal agreement between people

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Shovel Spade

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرز جابک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راهیِ عازمِ On the way to Travalling towards a place A pilgrim bound for Mashahd

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - غیر رسمی لباس پوشیدن to dress informally. The opposite of dress up 2 - توبیخ کردن ملامت کردن سرزنش کردن انتقاد کردن Chew out Chide Blame Re ...

پیشنهاد
٠

* Conform to * Fall in line * A desire/tendency to fit in To change one's behavior, attitudes, and beliefs according to the norms of the groups o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دستی سر و روی چیزی کشیدن