پیشنهادهای Figure (٣,٢٤٠)
Uncomfortable معذب دستپاچه The answer to this question never fails to put me . ill - at - ease
نمود، جلوه، ظاهر They had the seeming of battlle - wrecks
۱ - درخشان، تابان، براق، نورانی shining intensly Blazing sun Blazing wreath of hibiscus on his black hair ۲ - واضح obvious ۳ - شعله ور، فروزان ...
تعلق وابستگی Religious affiliation : تعلق یا وابستگی مذهبی
Also: make a name for oneself مشهور شدن، نام کسی بر سر زبانها افتادن To become well - known His fertile imagination began conceiving the stories ...
واحد اندازه گیری بویژه مایعات A pint of One of them had a pint of beer
۱ - تمایل به چیزی داشتن to be incluned ۲ - مراقبت یا تیمارداری کردن, مواظبت کردن Care for something • He tended his garden and fed the chickens
آسایشگاهی که در آن افراد مبتلا به بیماری های لاعلاجی که روزهای آخر عمر خود را سپری میکنند نگهداری و مراقبت میشوند.
Shy Diffident Timid
Nasty
دزد آفتابه دزد swindler Theif Conman The activist is being accused as grifter after report reveals his ‘lavish’ new lakeside home
To lie
هی بالا پایین شدن متناوبا افزایش و کاهش یافتن
بالا پایین شدن
ملازمان دار و دسته همراهان اصحاب یاران آدمای دور و بر The king's eager - to - please entrouge
تئوری یا پدیده تغییر سرعت گذر زمان ( کاهش یا افزایش گذشت زمان ) A phenomenon which makes the time flow/run faster or slower
Also: wrap and woof ۱ - تا رو پود ۲ - بنیان، اساس، زیربنا، شالوده، اصل foundation Fundamental aspect
دستگیری هنگام سختی Succor Assistance and support in the time of need
مدد، یاری ، دستگیری، استعانت، مساعدت Assistance/a helping hand/help/support in the times of hardship or need When a man begins something by pro ...
طنین
۱ - در آشپزی به غذای شور یا تند گفته میشود که در مقابل آن غذای شیرین قرار میکیرد. In the world of cusine the term savory is used to refer to salty o ...
Used to Apt to Inclined
۱ - کسی یا چیزی که از مسیر منحرف شده یا راهش رو گم کرده An out of place thing An errant bird An errant bomb ۲ - تخس، بدجنس، شرور ، منحرف، گمراه ...
Also: run against the grain ۱ - برخلاف هنجارها، رسوم، عقاید یا اصول پذیرفته شده حرکت کردن To behave, act or be contrary to expectations, custom, co ...
۱ - اسراف و تبذیر کردن ولخرجی کردن ریخت و پاش کردن به باد دادن To dissipate To waste/spend/ use up wastefully/extravagantly/foolishly ۲ - پراکند ...
کوتاه زودگذر فانی The lifespan of a mayfly is so ephemeral
To talk To have a conversation To catch up with someone who havent seen in a long time
Choose between the lesser of two evils بین بد و بدتر انتخاب کردن • A while ago I made the video called "Stop voting for " the lesser of two evils
گزینه بد ( بین بد و بدتر )
فلانی. . با توأم! برای خطاب قرار دادن یا جلب توجه کسی که حواسش یه جای دیگه است و صدای شما رو نمی شنوه. !Earth to Amir امیر با تو اَم !
به هم خوردن ( مثلا معامله ) To come to no fruition To fail The contract fell through
۱ - پرت بودن حواس ۲ - منگ بودن در اثر مواد مخدر/بیخوابی /خستگی مفرط I'm spacing out حواسم جای دیگه است فکرم جای دیگه است حواسم پرته! فکرم درگی ...
پنهان داشتن Conceal Keep secrete/hidden/concealed
رنگ و رو رفته سائیده، خراشیده شده, پوسته پوسته شده I remember vividly the scene Sima scuffed my beautiful new shoes by rubbing her own soes on it
پیشکار پیشخدمت در هتل/ رستوران که کارهای شخصی مهمانها و مسافرین رو انجام میده مثل پارک کردن ماشین و برگردوندن اون
ترکش Sharp and small shards of metal which are shattered after the explosion of an explosive device He hankered down in the bunker dodged the shr ...
رو کاری/مسئله ای/ چیزی بسیار تمرکز کردن To focus on doing something very hard پناه گرفتن hunker down
بن بست عقیم بی نتیجه بلاتکلیف بی حاصل بی ثمر A situation in which no advancement or progress is possible
در مقادیر یا تعداد زیاد In large amount or numbers They arrived overnight and began making movies by the scort, one after the other
۱ - نخ کش شدگی جوراب/ لباس a run ۲ - گیر ، مشکل ، مانع ( Hiccup: a small problem which desn't last long ) There was a snag because they demande ...
۱ - موضوع یا بحث ناراحت کننده ای مرتبا پیش کشیدن و یادآوری کردن ، زخم زبان زدن , با مطرح کردن یا یادآوری موضوع ناراحت کننده ای نمک روی زخم کسی پاشیدن ...
۱ - پاتوق haunt ۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort
دستشویی
۱ - پیچوندن کسی با کتمان حقیقت/با دروغ گفتن/ با حیله گری To decieve To trick To lie To cheat ۲ - بلوف زدن Brag ۳ - دادن دود سیگار به بیرون از د ...
تکه تکه کردن، تکه پاره کردن ( با بی دقتی و یا با خشونت ) To cut into pieces roughly, clumsily, savagely به ترکی: دیدئب داغئتماخ The whales are d ...
بگو مگو مشاجره Bickering A noisy angry، quarrel Argument
رقیق شده ضعیف شده از نظر محتواو کارایی تضعیف شده در مورد نظر عقیده، طرح، پیشنهاد: ساده شده از شدت، حدت، قوت یا تاثیر گذاری کاسته شده
The acme of منتهایِ اوجِ نهایتِ
میهمانی رسمی ناهار The luncheon party had been going on for some time.
با ماشین رسیدن به جایی We rolled up to Jon's place