تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Uncomfortable معذب دستپاچه The answer to this question never fails to put me . ill - at - ease

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمود، جلوه، ظاهر They had the seeming of battlle - wrecks

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - درخشان، تابان، براق، نورانی shining intensly Blazing sun Blazing wreath of hibiscus on his black hair ۲ - واضح obvious ۳ - شعله ور، فروزان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تعلق وابستگی Religious affiliation : تعلق یا وابستگی مذهبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Also: make a name for oneself مشهور شدن، نام کسی بر سر زبانها افتادن To become well - known His fertile imagination began conceiving the stories ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

واحد اندازه گیری بویژه مایعات A pint of One of them had a pint of beer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ - تمایل به چیزی داشتن to be incluned ۲ - مراقبت یا تیمارداری کردن, مواظبت کردن Care for something • He tended his garden and fed the chickens

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آسایشگاهی که در آن افراد مبتلا به بیماری های لاعلاجی که روزهای آخر عمر خود را سپری میکنند نگهداری و مراقبت میشوند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Shy Diffident Timid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nasty

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دزد آفتابه دزد swindler Theif Conman The activist is being accused as grifter after report reveals his ‘lavish’ new lakeside home

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To lie

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هی بالا پایین شدن متناوبا افزایش و کاهش یافتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالا پایین شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ملازمان دار و دسته همراهان اصحاب یاران آدمای دور و بر The king's eager - to - please entrouge

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تئوری یا پدیده تغییر سرعت گذر زمان ( کاهش یا افزایش گذشت زمان ) A phenomenon which makes the time flow/run faster or slower

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Also: wrap and woof ۱ - تا رو پود ۲ - بنیان، اساس، زیربنا، شالوده، اصل foundation Fundamental aspect

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دستگیری هنگام سختی Succor Assistance and support in the time of need

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدد، یاری ، دستگیری، استعانت، مساعدت Assistance/a helping hand/help/support in the times of hardship or need When a man begins something by pro ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

طنین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

۱ - در آشپزی به غذای شور یا تند گفته میشود که در مقابل آن غذای شیرین قرار میکیرد. In the world of cusine the term savory is used to refer to salty o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to Apt to Inclined

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - کسی یا چیزی که از مسیر منحرف شده یا راهش رو گم کرده An out of place thing An errant bird An errant bomb ۲ - تخس، بدجنس، شرور ، منحرف، گمراه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Also: run against the grain ۱ - برخلاف هنجارها، رسوم، عقاید یا اصول پذیرفته شده حرکت کردن To behave, act or be contrary to expectations, custom, co ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - اسراف و تبذیر کردن ولخرجی کردن ریخت و پاش کردن به باد دادن To dissipate To waste/spend/ use up wastefully/extravagantly/foolishly ۲ - پراکند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوتاه زودگذر فانی The lifespan of a mayfly is so ephemeral

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

To talk To have a conversation To catch up with someone who havent seen in a long time

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Choose between the lesser of two evils بین بد و بدتر انتخاب کردن • A while ago I made the video called "Stop voting for " the lesser of two evils

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گزینه بد ( بین بد و بدتر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فلانی. . با توأم! برای خطاب قرار دادن یا جلب توجه کسی که حواسش یه جای دیگه است و صدای شما رو نمی شنوه. !Earth to Amir امیر با تو اَم !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هم خوردن ( مثلا معامله ) To come to no fruition To fail The contract fell through

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - پرت بودن حواس ۲ - منگ بودن در اثر مواد مخدر/بیخوابی /خستگی مفرط I'm spacing out حواسم جای دیگه است فکرم جای دیگه است حواسم پرته! فکرم درگی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پنهان داشتن Conceal Keep secrete/hidden/concealed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رنگ و رو رفته سائیده، خراشیده شده, پوسته پوسته شده I remember vividly the scene Sima scuffed my beautiful new shoes by rubbing her own soes on it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیشکار پیشخدمت در هتل/ رستوران که کارهای شخصی مهمانها و مسافرین رو انجام میده مثل پارک کردن ماشین و برگردوندن اون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترکش Sharp and small shards of metal which are shattered after the explosion of an explosive device He hankered down in the bunker dodged the shr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رو کاری/مسئله ای/ چیزی بسیار تمرکز کردن To focus on doing something very hard پناه گرفتن hunker down

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بن بست عقیم بی نتیجه بلاتکلیف بی حاصل بی ثمر A situation in which no advancement or progress is possible

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مقادیر یا تعداد زیاد In large amount or numbers They arrived overnight and began making movies by the scort, one after the other

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - نخ کش شدگی جوراب/ لباس a run ۲ - گیر ، مشکل ، مانع ( Hiccup: a small problem which desn't last long ) There was a snag because they demande ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - موضوع یا بحث ناراحت کننده ای مرتبا پیش کشیدن و یادآوری کردن ، زخم زبان زدن , با مطرح کردن یا یادآوری موضوع ناراحت کننده ای نمک روی زخم کسی پاشیدن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - پاتوق haunt ۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستشویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - پیچوندن کسی با کتمان حقیقت/با دروغ گفتن/ با حیله گری To decieve To trick To lie To cheat ۲ - بلوف زدن Brag ۳ - دادن دود سیگار به بیرون از د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تکه تکه کردن، تکه پاره کردن ( با بی دقتی و یا با خشونت ) To cut into pieces roughly, clumsily, savagely به ترکی: دیدئب داغئتماخ The whales are d ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بگو مگو مشاجره Bickering A noisy angry، quarrel Argument

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

رقیق شده ضعیف شده از نظر محتواو کارایی تضعیف شده در مورد نظر عقیده، طرح، پیشنهاد: ساده شده از شدت، حدت، قوت یا تاثیر گذاری کاسته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

The acme of منتهایِ اوجِ نهایتِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

میهمانی رسمی ناهار The luncheon party had been going on for some time.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با ماشین رسیدن به جایی We rolled up to Jon's place