پیشنهادهای Figure (٣,٢٤٠)
به زحمت و به آرامی راه رفتن ناشی از خستگی کشان کشان راه رفتن To walk heavily, laboriously with a lot of effort
دانشجوی افسری A young military trainee عضو مذکر جوانتر خانواده The younger male in a family
صدمه, آسیب, زیان کم لطفی ؟؟؟ بی مهری unkindness Disfavor Ill turn Injustice It's a disservice to true art
In the neighborhood In the local community In the ghetto In the hood, your school affiliation was essential
منوط به مشروط به نیازمندِ تابعِ Subject to
دخمه سردابه گورستان قدیمی زیرزمینی برای دفن مردگان Old, underground cemetery especially built by the Romans
- شرح مفصل اتفاقات و وقایع با جزئیات خیلی زیاد و غیر ضروری - چاخان Tall tale Saga Yarn I don’t have time to listen to your long, involved story, ...
چاخان داستان پردازی داستان سرایی Saga Long , involved story Tall tale
1 - / Beat up/hit/strike/batter/smack severely, repeatedly or harshly ( در هم کوبیدن ) 2 - to deal harshly 3 - personal possessions * He leapt ...
1 - to honor an occasion or event through happy activities and social gatherings 2 - to perform a religious ceremony To celebrate mass
Eventually Finally
1 - مذاکره کردن to discuss something formally or strategically in order to reach an agreement ۲ - مسیر دشواری را پیمودن to travel or pass a diffic ...
A highly competitive situation or place Brutal, ruthless, fierce , merciless
Wimp out در رفتن از زیر بار کاری یا مسئولیتی
کمکی helper, aide پشتیبان supportive
کسی خود را پرهیزکارتر و دیندارتر از دیگران می پندارد
تو باغ نبودن
جزء/بخش اصلی چیزی ویژگی/ جزع تفکیک ناپذیر
۱ - To suck up to - با چرب زبانی کسی رو خر کردن و گفتن چیزایی که خوشایندش هست برای جلب توجه و رضایتش - خوش رقصی کردن برای فرد یا گروه خاصی برای نی ...
Flattery
نهایتا، حداکثر، - No later than - The latest acceptable time
سمج سیمیتن ( به ترکی )
A pie in the sky - An unrealistic wish - Illusion - Fantasy
۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن Give/add opinion To join a discussion/plan ۲ - وزن کشی کردن در مسابقاتی مانند کشتی، بوکس. .
۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار به ارائه توضیحات دقیق در مورد تصمیمات یا برنامه های خود کردن، وادار به تبیین موضوع کردن, وادار به ارائه اطلاعات روش ...
Snack, A light meal - 1 2 - to eat a snack 3 - munch
Idiom :In a dispute or competition - نوعی سفسطه، fallacy ؟؟ - Changing the target or goal of a process as an unfair act to gain advantage over t ...
بسیار ناچیز خیلی جزئی خیلی کم/کوچک
متوالی Consecutive
Back - to - back
Regenesis
Unknown Untraveled Undiscovered Unmapped Unexplored
۱ - A very small island ۲ - جزایر لانگرهاوس
Sexual intercourse
فتنه انگیزی To incite people to rebel against the government to overthrow it
Shamelessly Baldly Blatantly
Also: last or final touches Verb: touch up - پرداخت - آخرین تغییرات یا اصلاحات نهائی برای بهبودنتیجه کار - To polish The final improvemen ...
Fox guarding the hen house گله را به دست گرگ سپردن
به خاک افتادن و خوار و زبون شدن در مقابل کسی به پای کسی افتادن التماس کردن لابه کردن یالواریب یاخارماخ ( ترکی ) Grovel Implore
مردد بودن تردید داشتن قادر به تصمیم گیری نبودن Waffle Waver back and forth Hesitate • But I had vacillated for another seven months before ...
ژیگول
To give a new name To christen again
تحمیلی زوری زورکی اجباری Forced Compelled • An enforced companionship • Enforced restrictions • She said with enforced calm
به طور جامعی Thoroughly • an exhaustively researched story
وقتی دو نفر از همون اول آشنایی خوب با هم کنار میان When two people get along well from the very moment of meeting each other • Neda and I really ...
The opposite of fraternity sorority : کلوپ/ انجمن دانشجویی فقط برای زنان Fraternity: کلوپ فقط برای مردان
بسیار تحسین کردن جایگاه والایی در نظر گرفتن
سر به هوا گیج خل و چل کله پوک Scatterbrain Dingbat Eccentric forgetful and unable to concentrate • I'm here to shatter the myth that beauty " ...
فقدان ناشی از مرگ نزدیکان سوگواری/غم از دست دادن عزیز ی The bereaved: شخص سوگوار Bereavement leave: مرخصی فوت بستگان state of loss when someon ...
۱ - منظره Background ۲ - پرده ای که در پشت سن ( stage ) نصب می شود و صحنه های مربوط به نمایش در آن نقاشی شده است.