hawk

/ˈhɒk//hɔːk/

معنی: باز، قوش، شاهین، با باز شکار کردن، طوافی کردن، جار زدن و جنس فروختن، دوره گردی کردن، سینه صاف کردن، فروختن
معانی دیگر: (هواخواه جنگ یا سخت گیری شدید در سیاست خارجی) جنگ گرای، ستیزگرای (در برابر: صلح گرای، آشتی گرای dove)، (مانند عقاب یا شاهین) شیرجه رفتن و حمله کردن، آفندیدن، (جانورشناسی) باز، باش، لاچین (نام کلی همه ی پرندگان شکاری کوته بال و دم دراز از جنس accipiter)، (عامیانه) پرنده ی شکاری، کلاهبردار، طماع، تیشه رو به خود، آزمند، حریص، (با پرنده ی شکاری) شکار کردن، بازپرانی کردن، (درکوچه و بازار برای فروش کالای خود) جارزدن، گلبانگ زدن، سینه ی خود را صاف کردن (به طور صدادار)، سرفه کردن و خلط بالا آوردن، تخته ی دسته داری که با آن گل و آهک یا گچ و غیره را حمل می کنند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bird of prey that has a short hooked beak and curved claws and is similar to but usu. smaller than an eagle.

(2) تعریف: (informal) a person who favors war or a warlike attitude as national policy. (Cf. dove
متضاد: dove

(3) تعریف: (informal) an aggressive or predatory person.
متضاد: dove
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hawks, hawking, hawked
مشتقات: hawklike (adj.)
(1) تعریف: to use trained hawks in hunting; engage in falconry.

(2) تعریف: to hunt in the manner of a hawk.

جمله های نمونه

1. Hawks will not pick hawk’s eyes out.
[ترجمه گوگل]هاوک ها چشم شاهین را بیرون نمی آورند
[ترجمه ترگمان]قوش ها چشم شاهین را باز نخواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A kite will never be a good hawk.
[ترجمه گوگل]بادبادک هرگز شاهین خوبی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک بادبادک هرگز شاهین خوبی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An empty hand is no lure for a hawk.
[ترجمه گوگل]دست خالی برای شاهین فریب نیست
[ترجمه ترگمان]یک دست خالی، طعمه برای یک شاهین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A hawk hovered over the hill.
[ترجمه گوگل]یک شاهین بر فراز تپه معلق بود
[ترجمه ترگمان]یک شاهین در بالای تپه پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A hawk hovers in the sky.
[ترجمه گوگل]یک شاهین در آسمان معلق است
[ترجمه ترگمان]یک شاهین در آسمان پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A hawk hovered in the blue sky.
[ترجمه گوگل]شاهینی در آسمان آبی معلق بود
[ترجمه ترگمان]یک شاهین در آسمان آبی پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hawk swooped low over the field.
[ترجمه گوگل]شاهین به سمت پایین زمین رفت
[ترجمه ترگمان]عقاب روی زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hawk swooped down on the rabbit and killed it.
[ترجمه گوگل]شاهین بر روی خرگوش هجوم آورد و او را کشت
[ترجمه ترگمان]شاهین به طرف خرگوش شیرجه رفت و آن را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Empty hands no hawk allure.
[ترجمه گوگل]دست های خالی هیچ جذابیتی برای شاهین ندارد
[ترجمه ترگمان]دست خالی، جذابیت و جذابیت خاصی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't think it's good to hawk on such a thing.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کنم خوب باشد که در مورد چنین چیزی صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم در چنین چیزی شاهین خوبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A hawk hovered in the air before swooping on its prey.
[ترجمه گوگل]یک شاهین قبل از اینکه بر طعمه خود بپیچد در هوا معلق بود
[ترجمه ترگمان]یک شاهین قبل از انکه به شکارش شیرجه بزند در هوا شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A hawk swooped low over the field.
[ترجمه گوگل]شاهینی به سمت پایین زمین رفت
[ترجمه ترگمان]عقابی بر روی زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hawk swooped and soared away carrying something.
[ترجمه گوگل]شاهین تند تند زد و در حالی که چیزی با خود حمل می کرد اوج گرفت
[ترجمه ترگمان]عقاب پرواز کرد و پرواز کرد و چیزی باخود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new plane has been christened the Hawk.
[ترجمه گوگل]این هواپیمای جدید به نام هاوک نامگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]هواپیمای جدید به نام \"هاوک\" نامگذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز (اسم)
base, falcon, hawk, goshawk

قوش (اسم)
falcon, hawk, bird of prey

شاهین (اسم)
lever, falcon, hawk, merlin

با باز شکار کردن (فعل)
hawk

طوافی کردن (فعل)
hawk, peddle, vend

جار زدن و جنس فروختن (فعل)
hawk

دوره گردی کردن (فعل)
hawk, cadge, peddle

سینه صاف کردن (فعل)
hawk, hem, clear the throat, expectorate

فروختن (فعل)
market, cant, vent, auction, sell, undercut, undersell, sell up, hawk

انگلیسی به انگلیسی

• bird of prey with a hooked beak and curved talons; person who favors aggressive or warlike political policy (slang); aggressive person (slang)
work as a peddler, sell one's goods by going from place to place; peddle; hunt with a hawk; glide and hit like a hawk; clear the throat noisily and bring up phlegm
a hawk is a large bird with a hooked bill, sharp claws, and very good eyesight.
a hawk is also a politician who believes in using the threat of force when dealing with other countries, rather than more peaceful diplomatic methods.
if you hawk something around, you try to sell it by taking it from place to place; often used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

طبق چیزی که توی ویکی پدیا نوشته:
Hawk: باز
Falcon: شاهین
Hawk eyes = چشمای شاهین، چشمای تیزبین
شاهین
◀️ You know the father is cool, when his child is named Hawk
دست فروشی کردن
شاهین = پرنده شکاری
یا یکی از شخصیت های فیلم معروف کبری کای
( من از این شخصیت و این فیلم خیلی خوشم میاد به نظرم بهترین شخصیت و فیلم هست )
جار زدن و جنس فروختن،
دوره گردی کردن،
✔️فروختن
How secret pics of stricken Michael Schumacher were hawked💥 round Europe for $1m💥
Thesun. com@
IDIOM
hawks will not pick out hawks' eyes
چاقو دسته ی خودش رو نمی بُره
۱ - قوش، باز ، پرنده شکاری A bird of prey
۲ - جنگ طلب a war supporter or advocate
( Dove: صلح جو )
3 - فعل: فروختن کالا با دوره گردی در خیابان یا زدن در خونه ها
To sell or try to sell by walking in the streets or knocking on the door
The hawks who want war in the Middle East
فروختن

بپرس