exhort

/ɪɡˈzɔːrt//ɪɡˈzɔːt/

معنی: نصیحت کردن، تشویق و ترغیب کردن
معانی دیگر: (با پند یا هشدار) آگاهاندن، برحذر کردن یا داشتن، پرهیزاندن، ایزانیدن، نصحیت کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exhorts, exhorting, exhorted
• : تعریف: to advise, urge, or incite with great seriousness.
مترادف: admonish, urge
مشابه: adjure, advise, caution, counsel, encourage, enjoin, entreat, implore, incite, press, prevail, prevail on, prompt

- She exhorted her aimless brother to look for a job.
[ترجمه گوگل] او به برادر بی هدفش توصیه کرد که دنبال کار بگردد
[ترجمه ترگمان] به برادر کوچکش نهیب زد که دنبال کار بگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: exhorter (n.)
• : تعریف: to give advice or admonition in an urgent but encouraging manner.
مترادف: urge
مشابه: advise, counsel, implore, plead, preach

جمله های نمونه

1. The governor exhorted the prisoners not to riot.
[ترجمه پویا محمودی] رئیس زندان، زندانی ها را نصیحت کرد که شورش نکنند.
|
[ترجمه گوگل]فرماندار به زندانیان توصیه کرد که شورش نکنند
[ترجمه ترگمان]فرماندار به زندانی ها دستور داد شورش نکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Kennedy exhorted his listeners to turn away from violence.
[ترجمه گوگل]کندی به شنوندگان خود توصیه کرد که از خشونت دوری کنند
[ترجمه ترگمان]کندی به شنوندگان خود اندرز داد که از خشونت دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chairman exhorted the party workers to action.
[ترجمه گوگل]رئیس، کارگران حزب را تشویق به عمل کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس به کارگران این حزب را تشویق کرد که وارد عمل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The general exhorted his men to fight well.
[ترجمه گوگل]ژنرال افراد خود را به مبارزه خوب تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]ژنرال به افرادش نهیب زد که خوب بجنگند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The essay exhorts women to cast off their servitude to husbands and priests.
[ترجمه گوگل]این مقاله به زنان توصیه می‌کند که بندگی خود را نسبت به شوهران و کشیشان کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]این مقاله از زنان exhorts است که بردگی خود را به شوهر و کشیشان واگذار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The party leader exhorted his members to start preparing for government.
[ترجمه گوگل]رهبر حزب به اعضای خود توصیه کرد که برای دولت آماده شوند
[ترجمه ترگمان]رهبر این حزب اعضای خود را به آماده شدن برای دولت تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They had been exhorted to action.
[ترجمه گوگل]به آنها توصیه شده بود که اقدام کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها را به عملیات ترغیب کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The teacher exhorted him to work hard.
[ترجمه گوگل]معلم او را تشویق کرد که سخت کار کند
[ترجمه ترگمان]معلم او را تشویق کرد که سخت کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Police exhorted the crowd to remain calm.
[ترجمه گوگل]پلیس مردم را به حفظ آرامش تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس به مردم توصیه کرد که آرام بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The premier exhorted an economic reform.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر اصلاحات اقتصادی را توصیه کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر اصلاحات اقتصادی را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Minister rushed about the camp praying and exhorting.
[ترجمه گوگل]وزیر با عجله در کمپ به دعا و نصیحت پرداخت
[ترجمه ترگمان]وزیر در حالی که مشغول تشویق و تشویق اردوگاه بود به سوی اردوگاه هجوم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I exhort you to do the monitoring you so sorely need, and hang in there.
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم نظارتی را که به شدت به آن نیاز دارید انجام دهید و در آنجا بمانید
[ترجمه ترگمان]من شما را راهنمایی می کنم که monitoring را که به شدت نیاز دارید، انجام بدهید، و آنجا بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He exhorted delegates to fight corruption, bureaucracy and incompetence.
[ترجمه گوگل]او نمایندگان را به مبارزه با فساد، بوروکراسی و بی کفایتی تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]وی نمایندگان را به مبارزه با فساد، بوروکراسی و بی کفایتی تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Circular exhorted LEAs to consider new ways of providing opportunities for adult education, including co-operation with universities and voluntary bodies.
[ترجمه گوگل]این بخشنامه از LEA ها خواست تا راه های جدیدی را برای ارائه فرصت ها برای آموزش بزرگسالان، از جمله همکاری با دانشگاه ها و نهادهای داوطلبانه در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]این بخشنامه به leas توصیه کرد که راه های جدید فراهم کردن فرصت هایی برای آموزش بزرگسالان از جمله هم کاری با دانشگاه ها و نهاده ای داوطلبانه را مد نظر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نصیحت کردن (فعل)
admonish, advise, exhort, preach

تشویق و ترغیب کردن (فعل)
exhort, lead on

انگلیسی به انگلیسی

• urge strongly, advise earnestly, admonish, council
if you exhort someone to do something, you try hard to persuade them to do it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بیشتر به معنی کسی را متقاعد کردن یا ترغیب به انجام کاری کردن هست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exhort
✅️ اسم ( noun ) : exhortation
✅️ صفت ( adjective ) : exhortative
✅️ قید ( adverb ) : _
درخواست کردن
فراخواندن
دعوت کردن
خواستن
توصیه کردن
ترغیب کردن
انتشار آلاینده
درخواست کردن
خواستن از
تشویق کردن
نصیحت کردن

بپرس