short of


1- کمتر از، دارای کمبود 2- ناقص، فاقد (چیزی) 3- کوتاه، کم برد (پرتابه و غیره)، غیراز

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: lacking adequate amounts of.
مشابه: low, wanting

- I'm short of time as well as money.
[ترجمه حسین] من هم زمان و هم پول کم دارم
|
[ترجمه گوگل] زمان و همچنین پول کم دارم
[ترجمه ترگمان] من هم به اندازه پول کم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: including every possibility except.
مترادف: besides, but, except
مشابه: aside from, other than

- Nothing short of war will satisfy them.
[ترجمه فاطمه] هیچ چیزی به جز جنگ او را راضی نمی کند.
|
[ترجمه موسوی] به چیزی کمتر از جنگ راضی نخواهند شد.
|
[ترجمه گوگل] چیزی جز جنگ آنها را راضی نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان] هیچ یک از جنگ آن ها را راضی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A fool always comes short of his reckoning.
[ترجمه موسوی] آدم احمق همیشه کم میاره.
|
[ترجمه گوگل]یک احمق همیشه از حساب خود کوتاه می آید
[ترجمه ترگمان]یک احمق همیشه حسابش را می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Scantiness of modesty is short of knowledge.
[ترجمه گوگل]اندک حیا از علم کم است
[ترجمه ترگمان]تواضع و فروتنی بسیار ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My money came short of the necessary sum.
[ترجمه گوگل]پولم از مبلغ لازم کم شد
[ترجمه ترگمان]پول من کم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I must render down this fat; we are short of lard.
[ترجمه گوگل]من باید این چربی را پایین بیاورم ما کمبود گوشت خوک داریم
[ترجمه ترگمان]من باید این چربی را تسلیم کنم؛ ما دیگر چربی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was very short of breath .
[ترجمه موسوی] او نفس کم می آورد.
|
[ترجمه گوگل]نفسش خیلی تنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]نفسش بسیار کوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their company was short of funds.
[ترجمه موسوی] شرکتشان پول کم آورده بود
|
[ترجمه گوگل]شرکت آنها کمبود بودجه داشت
[ترجمه ترگمان]شرکت آن ها از بودجه کوتاهی برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The decree stopped short of a full declaration of independence.
[ترجمه موسوی] این فرمان به پای اعلام استقلال کامل نمی رسید.
|
[ترجمه گوگل]این فرمان از اعلام کامل استقلال متوقف شد
[ترجمه ترگمان]این حکم توقف کامل استقلال را متوقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The party was nothing short of a disaster.
[ترجمه موسوی] حزب دست کمی از فاجعه نداشت.
|
[ترجمه گوگل]مهمانی چیزی جز یک فاجعه نبود
[ترجمه ترگمان]پارتی چیزی کوتاه از یک فاجعه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. United looked woefully short of menace in attack.
[ترجمه گوگل]یونایتد در حمله به طرز غم انگیزی از خطر کم به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده به شدت تهدید و تهدید به حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Oil deliveries will fall 5 million tonnes short of demand this year.
[ترجمه گوگل]تحویل نفت در سال جاری 5 میلیون تن کمتر از تقاضا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در سال جاری تحویل نفت به میزان ۵ میلیون تن کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm a little short of money now.
[ترجمه گوگل]الان کمی کمبود پول دارم
[ترجمه ترگمان]من الان کمی پول کم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government is running short of hard currency to pay for imports.
[ترجمه maryam] دولت کمبود ارز قوی را جهت پرداخت واردات مدیریت میکند.
|
[ترجمه گوگل]دولت برای پرداخت هزینه واردات با کمبود ارز مواجه است
[ترجمه ترگمان]دولت به شدت از ارز قوی برای پرداخت واردات استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The performance fell far short of our expectations.
[ترجمه گوگل]عملکرد بسیار کمتر از انتظار ما بود
[ترجمه ترگمان]عملکرد خیلی کوتاه از انتظار ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My grave is not short of you to burn incense.
[ترجمه گوگل]قبر من برای بخور دادن از تو کم نیست
[ترجمه ترگمان] قبر من کوتاه نیست که تو رو آتیش بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm short of funds so I'll pay you next week.
[ترجمه گوگل]من کمبود بودجه دارم، بنابراین هفته آینده به شما پول می دهم
[ترجمه ترگمان]من پول کم دارم تا هفته دیگه بهت پول بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• needy of -; is lacking -; except for -

پیشنهاد کاربران

به جز، به غیر از
"short of [some action]"
The characteristics of bad managers run the gamut from micro managing, to bullying, to just plain ineffective. And, short of quitting, there isn't much you can do since it is unlikely that your boss is going to change.
...
[مشاهده متن کامل]

به غیر از quitting کاری از ما برنمیاد

Without
بدونِ. . .
Other than
We're a bit short of music
موزیک مون یه خورده کمه ( ترانه کم داریم )
نرسیده به
به جز، به غیر از، کم از

بپرس