reek

/ˈriːk//riːk/

معنی: بخار، بخار دهان، بوی بد دادن، بخار از دهان خارج کردن
معانی دیگر: دمه، دود و دمه، مه، بوی بد، تعفن، بدبویی، بخار متصاعد کردن، دود دادن، بوی تند دادن، (مجازی) حاکی از چیزی بودن، متصاعدشدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a strong and unpleasant odor.
مترادف: malodorousness, stench, stink
مشابه: fume

- the reek of the pig farm
[ترجمه گوگل] بوی مزرعه خوک
[ترجمه ترگمان] بوی گند مزرعه خوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: reeks, reeking, reeked
(1) تعریف: to emit or be permeated by a strong, disagreeable odor (often fol. by of).
مترادف: smell, stink
مشابه: fume

- His breath reeked of alcohol.
[ترجمه گوگل] نفسش بوی الکل می داد
[ترجمه ترگمان] نفسش بوی الکل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be pervaded by something disagreeable.
مشابه: emanate, exude, smack, stink

- an agreement that reeks of duplicity
[ترجمه گوگل] توافقی که بوی دوگانگی می دهد
[ترجمه ترگمان] تفاهم نامه ای که بوی دورویی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. sea reek
بخار دریا

2. the sharp reek of that farmer's pipe
تعفن شدید چپق آن کشاورز

3. Where there's reek there's heat.
[ترجمه گوگل]جایی که بو هست گرما هست
[ترجمه ترگمان]جایی که بوی بدی به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He smelt the reek of whisky.
[ترجمه گوگل]بوی ویسکی را استشمام کرد
[ترجمه ترگمان]بوی گند ویسکی را حس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The room was filled with the reek of stale beer and cigarettes.
[ترجمه گوگل]اتاق پر شده بود از بوی آبجو کهنه و سیگار
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از بوی آبجو و سیگار مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Where have you been - you reek of alcohol?
[ترجمه گوگل]کجا بودی - بوی الکل می دهی؟
[ترجمه ترگمان]کجا بودی بوی الکل می دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reek of ordure voided from all his clothing.
[ترجمه گوگل]بوی عظمت از تمام لباسهایش خلاص شد
[ترجمه ترگمان]بوی گند ordure از همه لباس هایش رخت بر بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reek of paraffin oil and creosote Swabbing my lungs doctored me back Laid on a sack in the great-beamed engine-shed.
[ترجمه گوگل]بوی روغن پارافین و کرئوزوت که ریه‌هایم را پاک می‌کرد، مرا برگرداند
[ترجمه ترگمان]ریک \"از نفت\" پارافین \"و\" swabbing \"، ریه هام، منو مجبور کردن\" توی یه گونی، توی یه گونی پر زرق و برق سکس داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The reek poured unabated out of the operating room.
[ترجمه گوگل]بو بی وقفه از اتاق عمل بیرون می ریخت
[ترجمه ترگمان]بوی بدی که از اتاق عمل بیرون می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That man's clothes reek of tobacco.
[ترجمه گوگل]لباس های آن مرد بوی تنباکو می دهد
[ترجمه ترگمان]بوی لباس مردانه بوی تنباکو به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A: Urgh, you reek of garlic!
[ترجمه گوگل]پاسخ: اوه، بوی سیر می دهید!
[ترجمه ترگمان]ای … ای - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reek, I have glad tidings for you. I am to be wed.
[ترجمه گوگل]ریک، برایت مژده دارم من قراره عروسی کنم
[ترجمه ترگمان]، ریک \"، خبره ای خوبی برات دارم\" من باید ازدواج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Reek His breath reeked of tobacco.
[ترجمه گوگل]ریک نفسش بوی تنباکو می داد
[ترجمه ترگمان] ریک \"بوی تنباکو می داد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The portals of the rich reek of flesh and wine while frozen bodies lie by the roadside.
[ترجمه گوگل]درگاه‌های بوی سرشار از گوشت و شراب در حالی که بدن‌های یخ‌زده در کنار جاده قرار دارند
[ترجمه ترگمان]پورتال های غنی از گوشت و شراب در حالی که بدن های منجمد در کنار جاده قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخار (اسم)
haze, vapor, gas, fume, brume, steam, reek

بخار دهان (اسم)
reek

بوی بد دادن (فعل)
stink, reek

بخار از دهان خارج کردن (فعل)
reek

تخصصی

[نساجی] بخار

انگلیسی به انگلیسی

• vapor, mist, steam; smoke, fume; strong offensive odor, unpleasant smell
emit a strong offensive odor; emit smoke or fumes; be wet with blood or sweat; process something with smoke; create a powerful impression
if someone or something reeks of a particular thing, they smell very strongly of it.
if you say that a situation reeks of an unpleasant quality, you mean that this quality seems to be present.
a reek of something is a strong, unpleasant smell of it.

پیشنهاد کاربران

حاکی از چیزی بودن
دلالت بر چیزی داشتن
بوی عفن
بوی گند ( دادن ) , بوی تند ( دادن )
# the reek of petrol
# the reek of stale beer and alcohol
# Her breath reeked of garlic
# She reeked of cheap perfume
بوی گند دادن
To give off a strong unpleasant smell
A frat guy who reeks of deodorant smell

With a detergent that reeked of artificial springtime and cottony cloudy.
رایحه شوینده

بپرس