پیشنهادهای علی ارحامی (١٧٧)
واکاوی
مدل های زبانی بزرگ
عزم و اراده
موضوع داغ مد روز
سعادت آسایش رفاه خوشبختی
کشف کردن آشکار کردن
به بیان ساده
بسته به جمله می تواند معنای مثبت یا منفی داشته باشد؛ مثبت: اعطا شدن منفی: تحمیل شدن
سازمان نیافته
ز یر فصل، بخش های فرعی از یک فصل کتاب
مصرف بیش از حد منابع
اگر با حرفه اضافه with بیاید معنی در هم آمیخته می دهد.
رو به ازدیاد. روزافزون. فزاینده. تورمی
تصفیه کردن، هرس کردن، غربال گری، از صافی رد کردن، زدودن اضافات
پر کردن
ارزش افزایی
غیر سازنده
مسائل غیر معمول
مخزن داده
عملیاتی سازی
به معنای �ساده و موثر�
به کرات استناد شده
در متون تخصصی مدیریت به معنی تسهیل گری است.
تمرکز کردن بر یک موضوع خاص
دانش تخصصی
سخنرانی
الزامات بایدها
کمیته فرعی
نگهداری
استثنائات
ابلاغ احضاریه و اسناد مربوط به دادرسی
غیر قابل لغو
توزیع نامناسب
هوادار پر و پاقرص، طرفدار متعصب
جمع و جور متراکم نقلی
حوله های بلند و تنپوش
زیر برند. برند فرعی
مرکب. مخلوط. ترکیبی. التقاطی
بازتعریف
بهینه ساختن به کمال رساندن
جلسات استماع
خدمات درمانی
در نطفه خفه کردن
پیامبرگونه
منبع ارجاع
در حقوق: فسخ، خاتمه، انقضای قرارداد
عدم نقض قانون
در حقوق: اظهار
گاهی معنی �غیر مستقیم� میده.
وسیله - ابزار - تجهیزات
نفرت آمیز
مجرمانه
زمینه ها، منابع، ریشه ها، منشاها
عالی، فوق العاده، خفن
کارمند. مستخدم
لحن
وارد گود شدن
بازار فرعی
دوربرد
سرعت ماخ
پا پس کشیدن
کارآمد سطح بالا
تجربه کاربری
در قرارداد: ملاحظات
کسی که غسل تعمیده داده نشده
خط زدگی در متن
در ادبیات: پیرنگ داستان
به صورت مکانی
به صورت هنجاری
اثبات گرایانه
جزئی نگری
بی تفاوت
آستانه
توانایی قاطعیت توان مصمم بودن
پیش رفتن بهبود یافتن
وسواس فکری
وقفه فاصله میان دو زمان
مستعد ساختن پتانسیل دادن ظرفیت بخشیدن
واحدهای درسی
خبره بسیار ماهر صاحب نظر
ارزشمند بهادار
واجد صلاحیت دارای امتیاز مجاز
سلسله خاندان
همزیستی همبستگی
در متون رسمی: نکات متفرقه
افترا. بدنام کردن
مخفف: قانون کپی رایت هزاره دیجیتال
تک منظوره
پیمانکار
مالکیت معنوی
ارائه مجوز به اشخاص ثالث
غیر قابل واگذاری
فناوری تبلیغات
حفاظت از داده ها
به کار رفته مورد استفاده
سوق دادن
در وهله اول
بهترین ترجمه: میدان دید
در این صورت بر این اساس
صریح. تصریح کننده. در مقابل ضمنی و دلالت کننده
در خود جای دادن
در نهایت
مشت آهنین در اقتصاد
نظام باور نظام عقاید
متقاطع. تلاقی کننده. هم پوشان.
�رانت خواهی� دقیق تره نسبت به رانت خواری
نگرش بینش دیدگاه چشم انداز
جایگزین
کمینه، حدالقی
اریب با در تلاقی با در مقابل
لااقل، حداقل، در کمترین حالت. در بدترین حالت
عامل بازدارنده تنبیه مجازات
چرخشی. متناوب. متغیر. متحول.
معاف کننده
شخصی سازی
محول کردن. انتقال دادن
محاسبه گر در علوم اجتماعی
پیوند زدن - متصل کردن
نیکوکاری. خیریه. انفاق.
عادی سازی معمول شدن تبدیل کردن به عادت
بار معنایی
ناشناخته
غیر قابل مقایسه
قیاس پذیر قابل مقایسه
غیر صنعتی سازی صنعتی زدایی
وابستگی به موقعیت
قواعد رفتاری
ترجمه دقیقش: روش شناسی مردمی
بارور کردن یکدیگر
چندبخشی
ناخودآگاه
دولت بودن در علوم سیاسی
معین. مشخص. قابل تعیین
ملقمه
حامی مصرف کننده
از لحاظ سرزمینی
چارت سازمانی
یک معناش میشه سیم کشی ها و لوله های آب و گاز
حمایت گرایی
سوگیری، تعصب، تحت تاثیر جو بودن
خاستگاه
خداترس
تبعه خارجی
دهقان
اسحقاق - حقانیت در متون حقوقی
حل نشدنی
ناشی از قرارداد
غیر عضو
در حقوق: تایید رسمی
واژه مصوب: حقوق نرم
از این رو به همین دلیل
به اروپای قاره ای که شامل بریتانیا نمی شود، اطلاق می کنند.
اصل انصاف در حقوق بین الملل
خودآزاری
به این نام معروف است. . با این اسم شناخته می شود. . .
پیش بینانه پیشگویانه
علاوه بر وزیر خارجه، هر ایالت آمریکا یک Secretary of State دارد که میشه دبیر ایالت معنی ش کرد.
برابری قدرت طرفین در یک دادگاه
صاحب منصب
سیاسی: بحران. مسئله. مناقشه
مسالمت جو - آرامش طلب - صلح گرا
مجرمانه
سلول انفرادی
به شیوه ای خاص شکل گرفتن. منجمد شدن.
مشخص نیست. گذر زمان آن را مشخص می کند.
معنی انبوه هم می دهد. galaxy of : انبوهی از
حمل سلاح
نواستعماری - استعمار نو
نسبی - رابطه ای
مطالعات منطقه ای
وضع طبیعی
دنبال کردن. پیگیری کردن. رد چیزی را گرفتن.
به جای. در ازای. به قیمت
فلج کردن
توسل به زور
چند وجهی