substitutive


وابسته به جانشین سازی یا جانشینی، جانشین، وابسته به تعوی­ یا جابجا سازی

جمله های نمونه

1. As a substitutive system of prosecution, non- prosecution of additional conditions can dissolve the criminal dispute effectively, and realize the function which shunt the procedure before try.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک سیستم جانشین تعقیب، عدم تعقیب شروط اضافی می تواند به طور مؤثر اختلاف کیفری را منحل کند و کارکردی را که پیش از محاکمه از دادرسی خارج می کند، تحقق بخشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک سیستم substitutive پی گرد قانونی، عدم پی گیری شرایط اضافی می تواند اختلافات کیفری را به طور موثر حل کند و عملکرد را تحقق بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Studies about stem-cell substitutive therapy of hearing impairment.
[ترجمه گوگل]مطالعات در مورد درمان جایگزین سلول های بنیادی اختلال شنوایی
[ترجمه ترگمان]مطالعات در مورد درمان سلول های بنیادی دارای اختلال شنوایی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The substitutive therapy by hormone will begin at postoperative 6 months. The dosage of hormone is similar to the level of secretion in one ovary.
[ترجمه گوگل]درمان جایگزین با هورمون از 6 ماه پس از عمل شروع می شود دوز هورمون مشابه سطح ترشح در یک تخمدان است
[ترجمه ترگمان]درمان substitutive توسط هورمون at ۶ ماه آغاز خواهد شد مقدار هورمون شبیه به سطح ترشح یک تخمدان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The substitutive compliance director shalln't administrate department that's in conflict with role and responsibility of compliance management. The substitutive period shall not exceed 6 months.
[ترجمه گوگل]مدیر انطباق جایگزین نباید بخشی را اداره کند که با نقش و مسئولیت مدیریت انطباق در تضاد باشد دوره جایگزینی نباید بیش از 6 ماه باشد
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی substitutive shalln t است که در تعارض با نقش و مسیولیت مدیریت انطباق است دوره substitutive از ۶ ماه تجاوز نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Firm, market and government are substitutive for each other at the micro level, and are complementary for each other at the micro level.
[ترجمه گوگل]شرکت، بازار و دولت در سطح خرد جایگزین یکدیگر و در سطح خرد مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]شرکت، بازار و دولت در سطح خرد برای یکدیگر رقابت می کنند و مکمل یکدیگر در سطح خرد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Analyzed feasibility of CO_2 as substitutive of refrigerant and the suitability of the equipment.
[ترجمه گوگل]امکان سنجی CO_2 به عنوان جایگزین مبرد و مناسب بودن تجهیزات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]امکان سنجی of ۲ CO به عنوان substitutive و مناسب بودن تجهیزات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is concluded that the substitutive fuel is one of the most important fields of energy research and utilization in the future due to increasingly shortfall of oil resources.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری می‌شود که سوخت جایگزین به دلیل کمبود روزافزون منابع نفتی، یکی از مهمترین زمینه‌های تحقیق و استفاده از انرژی در آینده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری می شود که سوخت substitutive یکی از مهم ترین زمینه های تحقیق و کاربرد انرژی در آینده به دلیل کمبود فزاینده منابع نفتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methanol is thus considered as a relatively appropriate substitutive fuel for automobiles.
[ترجمه گوگل]بنابراین متانول به عنوان یک سوخت جایگزین نسبتا مناسب برای خودروها در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]Methanol به عنوان سوخت نسبتا مناسب برای خودرو در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A remarkable substitutive effect is found to exist between electric power and coal but not between the other competitive energy sources. An explanation of this conclusion is provided.
[ترجمه گوگل]یک اثر جایگزین قابل توجه بین نیروی برق و زغال سنگ وجود دارد اما بین سایر منابع انرژی رقابتی وجود ندارد توضیح این نتیجه گیری ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک اثر قابل توجه قابل توجه وجود دارد که بین توان الکتریکی و زغال سنگ وجود دارد اما بین دیگر منابع انرژی رقابتی نیست توضیح این نتیجه گیری ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Responsible for previewing material, deviation and substitutive application in production, to ensure parts can meet the requirement of assembly.
[ترجمه گوگل]مسئول پیش نمایش مواد، انحراف و کاربرد جایگزین در تولید، برای اطمینان از اینکه قطعات می توانند نیاز مونتاژ را برآورده کنند
[ترجمه ترگمان]مسیول مواد previewing، انحراف و کاربرد substitutive در تولید، تا اطمینان حاصل شود که قطعات می توانند نیاز مونتاژ را برآورده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Or it depends on their income from nonagricultural industry, i. e. substitutive wage, in the united labor market of urban and rural areas, where labor force can flow freely.
[ترجمه گوگل]یا بستگی به درآمد آنها از صنعت غیر کشاورزی دارد ه دستمزد جایگزین، در بازار کار واحد شهری و روستایی، جایی که نیروی کار می‌تواند آزادانه جریان داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یا این بستگی به درآمد آن ها از صنعت nonagricultural دارد ای دست مزد substitutive، در بازار کار متحد مناطق روستایی و روستایی، که نیروی کار می تواند آزادانه جریان یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition, we also examine whether there is any substitutive or complementary relation between diploma and certifications ?
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بررسی می کنیم که آیا رابطه جایگزین یا مکملی بین دیپلم و گواهینامه ها وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]به علاوه، ما همچنین بررسی می کنیم که آیا هیچ رابطه مکمل یا مکمل بین دیپلم و گواهی ها وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The accounting information which delivers from the enterprise is the substitutive variable, its responsibility ownership always has many disputes.
[ترجمه گوگل]اطلاعات حسابداری که از شرکت ارائه می شود متغیر جایگزین است، مالکیت مسئولیت آن همیشه اختلافات زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات حسابداری که از شرکت ارایه می شود متغیر substitutive است، مالکیت مسیولیت آن همیشه بحث های زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• able to function as a substitute

پیشنهاد کاربران

بپرس