پیشنهاد‌های سید محراب میرکریمی (١٩,٦٩٧)

بازدید
٦,٠٤٩
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذخایر نفتی که از زیرِ زمین یا زیر دریا یافت می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور مداوم، به طور مستمر، به طور پایدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به قیمتِ از دست دادنِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تخم مرغ پخته شده ( آب پز شده ) به تخم مرغی گفته می شود که کاملاً آب پز شده و سفیده و زرده آن نیز سفت شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تخم مرغ پخته شده ( آب پز شده ) به تخم مرغی گفته می شود که کاملاً آب پز و سفت شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در دیدِ، در نظرِ مثال: we are all equal in the sight of God ما همه در نظرِ خداوند با هم برابریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دقت کنید موردی که آقای آریا اشاره کرده ترجمش میشه: trivial arguments و ترجمه صحیح عبارت arguably trivial این است: به طور بحث برانگیزی ناچیز ( بی اهمی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دمای جهانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکا ...

پیشنهاد
٥

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دکلِ فرستنده امواج تلویزیون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( به طور عامیانه ) ول کردن؛ در مورد یک موضوع خاص صحبت نکردن، به موضوعی اشاره نکردن مثال: The man apologized, but she refused to let the matter rest م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( به طور عامیانه ) ول کردن؛ در مورد یک موضوع خاص صحبت نکردن، به موضوعی اشاره نکردن مثال: The man apologized, but she refused to let the matter rest م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( به طور عامیانه ) ول کردن؛ در مورد یک موضوع خاص صحبت نکردن، به موضوعی اشاره نکردن مثال: The man apologized, but she refused to let the matter rest م ...

پیشنهاد
٢

commercial breaks

پیشنهاد
١٥

commercial break

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نزدیک شدن به کسی یا چیزی به منظور حمله کردن به آن مثال: Enemy soldiers are advancing on the city سربازان دشمن ( به منظور حمله ) دارند به شهر نزدیک می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای کمک به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

با کمکِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع کلمه طائر: اطیار جمع کلمه طَیر: طیور هر دو به معنی پرندگان هست اما: طَیار: یعنی خلبان، جمع: طیارون و طیارین طیارَة:یعنی هواپیما، جمع: طیارات طَی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع کلمه طائر: اطیار جمع کلمه طَیر: طیور هر دو به معنی پرندگان است اما: طَیار: یعنی خلبان، جمع: طیارون و طیارین طیارَة:یعنی هواپیما، جمع: طیارات طَی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع کلمه طائر: اطیار جمع کلمه طَیر: طیور هر دو به معنی پرندگان هست اما: طَیار: یعنی خلبان، جمع: طیارون و طیارین طیارَة:یعنی هواپیما، جمع: طیارات طَی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع کلمه طائر: اطیار جمع کلمه طَیر: طیور هر دو به معنی پرندگان هست اما: طَیار: یعنی خلبان، جمع: طیارون و طیارین طیارَة:یعنی هواپیما، جمع: طیارات طَی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی را روی فرم آوردن کسی را به تناسب اندام رساندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را روی فرم آوردن کسی را به تناسب اندام رساندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زحمات خارق العاده تلاش های فوق بشری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

جان کسی را گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جان ( کسی را ) گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قرار کاری، تفاوق کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

عدم موفقیت، شکست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از کاربرد های ترکیب out of، به معنی ( ( از، از رویِ، به علتِ ) ) است. مثال: he was shivering out of cold او داشت از سرما ( به علتِ سرما ) می لرز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

یکی از کاربرد های ترکیب out of، به معنی ( ( از، از رویِ، به علتِ ) ) است. مثال: he was shivering out of cold او داشت از سرما ( به علتِ سرما ) می لرز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکی از کاربرد های ترکیب out of، به معنی ( ( از، از رویِ، به علتِ ) ) است. مثال: he was shivering out of cold او داشت از سرما ( به علتِ سرما ) می لرز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

بلند فکر کردن؛ یعنی چیز هایی که دارید فکر میکنید را بلند به زبان بیاورید مثال: Mr. Johnson hadn't prepared a speech. He just stood there and thought ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بلند فکر کردن؛ یعنی چیز هایی که دارید فکر میکنید را بلند به زبان بیاورید مثال: Mr. Johnson hadn't prepared a speech. He just stood there and thought ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مورد توجه قرار گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در نزدیکی در تیررس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در نزدیکی در تیررس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بسیار باهوش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شخصیت اصلی ( داستان، فیلم و. . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شخصیت اصلی ( داستان، فیلم و. . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آمدن به نزد شخص محترم و عالی قدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

جشن تولد شانزده سالگی یک دختر ( به مناسبت ورود به مرحله بزرگسالی ) این جشن بیشتر در آمریکا و کانادا برگزار می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با وجود آب و هوای نامساعد بیرون رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کشتی همسان ، ناو همتا علوم نظامی : ناوهاى هم شکل و هم نوع برگرفته از سایت: translate. ir24. org

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسی را زندانی و اسیر کردن