پیشنهاد‌های سید محراب میرکریمی (١٩,٦٢٦)

بازدید
٦,٠٤٢
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در وضعیت بسیار بد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. مثل کوه استوار، بسیار سرسخت و مقاوم ( در برابر مشکلات و شرایط سخت و یا درشرایط خاص مثلاً در کار )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوشحال و امیدوار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خوشحال و امیدوار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

من کاملاً مطمئنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

این اصطلاح زمانی به کار میره که میخوایم بگیم فلانی آدمی تحسین برانگیز و جذابه و اینکه ویژگی هایی در او هست که او را از سایرین متمایز میکنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارایِ برچسب خصوصی صفتی است برای کالا هایی که روی آنها نام مغازه ای که آن کالا در آن فروخته می شود، زده شده، نه کمپانی اصلی تولید کننده آن کالا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دارایِ برچسب خصوصی صفتی است برای کالا هایی که روی آنها نام مغازه ای که آن کالا در آن فروخته می شود، زده شده، نه کمپانی اصلی تولید کننده آن کالا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دارایِ برچسب خصوصی صفتی است برای کالا هایی که روی آنها نام مغازه ای که آن کالا در آن فروخته می شود، زده شده است، نه کمپانی اصلی تولید کننده آن کالا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رفتار عادلانه و منصفانه داشتن ( با کسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درست سرِ وقت رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو تختِ خوابه مثلاً اتاقی در هتل که دو تخت خواب مجزا دارد را twin - bedded room می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

انرژی های تجدید پذیر دقت کنید که این کلمه اسم ( noun ) هست و صفت آن renewable ( بدون s ) می باشد

پیشنهاد
٣

حقت بود!

پیشنهاد
٤

عصبانی نشو! خشمگین نشو!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خشمگین شدن، عصبانی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

not want to Are you gonna come with us to the movie theater tonight? No, I don't feel like it امشب قراره با ما به تئاتر بیایی؟ نه نمیخوام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

وقت زیادی را با کسی گذراندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همانندِ. . . مشابهِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سگ خشن و بسیار خطرناک صفتی است برای سگ هایی که بدون اینکه باهاشون ور بری و اونها رو عصبانی کنی، حمله می کنند، به شدت آسیب می رسانند ومی توانند یک انس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسئولیت ( اتفاقی بد ) را ( به طور ناعادلانه ) گردن دیگری انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نفرت، خشم، تندی ( بین افراد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دارای مهارت های لازم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تیر آهن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

علم تبدیل فلزات به طلا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱. دیدبان، نگهبان ۲. برج دیدبانی، دکل دیدبانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به اندازه کافی مهم به قدر کافی با اهمیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با همکاریِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

خاطرات گرم خاطرات صمیمانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذخایر نفتی که از زیرِ زمین یا زیر دریا یافت می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور مداوم، به طور مستمر، به طور پایدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به قیمتِ از دست دادنِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تخم مرغ پخته شده ( آب پز شده ) به تخم مرغی گفته می شود که کاملاً آب پز شده و سفیده و زرده آن نیز سفت شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تخم مرغ پخته شده ( آب پز شده ) به تخم مرغی گفته می شود که کاملاً آب پز و سفت شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در دیدِ، در نظرِ مثال: we are all equal in the sight of God ما همه در نظرِ خداوند با هم برابریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دقت کنید موردی که آقای آریا اشاره کرده ترجمش میشه: trivial arguments و ترجمه صحیح عبارت arguably trivial این است: به طور بحث برانگیزی ناچیز ( بی اهمی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دمای جهانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکا ...

پیشنهاد
٥

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دکلِ فرستنده امواج تلویزیون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( به طور عامیانه ) ول کردن؛ در مورد یک موضوع خاص صحبت نکردن، به موضوعی اشاره نکردن مثال: The man apologized, but she refused to let the matter rest م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( به طور عامیانه ) ول کردن؛ در مورد یک موضوع خاص صحبت نکردن، به موضوعی اشاره نکردن مثال: The man apologized, but she refused to let the matter rest م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( به طور عامیانه ) ول کردن؛ در مورد یک موضوع خاص صحبت نکردن، به موضوعی اشاره نکردن مثال: The man apologized, but she refused to let the matter rest م ...

پیشنهاد
٢

commercial breaks

پیشنهاد
١٥

commercial break

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نزدیک شدن به کسی یا چیزی به منظور حمله کردن به آن مثال: Enemy soldiers are advancing on the city سربازان دشمن ( به منظور حمله ) دارند به شهر نزدیک می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای کمک به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

با کمکِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع کلمه طائر: اطیار جمع کلمه طَیر: طیور هر دو به معنی پرندگان هست اما: طَیار: یعنی خلبان، جمع: طیارون و طیارین طیارَة:یعنی هواپیما، جمع: طیارات طَی ...