spatula

/ˈspæt͡ʃʊlə//ˈspætjʊlə/

معنی: کفگیر، مرهم کش
معانی دیگر: (انواع ابزار پهن و چاقو مانند که برای مالیدن یا پخش کردن به کار می روند) کاردک، قاشقک، چلک، طب مرهم کش، کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: spatular (adj.)
• : تعریف: a cooking utensil or tool that has a wide, flat, usu. flexible blade, used esp. for spreading, mixing, or lifting.

جمله های نمونه

1. Use a rubber spatula to spread the batter evenly in the pan.
[ترجمه نجمه] از یک لیسک لاستیکی استفاده کنید تا خمیر را به طور مساوی در ماهی تابه پخش کنید.
|
[ترجمه گوگل]از یک کاردک لاستیکی استفاده کنید تا خمیر را به طور یکنواخت در تابه پخش کنید
[ترجمه ترگمان]از یک spatula لاستیکی استفاده کنید تا خمیر را به طور مساوی در ماهی تابه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With a spatula, scrape sides and bottom of bowl before each egg is added.
[ترجمه نجمه] قبل از اضافه کردن هر تخم مرغ، با یک لیسک، اطراف و ته کاسه را پاک کنید.
|
[ترجمه گوگل]قبل از اضافه کردن هر تخم مرغ، کناره ها و ته کاسه را با کاردک بخراشید
[ترجمه ترگمان]با یک spatula، یک طرف و انتهای کاسه را قبل از اضافه کردن هر تخم مرغ بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With a metal spatula or the wooden peel, slip the pizza off the stone on to a serving tray.
[ترجمه گوگل]با یک کاردک فلزی یا پوسته چوبی، پیتزا را از روی سنگ روی سینی سرو بریزید
[ترجمه ترگمان]با یک ابزار فلزی یا یک تکه فلز، پیتزا را از سنگی که روی سنگ قرار داشت، روی یک سینی غذا لغزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Use the spatula to move half the circles to a cookie sheet.
[ترجمه گوگل]با استفاده از کاردک نیمی از دایره ها را به یک صفحه کوکی منتقل کنید
[ترجمه ترگمان]از the استفاده کنید تا نیمی از دایره را به صفحه کوکی وصل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Flip with a spatula and brown on other side, about 8 to 10 minutes total.
[ترجمه گوگل]با کاردک برگردانید و طرف دیگر را هم قهوه ای کنید، در کل حدود 8 تا 10 دقیقه
[ترجمه ترگمان]تکان دادن با یک spatula و قهوه ای در طرف دیگر، حدود ۸ تا ۱۰ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scrape down batter occasionally with a spatula.
[ترجمه گوگل]خمیر را گاهی با کاردک خراش دهید
[ترجمه ترگمان]هر چند گاهی با یه کفگیر داغون میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Use a perforated spatula to stir the mixture.
[ترجمه گوگل]از یک کاردک سوراخ دار برای هم زدن مخلوط استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک spatula سوراخ دار استفاده کنید تا مخلوط را به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Using a spatula, transfer charlotte to a large serving platter.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک کاردک، شارلوت را به یک بشقاب بزرگ برای سرو منتقل کنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک spatula، شارلوت را به یک سینی پذیرایی بزرگ تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Place on well-greased cookie sheet and flatten with spatula.
[ترجمه گوگل]روی ورقه شیرینی که خوب چرب کرده اید قرار دهید و با کاردک صاف کنید
[ترجمه ترگمان]روی ورق کلوچه خوب بریزید و با کارد خود را صاف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using a spatula, fold in the remaining whites.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک کاردک، سفیده های باقی مانده را تا کنید
[ترجمه ترگمان]و با استفاده از ابزار فروشی در باقیمانده سفیده تخم مرغ جمع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As it cooks, neaten the sides with a spatula to build up a deep, straight edge.
[ترجمه گوگل]در حین پخت، کناره های آن را با کاردک تمیز کنید تا لبه ای عمیق و مستقیم ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که آشپزی می کند، با یک چاقوی spatula، یک لبه صاف و صاف را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Using a wide spatula and tongs, turn cake carefully.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک کاردک پهن و انبر، کیک را با دقت برگردانید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کفگیر و سیخ ها با احتیاط و با احتیاط کیک را می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You could have sliced it with a spatula.
[ترجمه گوگل]می توانستید آن را با کاردک برش دهید
[ترجمه ترگمان] تو میتونستی با یه کفگیر بزنیش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of the Shuttle Discovery astronauts lost a spatula while out on a spacewalk today.
[ترجمه گوگل]یکی از فضانوردان شاتل دیسکاوری امروز در حین پیاده روی فضایی یک اسپاتول خود را گم کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از فضانوردان شاتل دیسکاوری در پیاده روی فضایی امروز یک spatula را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Use a warm sharp pointed spatula and neatly incise minute line simulation strands of hair.
[ترجمه گوگل]از یک کاردک نوک تیز گرم استفاده کنید و تارهای شبیه‌سازی خط ریز مو را به دقت برش دهید
[ترجمه ترگمان]یک چاقوی تیز و لبه تیز و با دقت به اندازه یک دقیقه از تار مو از مو استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفگیر (اسم)
colander, spatula, skimmer, splatter

مرهم کش (اسم)
slice, spatula

تخصصی

[شیمی] اسپاتول
[عمران و معماری] کاردک - ماله بنایی
[پلیمر] قاشقک

انگلیسی به انگلیسی

• kitchen utensil with a broad flat blade (used for mixing, serving, spreading, etc.)
a spatula is a tool with a narrow handle and a wide flat blade, which is used in cooking.
a spatula is also a long, flat, wooden instrument about the size of a pen, which is used by doctors.

پیشنهاد کاربران

معنی خانم Sara و خانم روژین موسوی درسته ✅️
تصاویر spatula را هم می توانید مشاهده کنید
spatulaspatula
Speculum : اسپکولوم
Specula/Speculums : جمع واژه Speculum
Endoscope : اندوسکوپ - درون بین
Spatula : کاردک / چوب بستنی پزشکی ( اَبِسلانگ ) / کاردک خامه کشی / مرغابی های نوک پهن / کف گیر
Spectrum : طیف - پیوستار - بیناب
چوب بستنی که دکتر برای معاینه دهان بیمار استفاده می کند
قلمو نقاشی
یعنی قلمو نقاشی
spatula=قلمو نقاشی
چوب بستنی که دوکتور ها برای معاینه استفاده می کنندلاک کنید ممنون می شم❤️❤️❤️❤️
به معنی چوبی برای معاینه برای دکتران
کلمه spatula به زبان آمریکایی به معنای کفگیر هست ولی در زبان بریتیش معنی چوبی که دکترا برای معاینه دهان استفاده میکنند میگن
کاردک هایی که دکتر برای معاینه از ان استفاه می کند همون چوب بستنی ها
چوب مخصوصی که دکتر ها برای معاینه در دهان میکنند
کفگیر کتلت
چوب بستنی که برای معاینه ان را در دهان میکنند
نوعی قاشق یا کاردک که برای معاینه به کار میرود و از جنس چوب است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس