slough

/sˈləf//slaʊ/

معنی: نهر، باتلاق، لجن زار، انحطاط، پوست، لجن، پوسته خارجی، پوست ریخته شده مار، پوسته پوسته شدگی، پوست مار، پوست دله زخم، در لجن گیر افتادن
معانی دیگر: ور آمدن، (پوست و پر و مو و غیره) افتادن یا انداختن، از شر چیزی راحت شدن، خلاص شدن، پوست مار (که هر چند یکبار می افتد)، تولک، پوست (انداخته شده)، موی (ریخته شده)، پوسته، پوستک، (پزشکی) توده ی بافت مرده، مرده بافت، اندوه ژرف، (عمیق) اندوهگینی، نومیدی، سرخوردگی، انحطاط اخلاقی، فساد اخلاق، سبوس، پوست انداختن، ضربه سنگین زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a swampy or marshlike hollow or region.
مشابه: morass, swamp

- The slough provides the right conditions for wild cranberries to grow.
[ترجمه گوگل] کشتزار شرایط مناسبی را برای رشد زغال اخته وحشی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان] گنداب رو شرایط مناسب برای رشد cranberries وحشی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a state of complete despair.
اسم ( noun )
• : تعریف: cast-off dead tissue, such as the outer skin shed by a snake.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sloughs, sloughing, sloughed
(1) تعریف: to separate or be cast off, as dead skin or tissue.

(2) تعریف: to shed dead skin or tissue.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to shed or discard; rid oneself of.
مشابه: shed

- He's trying to slough some of his bad habits.
[ترجمه گوگل] او سعی می کند برخی از عادت های بد خود را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان] اون داره سعی می کنه بعضی از عادت های بدش رو به من بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The snake sloughed its skin.
[ترجمه گوگل] مار پوستش را کنده کرد
[ترجمه ترگمان] مار پوست آن را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. slough over
ماست مالی کردن،عیب پوشی کردن

2. snakes slough off their skin periodically
مارها هر چند وقت یکبار پوست می اندازند.

3. the slough of despond
ورطه ی نومیدی و غم

4. to slough off bad habits
عادات بد را به دور افکندن

5. the dead tissues of the wound will slough off by themselves
بافت های مرده ی زخم خود به خود ور خواهند آمد.

6. All reptiles have to slough their skin to grow.
[ترجمه گوگل]همه خزندگان برای رشد باید پوست خود را صاف کنند
[ترجمه ترگمان] همه خزندگان باید پوست خودشون رو تبدیل به رشد کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The president wanted to slough off the country's bad image.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور می خواست وجهه بد کشور را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور می خواست تصویر بد کشور را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A hope could slough off her sadness.
[ترجمه گوگل]یک امید می تواند غم او را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان] یه امید میتونه غم اون رو از بین ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He seemed to want to slough off all his old acquaintances.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که می‌خواست تمام آشنایان قدیمی‌اش را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که دلش می خواهد همه آشنایان قدیمش را براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Slough off dry skin once a week.
[ترجمه گوگل]هفته ای یکبار پوست خشک را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]و یک بار در هفته از پوست خشک سل Slough بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She slid into a slough of self-pity.
[ترجمه گوگل]او به درون انبوهی از خود تاسف فرو رفت
[ترجمه ترگمان]با دلسوزی به درون باتلاق خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was not able to slough off the memories of the past.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست خاطرات گذشته را فراموش کند
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خاطرات گذشته را براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. London - bound traffic is being diverted via Slough.
[ترجمه گوگل]ترافیک لندن - از طریق Slough منحرف می شود
[ترجمه ترگمان]ترافیک محدود لندن از طریق Slough منحرف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our bodies slough off dead cells.
[ترجمه گوگل]بدن ما سلول های مرده را از بین می برد
[ترجمه ترگمان] بدن های ما از سلول های مرده جدا میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Slough off dead skin cells by using a facial scrub.
[ترجمه گوگل]با استفاده از اسکراب صورت، سلول های مرده پوست را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از a صورت، سلول های مرده پوست را غیرفعال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The battlefield was a slough of mud and corpses.
[ترجمه گوگل]میدان جنگ توده ای از گل و لای و اجساد بود
[ترجمه ترگمان]میدان جنگ، لجن و لجن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نهر (اسم)
stream, arroyo, creek, raceway, dyke, dike, slough, graben

باتلاق (اسم)
marsh, swamp, morass, bog, quagmire, mire, slough, quag, slop, swampland

لجن زار (اسم)
ooze, marsh, morass, bog, slough

انحطاط (اسم)
decline, decadence, downfall, devolution, downhill, slough, chute, degeneration, degeneracy, retrogradation

پوست (اسم)
hide, shell, peel, hull, rind, skin, membrane, slough, husk, glume, crust, cortex, tegmen, cuticle, peeling, integument, peltry, tegument

لجن (اسم)
ooze, mud, slub, silt, slob, mire, slough, slobber, slush, slosh, sludge, slop

پوسته خارجی (اسم)
slough

پوست ریخته شده مار (اسم)
slough

پوسته پوسته شدگی (اسم)
slough

پوست مار (اسم)
slough

پوست دله زخم (اسم)
slough

در لجن گیر افتادن (فعل)
slough

تخصصی

[عمران و معماری] زمین باتلاقی
[آب و خاک] خور کوچک

انگلیسی به انگلیسی

• swamp, bog; hole or depression filled with mud; despair, dejected state
shed dead skin or tissue; abandon, throw off, get rid of; come off

when an animal such as a snake sloughs off its skin, its skin comes off naturally.
if you slough off something that you no longer need, you get rid of it; a literary use.

پیشنهاد کاربران

دور ریختنی ها
Slough away به معنی از بین بردن، رها شدن از چیزی، دور شدن
پوست مار، پوست دله زخم، در لجن گیر افتادن.

بپرس