پیشنهادهای سید محراب میرکریمی (١٩,٦٢٦)
⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر صفت هستند و اسم نیستند، برای تبدیل این کلمات به اسم فقط کافیست al را از آخر کلمات بردارید pentagonal = پنج ضلعی ...
⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر صفت هستند و اسم نیستند، برای تبدیل این کلمات به اسم فقط کافیست al را از آخر کلمات بردارید pentagonal = پنج ضلعی ...
⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر صفت هستند و اسم نیستند، برای تبدیل این کلمات به اسم فقط کافیست al را از آخر کلمات بردارید pentagonal = پنج ضلعی ...
ترتیب 《برابر کردن》 در انگلیسی ⬇️ Double: دوبرابر کردن triple: سه برابر کردن quadruple: چهار برابر کردن quintuple یا pentuple: پنج برابر کردن sextuple ...
used to say that someone deserves praise, or to ask people to show their approval of someone by clapping به افتخارِ. . . اصطلاحی است که در زمان تشوی ...
something that seems very good when it is first received, but in fact does great harm to the person who receives it مثال: In a short time, his appoi ...
something that seems very good when it is first received, but in fact does great harm to the person who receives it مثال: In a short time, his appo ...
تابوت مترادف: coffin
تشنه ی چیزی بودن مترادف ها: crave for; long for ⚠️ دقت کنید که این phrasal verb در متون ادبی و نمایشنامه ها خیلی کاربرد داره و نه در استفاده روزمره
⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست برای معنی این واژه ( سلب مالکیت کردن ) است نه صلب!
از دماغ فیل افتاده ( صفت ) متکبر
نسنجیده صحبت کردن گفتن چیزی که در موقعیتی به هیچ عنوان مناسب نیست
( در اصطلاح عامیانه ) گل به خودی زدن
آب خنک خوردن
صراط مستقیم
کسی رو آدم حساب نکردن
کسی رو آدم حساب نکردن
از خنده روده بر شدن از خنده ترکیدن
در ذهن نقش بستن در ذهن حک شدن
تداعی کردن خاطرات
تداعی کردن خاطرات
تداعی کردن خاطرات
طوطی وار حفظ کردن
عزم خود را جزم کردن
بلای جان وبال گردن
آب و تاب دادن پیاز داغ چیزی رو زیاد کردن
آب و تاب دادن پیاز داغ چیزی رو زیاد کردن
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
از راه به در شدن ( مثلا افرادی که به مواد مخدر و مشروبات الکلی و. . . رو میارند، از این اصطلاح برای اونها استفاده میکنیم )
با بیخیالی طی کردن کک کسی نگزیدن
سپر انداختن ( به معنای تسلیم شدن )
( در اصطلاح عامیانه ) له و لورده ( کنایه از خسته و سردرگم )
برگ برنده رو در دست داشتن
کسی رو از خجالت آب کردن
کسی رو از خجالت آب کردن
کسی رو از خجالت آب کردن
انگشت تهمت به سمت کسی گرفتن
از جان مایه گذاشتن ( برای انجام کاری ) جان دادن ( برای انجام کاری ) مثلا میگیم من جونم هم میدم واسه فلان کار
خود را به کوچه علی چپ زدن
( اصطلاح ) یه سر و گردن بالاتر بودن از
این اصطلاح رو میشه پنچر ترجمه کرد مثلا میگیم طرف پنچر شده! یعنی خیلی ناامیده
این اصطلاح humorous هست بنابراین میشه اون رو پنچر ترجمه کرد مثلا میگیم طرف پنچر شده ینی خیلی نا امیده
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
به در بسته خوردن به بن بست خوردن
( اصطلاح ) سر جنگ داشتن با کسی
بدون فکر و چشم بسته
بدون فکر و چشم بسته
( در اصطلاح عامیانه ) تو اوج بودن ( کنایه از موفق بودن است )
( در اصطلاح عامیانه ) تو اوج بودن ( کنایه از موفق بودن است )
( در اصطلاح عامیانه ) زندگیِ بر وفق مراد؛ زندگیِ گل و بلبل