servitude

/ˈsɜːrvəˌtuːd//ˈsɜːvɪtjuːd/

معنی: خدمت اجباری، بردگی، رعیتی، بندگی
معانی دیگر: غلامی، بیگاری، نوکری، (حقوق) اعمال شاقه، کار سخت

جمله های نمونه

1. base servitude
نوکری رقت انگیز

2. working for this low pay is a form of servitude
کار کردن در مقابل این مزد کم نوعی بردگی است.

3. The essay exhorts women to cast off their servitude to husbands and priests.
[ترجمه گوگل]این مقاله به زنان توصیه می‌کند که بندگی خود را نسبت به شوهران و کشیشان کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]این مقاله از زنان exhorts است که بردگی خود را به شوهر و کشیشان واگذار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is this now in servitude to the financial markets?
[ترجمه گوگل]آیا این در حال حاضر در خدمت بازارهای مالی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این هم اکنون در بندگی به بازارهای مالی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The 13th Amendment forbade slavery and involuntary servitude.
[ترجمه گوگل]متمم سیزدهم، برده داری و بندگی غیرارادی را ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]اصلاحیه سیزدهم برده داری و اجباری اجباری را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Free labour merges imperceptibly with slavery; work becomes servitude; livelihood is transformed into strange new forms of bondage.
[ترجمه گوگل]کار آزاد به طور نامحسوسی با برده داری ادغام می شود کار تبدیل به بندگی می شود; معیشت به اشکال جدید عجیب اسارت تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]نیروی کار آزاد به طور نامحسوسی با بردگی ادغام می شود؛ کار اجباری می شود؛ زندگی به شکل های عجیب تازه ای از بندگی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those who chose servitude changed to do so.
[ترجمه گوگل]کسانی که بندگی را برگزیدند به این کار تغییر کردند
[ترجمه ترگمان]کسانی که بردگی را انتخاب کردند، این کار را کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Having sworn feaitymust I spend my life in servitude?
[ترجمه گوگل]با قسم یاد شده باید عمرم را در بندگی بگذرانم؟
[ترجمه ترگمان]سوگند یاد می کنم که زندگی ام را در بندگی و بندگی بگذرانم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Death Alone Can Free Them From Servitude, Said Para - Brahma.
[ترجمه گوگل]پارا - برهما گفت: مرگ به تنهایی می تواند آنها را از بندگی رهایی بخشد
[ترجمه ترگمان]تنها مرگ می تواند آن ها را از Servitude، سعید Para - Brahma آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When Diabolic Servitude comes into play, choose target creature card in your graveyard and put that creature into play.
[ترجمه گوگل]وقتی Diabolic Servitude وارد بازی شد، کارت موجود هدف را در قبرستان خود انتخاب کنید و آن موجود را وارد بازی کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی که خدمت گزاری به اجر در می اید، کارت دستیابی به هدف را در graveyard انتخاب کن و آن جانور را به نمایش بگذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today, this union of freedom and servitude has become " natural " and a vehicle of progress.
[ترجمه گوگل]امروز این اتحاد آزادی و بندگی «طبیعی» و محمل پیشرفت شده است
[ترجمه ترگمان]امروز، این اتحاد آزادی و بندگی به \"طبیعی\" و یک وسیله پیشرفت تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'so we, " born in servitude and chained cradles ", have seen the resurrection of our country. "
[ترجمه گوگل]پس ما که در گهواره های بندگی و زنجیر به دنیا آمده ایم، رستاخیز کشورمان را دیده ایم "
[ترجمه ترگمان]بنا بر این ما، \"در بردگی و cradles به دنیا می آییم\"، رستاخیز میهن خود را دیده ایم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A slave ignorant of his servitude and happy to admire his servitude is a flunky, accomplice, and shameless person.
[ترجمه گوگل]برده ای که از بندگی خود بی خبر است و از این که بندگی او را تحسین می کند، خوشحال است، فردی بداخلاق، همدست و بی شرم است
[ترجمه ترگمان]یک برده از بردگی خود بی خبر است و از این که بندگی خود را تحسین می کند، یکی از flunky، همدست، شریک و shameless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Actually predial servitude provides a common right mode of setting up usufruct on real estate for the convenience of new utilization becoming property right.
[ترجمه گوگل]در واقع عبودیت سلب حق مشترکی را برای ایجاد حق انتفاع در املاک و مستغلات برای سهولت استفاده جدید و تبدیل شدن به حق مالکیت فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]در واقع اعمال اجباری، حالت صحیح و مناسبی را برای ایجاد حق بهره برداری از املاک و مستغلات به منظور سهولت استفاده از حق مالکیت جدید فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خدمت اجباری (اسم)
conscription, servitude

بردگی (اسم)
bondage, enslavement, servitude, slavery, serfdom, serfhood

رعیتی (اسم)
vassalage, servitude, villeinage

بندگی (اسم)
vassalage, thrall, bondage, thraldom, servitude, slavery, thralldom

تخصصی

[حقوق] حق ارتفاق، بردگی، بندگی، خدمت اجباری

انگلیسی به انگلیسی

• slavery, bondage; work imposed as punishment for a crime
servitude is the condition of being a slave or of being completely under the control of someone else; a formal word.

پیشنهاد کاربران

/ˈsɜː. vɪ. tʃuːd/
the state of being under the control of someone else and of having no freedom/ the condition of a slave
تحت فرمان و کنترل کسی بودن، در حالت بردگی و انقیاد
In the past, the majority of women were consigned to a lifetime of servitude and poverty
...
[مشاهده متن کامل]

A notarized deed, penned by none other than Leonardo's father, Piero da Vinci, on November 2, 1452, secured her freedom from servitude

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/servitude
حق ارتفاقی:
علاوه بر حقوق معمول که مالک میتواند بر ملک خود اعمال کند، قانون حقوق ویژه ای را به رسمیت میشمارد که فرد بر ملک همسایه تسری مییابد
حقوق ارتفاقی میتواند به دو دسته تقسیم شود:

...
[مشاهده متن کامل]

1 ) easement : حق ارتفاق : استفاده از ملک دیگری برای مسیرعبور، شرب آب، حق نور، تکیه گاه ساختمان
2 ) profits a prendre : حق انتفاع :حق اخذ چیزی از ملک دیگری مثل ماهیگیری از برکه ای که در زمین دیگری واقع شده است.

Slave : برده
Slavery : برده داری
Servant : بنده - خدمتکار
Servitude : بندگی - نوکری
حق انتفاع
بردگی
انقیاد

بپرس