schematic

/skəˈmætɪk//skɪˈmætɪk/

معنی: قیاسی، نموداری، الگو وار
معانی دیگر: وابسته به برنامه ی زمان بندی شده، برنامه ای، ترسیمه ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or formed like an outline or diagram.

- The information is displayed in a schematic form that lays everything out clearly.
[ترجمه گوگل] اطلاعات به صورت شماتیک نمایش داده می شود که همه چیز را به وضوح نشان می دهد
[ترجمه ترگمان] اطلاعات به شکل نموداری به نمایش گذاشته می شود که همه چیز را به وضوح مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: schematically (adv.)
• : تعریف: a diagram or chart, esp. of an electrical or mechanical layout.

جمله های نمونه

1. The play has a very schematic plot.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه طرحی بسیار شماتیک دارد
[ترجمه ترگمان]نمایش یک نقشه نموداری کلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is represented in the schematic diagram below.
[ترجمه گوگل]این در نمودار شماتیک زیر نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]این در نمودار شماتیک زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is a schematic diagram of the manufacturing process at that level of detail for a simple capacitor.
[ترجمه گوگل]این یک نمودار شماتیک از فرآیند تولید در آن سطح از جزئیات برای یک خازن ساده است
[ترجمه ترگمان]این یک نمودار شماتیک از فرآیند تولید در آن سطح از جزئیات برای یک خازن ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus systemic and schematic knowledge develop concurrently, each supportive of the other.
[ترجمه گوگل]بنابراین دانش سیستمی و شماتیک به طور همزمان توسعه می یابد و هر یک از دیگری حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دانش سیستماتیک و فراگیر به صورت همزمان رشد می کنند و هر کدام حامی دیگری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Figure Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه گوگل]شکل نمودار شماتیک ناحیه پروموتر ژن 62
[ترجمه ترگمان]شکل شماتیک این ژن ها ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They eschewed grand schemes of schematic explanation, preferring empirical explorations of the particular, with close attention to analyzing function.
[ترجمه گوگل]آن‌ها از طرح‌های بزرگ تبیین طرح‌واره اجتناب کردند و کاوش‌های تجربی مربوط به موارد خاص را با توجه دقیق به تحلیل عملکرد ترجیح دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها از طرح های بزرگ توضیح کلی اجتناب می کردند و کشفیات تجربی را به خصوص با توجه کامل به تجزیه و تحلیل عملکرد ترجیح می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A schematic version of this relatively simple circuit is shown in Figure
[ترجمه گوگل]یک نسخه شماتیک از این مدار نسبتا ساده در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک شکل کلی از این مدار نسبتا ساده در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The degree of formality ranged from elaborate and schematic written documents to a simple mental rehearsal of what would happen next.
[ترجمه گوگل]درجه رسمیت از اسناد مکتوب دقیق و شماتیک تا یک تمرین ذهنی ساده از آنچه که بعدا اتفاق خواهد افتاد متغیر بود
[ترجمه ترگمان]درجه تشریفات از اسناد مفصل و schematic تا یک تمرین ذهنی ساده از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Schematic representations of the fusion proteins and reporter gene that were used.
[ترجمه گوگل]نمایش شماتیک پروتئین های همجوشی و ژن گزارشگر که استفاده شد
[ترجمه ترگمان]نمایش شماتیک پروتیین ها و ژن reporter که مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه گوگل]نمودار شماتیک ناحیه پروموتر ژن 62
[ترجمه ترگمان]نمای شماتیک از ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These were expressed in schematic diagrams showing the relationship between building development and open land.
[ترجمه گوگل]اینها در نمودارهای شماتیکی که رابطه بین توسعه ساختمان و زمین باز را نشان می دهد بیان شد
[ترجمه ترگمان]این ها در نمودار شماتیک نشان داده شدند که رابطه بین توسعه ساختمان و زمین باز را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The schematic drawings are used as the basis for bidding.
[ترجمه گوگل]نقشه های شماتیک به عنوان مبنای مناقصه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]طرح های نموداری به عنوان اساس مناقصه استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A schematic diagram of the method is shown in figure
[ترجمه گوگل]نمودار شماتیک روش در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]دیاگرام شماتیک این روش در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His business card had a small schematic map on the back.
[ترجمه گوگل]کارت ویزیت او یک نقشه شماتیک کوچک در پشت داشت
[ترجمه ترگمان]کارت ویزیت او نقشه کوچکی روی پشتش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قیاسی (صفت)
inductive, categorical, analogical, syllogistic, comparative, schematic, categoric

نموداری (صفت)
schematic

الگو وار (صفت)
schematic

تخصصی

[کامپیوتر] طرح کلی ؛الگووار
[برق و الکترونیک] طرح واره، شماتیک
[نساجی] ترسیمی
[ریاضیات] الگووار، خلاصه، طرح، طرحواره، ترسیمی
[آمار] شمایی

انگلیسی به انگلیسی

• diagrammatic, pertaining to a plan or diagram
a schematic representation is a drawing or diagram showing how something works in a simplified way; a technical term.

پیشنهاد کاربران

نمادین ، سمبلیک : مثل شماتیک مدارهای الکتریکیschematic diagram یعنی اینکه شما بجای اینکه عکس واقعی دیود و خازن و مقاومت و ترانزیستور رو بزاری توی مدار، از سمبل آنها استفاده می کنی. مثلا بجای عکس دیود یک
...
[مشاهده متن کامل]
سمبل بشکل مثلث میزاری ، بجای عکس لامپ یه خط مورب و. . الی آخر . یعنی همه سمبلیک هست ، نه واقعی. یعنی شما تا حالا اصلا مدار رو ندیدی اما تحلیلش می کنی . اگه بجای اون سمبلها عکس واقعی کوچک هر عنصر رو بزاری میشه مدار واقعی، نه شماتیک.

طرح وار
خلاصه، مجمل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : schematize / scheme
✅️ اسم ( noun ) : schema / scheme / schemer
✅️ صفت ( adjective ) : schematic / scheming
✅️ قید ( adverb ) : schematically
شماتیک در صنعت طراحی مکانیک نقشه دید کلی از قطعه در نمای دو بعدی یا سه بعدی میباشد
طرحواره ای
نمونه
As a noun :
a schematic diagram
( نما، شما
دیاگرامِ، طرحِ، جدولِ، نمودارِ، نقشه ) نموداری/ الگو وار / نمایشی
Mr. Chekov, please put a schematic of Sigma Dracoins on the screen.
Star Trek TOS
نمایه وار - ترسیم وار
schema: شِما
schematic: شِماتیک
طرح کلی. الگو واری
نمایی ، نمایه ای ، نمایشی ، الگویی
شماتیک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس