senility

/səˈnɪləti//sɪˈnɪlɪti/

معنی: پیری، خمود، کهولت، سالخوردگی
معانی دیگر: خرف بودن

جمله های نمونه

1. He is yet in green vigorous senility.
[ترجمه گوگل]او هنوز در پیری سبز پرشور است
[ترجمه ترگمان]او هنوز در کهولت سن رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old man was showing unmistakable signs of senility.
[ترجمه گوگل]پیرمرد نشانه های غیرقابل انکار پیری را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد نشانه های آشکار و کهولت سن را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They will look sharp for signs of senility and increasing pain-will they perhaps even hope for them?
[ترجمه گوگل]آنها برای نشانه های پیری و درد فزاینده تیزبین به نظر می رسند - آیا شاید حتی به آنها امیدوار باشند؟
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال نشانه هایی از پیری و افزایش درد خواهند بود - شاید حتی به آن ها امید هم داشته باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Battiness - premature senility of some sort - seemed the most probable explanation of the whole affair.
[ترجمه گوگل]باتی بودن - نوعی پیری زودرس - محتمل ترین توضیح برای کل ماجرا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک جور توضیح احتمالی بین تمام این ماجرا یک جور توضیح احتمالی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mocked senility was never attained: Bouilhet diet at forty-eight, Flaubert at fifty-eight.
[ترجمه گوگل]پیری مسخره شده هرگز به دست نیامد: رژیم غذایی بوئله در چهل و هشت سالگی، فلوبر در پنجاه و هشت سالگی
[ترجمه ترگمان]پیری و کهولت سن هرگز به دست نیامد: رژیم غذایی Bouilhet در چهل و هشت سالگی، Flaubert در پنجاه و هشت سالگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Weakened muscles, slack skins, and senility are common to us.
[ترجمه گوگل]ضعیف شدن عضلات، شلی پوست و پیری برای ما عادی است
[ترجمه ترگمان]muscles ضعیف، پوست ضعیف و کهولت برای ما عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be familiar with the frequently-used acupoints for postponing senility.
[ترجمه گوگل]با نقاط طب سوزنی پرکاربرد برای به تعویق انداختن پیری آشنا باشید
[ترجمه ترگمان]با نقاط طب سوزنی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند، برای به تعویق انداختن پیری آشنا باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And he spent his senility on an archipelago, far away from here.
[ترجمه گوگل]و دوران پیری خود را در مجمع الجزایری دورتر از اینجا گذراند
[ترجمه ترگمان]و اون کهولت سن اون رو با فاصله دور از اینجا سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The famous anti - senility medical expert, Doctor St.
[ترجمه گوگل]متخصص معروف پزشکی ضد پیری، دکتر St
[ترجمه ترگمان]کارشناس پزشکی مسن ضد پیری، دکتر سنت St
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The premature senility of cotton and its preventive technology are discussed.
[ترجمه گوگل]پیری زودرس پنبه و فناوری پیشگیرانه آن مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]پیری زودرس پنبه و فن آوری پیشگیرانه آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By reason of placenta senility, fetal distresses even intrauterine death are frequently encountered in postdate pregnancies.
[ترجمه گوگل]به دلیل پیری جفت، ناراحتی های جنینی حتی مرگ داخل رحمی اغلب در حاملگی های پس از تاریخ مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل کهولت سن، جنین و حتی مرگ intrauterine به طور مکرر در pregnancies بارداری مواجه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The future may provide an anti - senility pill.
[ترجمه گوگل]در آینده ممکن است یک قرص ضد پیری ارائه شود
[ترجمه ترگمان]آینده ممکن است یک قرص ضد پیری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pathogenic factors of cough with dyspnea disease in senility involve two aspects.
[ترجمه گوگل]عوامل بیماریزای سرفه با بیماری تنگی نفس در پیری شامل دو جنبه است
[ترجمه ترگمان]عوامل Pathogenic سرفه با بیماری dyspnea در دوران سالخوردگی شامل دو جنبه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For instance, while brain cells do die and are not replaced, their loss is not an explanation for senility.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در حالی که سلول های مغز می میرند و جایگزین نمی شوند، از دست دادن آنها توضیحی برای پیری نیست
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در حالی که سلول های مغزی می میرند و جایگزین نمی شوند، گم شدن آن ها توضیحی برای پیری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The present invention features the application of algin oligosaccharide in medicine for treating anti - senility and anti - dementia.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر کاربرد الیگوساکارید آلژین در پزشکی برای درمان ضد پیری و ضد زوال عقل را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود، کاربرد of oligosaccharide در پزشکی برای درمان ضد پیری و ضد جنون را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیری (اسم)
age, old age, senescence, senility

خمود (اسم)
decrement, remission, mollification, senility, blackout, assuagement, pacification, dying, extinction

کهولت (اسم)
senility, caducity, superannuation

سالخوردگی (اسم)
senescence, senility, dilapidation

انگلیسی به انگلیسی

• old age; condition caused by physical and/or mental impairments associated with old age

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : senility
✅️ صفت ( adjective ) : senile
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس