پیشنهاد‌های سید محراب میرکریمی (١٩,٦٩٧)

بازدید
٦,٠٤٩
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

⚠️ دوستان دقت کنید املای صحیح این کلمه discipline هست. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوستان دقت کنید که شکل درست این اصطلاح be in the same boat هست یعنی: در وضعیت مشابه بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مضطرب و نا آرام بی صبر و قرار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جبران کردن کار عقب افتاده

پیشنهاد
٤

من کاملاً مطمئنم

پیشنهاد
٣

با آرزوی بهترین ها برای شما. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

زمانی از Go right ahead استفاده می کنیم که شخصی از ما سوالی کرده و ما میخوایم بگیم ( ( بله ) ) یا ( ( بفرمایید ) ) همون yes خودمون هست! مثال: May I ...

پیشنهاد
١٠

کسی را بدون آمادگی قبلی مجبور به انجام کاری کردن؛ سپردن کاری دشوار به کسی که توانایی، مهارت و یا آمادگی انجام آن را ندارد مثال: Kathy was thrown in a ...

پیشنهاد
٧

کسی را بدون آمادگی قبلی مجبور به انجام کاری کردن؛ سپردن کاری دشوار به کسی که توانایی، مهارت و یا آمادگی انجام آن را ندارد مثال: Kathy was thrown in a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

من هم همچنین این عبارت در رستوران خیلی کاربرد دارد و زمانی که یک شخصی مانند آخرین نفر سفارشی میدهد، از این عبارت استفاده میکند. مثال از دیکشنری آکسف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دلقک بازی درآوردن، لودگی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شکل صحیح این اصطلاح make somebody's hair stand on end است یعنی: مو به تن کسی سیخ کردن ( به دلیل ترس ) مثال: The first ten minutes of the film made ...

پیشنهاد
٤

مو به تن کسی سیخ کردن ( به دلیل ترس ) مثال: The first ten minutes of the film made my hair stand on end ده دقیقه اول فیلم مو به تنم سیخ کرد ( به شدت ...

پیشنهاد
٢

مو به تن کسی سیخ کردن ( به دلیل ترس ) مثال: The first ten minutes of the film made my hair stand on end ده دقیقه اول فیلم مو به تنم سیخ کرد ( به شدت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اصطلاح leave the phone off the hook یعنی: تلفن را بد گذاشتن اگر تلفن شما off the hook باشد، درست سر جایش قرار نگرفته است و بنابراین زنگ نخواهد خورد د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در مسیر غلط ( بودن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( شکل درست این اصطلاح be rolling in it هست ) توی پول غلت زدن، پول ( کسی ) از پارو بالا رفتن، پول پارو کردن این اصطلاح informal ( غیر رسمی ) است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توی پول غلت زدن، پول ( کسی ) از پارو بالا رفتن، پول پارو کردن این اصطلاح informal ( غیر رسمی ) است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توی پول غلت زدن، پول ( کسی ) از پارو بالا رفتن، پول پارو کردن این اصطلاح informal ( غیر رسمی ) است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( شکل درست این اصطلاح be rolling in money هست ) توی پول غلت زدن، پول ( کسی ) از پارو بالا رفتن، پول پارو کردن این اصطلاح informal ( غیر رسمی ) است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

( شخصی یا چیزی برای شخصی دیگر ) خیلی مهم بودن، بسیار ارزش داشتن مثال: My little daughter means the world to me دختر کوچکم واسم خیلی مهمه ( یک دنیا بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در وضعیت بسیار بد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. مثل کوه استوار، بسیار سرسخت و مقاوم ( در برابر مشکلات و شرایط سخت و یا درشرایط خاص مثلاً در کار )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوشحال و امیدوار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خوشحال و امیدوار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

من کاملاً مطمئنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

این اصطلاح زمانی به کار میره که میخوایم بگیم فلانی آدمی تحسین برانگیز و جذابه و اینکه ویژگی هایی در او هست که او را از سایرین متمایز میکنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارایِ برچسب خصوصی صفتی است برای کالا هایی که روی آنها نام مغازه ای که آن کالا در آن فروخته می شود، زده شده، نه کمپانی اصلی تولید کننده آن کالا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دارایِ برچسب خصوصی صفتی است برای کالا هایی که روی آنها نام مغازه ای که آن کالا در آن فروخته می شود، زده شده، نه کمپانی اصلی تولید کننده آن کالا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دارایِ برچسب خصوصی صفتی است برای کالا هایی که روی آنها نام مغازه ای که آن کالا در آن فروخته می شود، زده شده است، نه کمپانی اصلی تولید کننده آن کالا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رفتار عادلانه و منصفانه داشتن ( با کسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درست سرِ وقت رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو تختِ خوابه مثلاً اتاقی در هتل که دو تخت خواب مجزا دارد را twin - bedded room می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

انرژی های تجدید پذیر دقت کنید که این کلمه اسم ( noun ) هست و صفت آن renewable ( بدون s ) می باشد

پیشنهاد
٣

حقت بود!

پیشنهاد
٤

عصبانی نشو! خشمگین نشو!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خشمگین شدن، عصبانی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

not want to Are you gonna come with us to the movie theater tonight? No, I don't feel like it امشب قراره با ما به تئاتر بیایی؟ نه نمیخوام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

وقت زیادی را با کسی گذراندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همانندِ. . . مشابهِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سگ خشن و بسیار خطرناک صفتی است برای سگ هایی که بدون اینکه باهاشون ور بری و اونها رو عصبانی کنی، حمله می کنند، به شدت آسیب می رسانند ومی توانند یک انس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسئولیت ( اتفاقی بد ) را ( به طور ناعادلانه ) گردن دیگری انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نفرت، خشم، تندی ( بین افراد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دارای مهارت های لازم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تیر آهن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

علم تبدیل فلزات به طلا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱. دیدبان، نگهبان ۲. برج دیدبانی، دکل دیدبانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به اندازه کافی مهم به قدر کافی با اهمیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با همکاریِ. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

خاطرات گرم خاطرات صمیمانه