witticism

/ˈwɪtɪsɪzəm//ˈwɪtɪsɪzəm/

معنی: مسخره، شوخی، لطیفه، بذله گویی، لطیفهگویی
معانی دیگر: بذله، کلمه ی (کلمات) قصار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a witty remark, joke, insult, or saying.
مترادف: one-liner, quip, sally
مشابه: aphorism, bon mot, comeback, epigram, gibe, jest, joke, repartee, retort, sarcasm, wisecrack, zinger

- The play is full of brilliant witticisms that delight and amuse the audience at every performance.
[ترجمه گوگل] نمایش مملو از شوخ طبعی های درخشان است که در هر اجرا تماشاگر را به وجد می آورد و سرگرم می کند
[ترجمه ترگمان] نمایش پر از witticisms درخشان است که باعث شادی و سرگرمی تماشاگران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His witticisms souped up the talks.
[ترجمه گوگل]شوخ‌طلبی‌های او به گفتگوها دامن زد
[ترجمه ترگمان]witticisms با talks حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His literary style was plain and factual, without witticisms or flourishes, and his character seems similar.
[ترجمه گوگل]سبک ادبی او ساده و واقعی و بدون شوخ طبع و شکوفایی بود و شخصیت او شبیه به هم به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]سبک ادبی او ساده و واقعی بود، بدون witticisms یا رونق، و شخصیت او مشابه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He thought his witticisms were amusing but found her response too extravagant.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد شوخ طبعی هایش سرگرم کننده هستند، اما پاسخ او را بیش از حد اسراف آمیز یافت
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد witticisms سرگرم کننده است، اما جوابش را بیش از حد مبالغه آمیز پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A few of its witticisms are unnecessarily provocative and should be censored.
[ترجمه گوگل]برخی از شوخ طبعی های آن بی مورد تحریک کننده هستند و باید سانسور شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از witticisms به طور غیر ضروری تحریک کننده هستند و باید سانسور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pace of television favours simplifications, generalised statements, witticisms, and short sharp judgements on artists' performances.
[ترجمه گوگل]سرعت تلویزیون به نفع ساده‌سازی‌ها، جملات کلی، شوخ‌طلبی‌ها و قضاوت‌های کوتاه تند درباره اجراهای هنرمندان است
[ترجمه ترگمان]سرعت تلویزیون طرفدار ساده سازی، اظهارات عمومی، witticisms و قضاوت تند کوتاه مدت بر روی اجراهای هنرمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At Sketch-Club meetings his witticisms were regarded as part of the fun.
[ترجمه گوگل]در جلسات Sketch-Club، شوخ طبعی های او به عنوان بخشی از سرگرمی در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]در جلسات Sketch - باشگاهی، witticisms به عنوان بخشی از سرگرمی مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His witticism was as sharp as a marble.
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی او مانند تیله تیز بود
[ترجمه ترگمان]witticism به اندازه یک تیله تیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both doctor and Don smiled at this witticism.
[ترجمه گوگل]هم دکتر و هم دان به این شوخ طبعی لبخند زدند
[ترجمه ترگمان]هر دو دکتر و دن به این witticism لبخند زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All jests aside, we're in big trouble. A witticism is a witty, usually cleverly phrased remark.
[ترجمه گوگل]همه شوخی ها به کنار، ما در دردسر بزرگی هستیم شوخ طبعی عبارتی شوخ آمیز و معمولاً هوشمندانه است
[ترجمه ترگمان]همه شوخی را کنار بگذار، ما تو دردسر بزرگی افتادیم یک witticism، a و زیرکانه است که معمولا به اصطلاح cleverly می گوید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once in a while, after witticism, he would look down, and his eyes would meet hers.
[ترجمه گوگل]هر از چند گاهی بعد از شوخ طبعی به پایین نگاه می کرد و چشمانش به چشمان او می افتاد
[ترجمه ترگمان]لحظه یی بعد، پس از آن که witticism، نگاهی به پایین می انداخت، و چشمانش با چشمان او مصادف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She could never think of a clever retort to counter Ben's string of jokes and witticisms.
[ترجمه گوگل]او هرگز نمی توانست به پاسخی هوشمندانه برای مقابله با رشته شوخی ها و شوخی های بن فکر کند
[ترجمه ترگمان]او هرگز نمی توانست به یک پاسخ هوشمندانه درباره رشته شوخی و witticisms بن فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tries to lighten his lectures with an occasional witticism.
[ترجمه گوگل]او سعی می کند با شوخ طبعی گاه به گاه سخنرانی های خود را سبک کند
[ترجمه ترگمان]سعی می کند lectures را با شوخی های گاه witticism سبک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

لطیفه (اسم)
quip, jape, sarcasm, joke, jest, bon mot, epigram, causticity, witty remark, witticism

بذله گویی (اسم)
jest, wit, pleasantry, jocosity, waggery, witticism

لطیفه گویی (اسم)
witticism

انگلیسی به انگلیسی

• clever or witty remark
a witticism is a witty remark or joke.

پیشنهاد کاربران

نوشته ها و گفته هایی که کوتاه و جالب هستن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : witter
✅️ اسم ( noun ) : wittiness / witticism / wit
✅️ صفت ( adjective ) : witty
✅️ قید ( adverb ) : wittily
جوک گفتن

بپرس