vernal

/ˈvɜːrnəl//ˈvɜːnəl/

معنی: بهاری، ربیعی، شبیه بهار، باطراوت چون بهار
معانی دیگر: وابسته به بهار، بهارمانند، معتدل و مطبوع، ملایم، نوبهاری، بهاره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: vernally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or happening in the spring season.
مشابه: spring

(2) تعریف: resembling or suggesting the spring season.

جمله های نمونه

1. vernal equinox
اعتدال ربیعی،همترازی بهاری

2. vernal flowers
گل های بهاری

3. The linnet chirps her vernal song.
[ترجمه گوگل]کتانی آهنگ بهاری او را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]مرغ کتان، آواز بهاری خود را به خود می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Participants 6cases(104 eyes) of severe vernal keratoconjunctivitis aged 3-14 years old.
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان 6 مورد (104 چشم) کراتوکونژونکتیویت شدید بهاری در سنین 3-14 سال بودند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان ۶ مورد (۱۰۴ چشمانی)of شدید ۳ تا ۱۴ سال سن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most patients with allergic conjunctivitis in children are vernal keratoconjunctivitis.
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران مبتلا به ورم ملتحمه آلرژیک در کودکان، کراتوکونژونکتیویت بهاری هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب بیمارانی که دارای حساسیت آلرژی در کودکان هستند، vernal keratoconjunctivitis هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vernal work is now begun.
[ترجمه گوگل]کار بهاری اکنون آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]کار سالانه آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The former, occupied by the sun at the vernal equinox is known as the equinox.
[ترجمه گوگل]اولی که توسط خورشید در اعتدال بهاری اشغال شده است به عنوان اعتدال شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]اولی که آفتاب در زیر آفتاب به خود گرفته بود به اعتدال و اعتدال معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The zero point is the Vernal Equinox, also called the point of Aries.
[ترجمه گوگل]نقطه صفر اعتدال بهاری است که به آن نقطه برج حمل نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]نقطه صفر، Vernal Equinox است که به آن نقطه برج حمل نیز گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the United spring equinox, also called the vernal equinox, comes in the month of March.
[ترجمه گوگل]در اعتدال بهاری متحد که اعتدال بهاری نیز نامیده می شود، در ماه مارس می آید
[ترجمه ترگمان]در اعتدال بهاری که به نام اعتدال بهاری نیز نامیده می شود، در ماه مارس فرا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vernal equinox and autumnal equinox herald the beginning of spring and fall, respectively.
[ترجمه گوگل]اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی به ترتیب از آغاز بهار و پاییز خبر می دهند
[ترجمه ترگمان]اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی، آغاز بهار و پاییز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During a tropical year the sun moves from Vernal Equinox to Vernal Equinox.
[ترجمه گوگل]در طول یک سال گرمسیری خورشید از اعتدال بهاری به اعتدال بهاری حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]در طول یک سال استوایی، خورشید از Vernal Equinox به Vernal Equinox حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article was paraphrase Tao Lan in Vernal February form the feminine view.
[ترجمه گوگل]این مقاله عبارت بود از تائو لان در فوریه بهاری از دیدگاه زنانه
[ترجمه ترگمان]این مقاله به گفته Tao Lan in در ماه فوریه دیدگاه زنانه را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Using the Julian calendar, the autumnal equinox, vernal equinox, and seasons were arriving 11 minutes earlier each year.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تقویم جولیانی، اعتدال پاییزی، اعتدال بهاری و فصول هر سال 11 دقیقه زودتر می رسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از تقویم ژولیوس، اعتدال پاییزی، اعتدال بهاری، و فصول قبل از هر سال ۱۱ دقیقه به طول می انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smiling and enjoying the vernal sunshine!
[ترجمه گوگل]لبخند زدن و لذت بردن از آفتاب بهاری!
[ترجمه ترگمان]لبخند می زدند و از آفتاب بهاری لذت می بردند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Zhu Wei's artwork Vernal Equinox No. 12 is the only ink and wash in this exhibition.
[ترجمه گوگل]اثر هنری زو وی بهاره اعتدال شماره 12 تنها جوهر و شستشوی این نمایشگاه است
[ترجمه ترگمان]اثر هنری Wei s Equinox شماره ۱۲ تنها جوهر است و در این نمایشگاه شستشو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهاری (صفت)
vernal

ربیعی (صفت)
vernal

شبیه بهار (صفت)
vernal

باطراوت چون بهار (صفت)
vernal

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to spring; occurring in spring; youthful (literary)

پیشنهاد کاربران

vernal ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: بُن‏بهاری
تعریف: ویژگی آن دسته از پدیده‏های مربوط به نمو که در اواخر فصل بهار اتفاق می‏افتد

بپرس