scaffold

/ˈskæfoʊld//ˈskæfəʊld/

معنی: چوب بست، دار، داربست، تخته بندی، سکوب یا چهار چوب، خاده، بدار اویختن، تخته بندی کردن، سکوبزدن
معانی دیگر: (معماری) داربست، تخته بندی بیرون ساختمان (برای تمام کردن روکار)، سکوب (که روی آن محکوم را به دار می آویزند)، سکوی اعدام، (تئاترها و تعزیه های قرون وسطا) صحنه ی چوبی، (به طور کلی) سکو، تختگاه، فرازگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an elevated temporary platform that is used to hold workers and materials during the construction or maintenance of a building.

(2) تعریف: a raised platform on which prisoners are executed by hanging.

(3) تعریف: any elevated platform.
مشابه: platform, stage
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scaffolds, scaffolding, scaffolded
(1) تعریف: to provide with a raised platform or scaffold.

(2) تعریف: to put on or support with a scaffold.

جمله های نمونه

1. Moore ascended the scaffold and addressed the executioner.
[ترجمه گوگل]مور از داربست بالا رفت و جلاد را خطاب قرار داد
[ترجمه ترگمان]مور از سکوی اعدام بالا رفت و روی جلاد را مخاطب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Blood constantly soaked the scaffold, making it almost too slippery for the executioners to stand up.
[ترجمه گوگل]خون مدام داربست را خیس می کرد و باعث می شد جلادها نتوانند بایستند
[ترجمه ترگمان]خون روی چوب بست ریخته بود و آن را برای جلاد up بسیار لغزنده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Innkeepers on the scaffold route boosted their sales and medical students ultimately increased their anatomical knowledge.
[ترجمه گوگل]مسافرخانه داران در مسیر داربست فروش خود را افزایش دادند و دانشجویان پزشکی در نهایت دانش تشریحی خود را افزایش دادند
[ترجمه ترگمان]innkeepers در مسیر اعدام، فروش آن ها را افزایش داد و دانشجویان پزشکی در نهایت دانش تشریحی آن ها را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This scaffold gave many years of service but was phased out of use following the last death sentences in 196
[ترجمه گوگل]این داربست سالها خدمت کرد اما پس از آخرین احکام اعدام در سال 196 از استفاده خارج شد
[ترجمه ترگمان]این سیاست گاه چندین سال خدمت می کرد، اما پس از آخرین حکم اعدام در سال ۱۹۶ به تدریج از کار افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Charles had been Lord of the Scaffold since 169 contemporaries describing him as a gentle and even-tempered man.
[ترجمه گوگل]چارلز از 169 معاصر که او را مردی ملایم و متین توصیف می کردند، ارباب داربست بود
[ترجمه ترگمان]چارلز از زمان ۱۶۹ contemporaries که او را به عنوان مرد نجیب و حتی معتدل توصیف کرده بود، فرمانروای the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On seeing the scaffold du Barry lost all control.
[ترجمه گوگل]با دیدن داربست دو بری کنترل خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]چون دید که سیاست گاه بری را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The provost came to the edge of the scaffold, unrolled a parchment and read the sentences of death.
[ترجمه گوگل]استاد به لبه داربست آمد، کاغذ پوستی را باز کرد و احکام اعدام را خواند
[ترجمه ترگمان]فرمانده به لبه سکو آمد و کاغذ پوستی را باز کرد و جمله مرگ را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sanson was sent for and on the scaffold the Chevalier was told to kneel.
[ترجمه گوگل]سانسون فرستاده شد و روی داربست به شوالیه گفته شد که زانو بزند
[ترجمه ترگمان]شوالیه را احضار کردند و شوالیه را احضار کردند تا روی چوب بست زانو بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Emmet followed that same road to the scaffold.
[ترجمه گوگل]امت همان جاده را تا داربست دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]امیت نیز همان جاده را تا محل اعدام دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The firm which supplied the scaffold blames the boy's parents for letting him play there in the first place.
[ترجمه گوگل]شرکتی که این داربست را تهیه کرده است، والدین پسر را سرزنش می کند که به او اجازه داده اند در ابتدا در آنجا بازی کند
[ترجمه ترگمان]شرکتی که سیاست گاه پدر و مادر کودک را به خاطر این که اجازه داده بود در همان جا بازی کند، سرزنش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scaffold stolen: Aluminium scaffolding worth more than £000 has been stolen from outside Evenwood Community Centre.
[ترجمه گوگل]داربست به سرقت رفت: داربست های آلومینیومی به ارزش بیش از 000 پوند از خارج از مرکز اجتماعات Evenwood به سرقت رفته است
[ترجمه ترگمان]Scaffold به سرقت رفته: داربست آلومینیومی به ارزش بیش از ۱۰۰۰۰۰ پوند از خارج از مرکز اجتماعات Evenwood دزدیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He died on the scaffold in Aylesbury market square on 28 March 184 after confessing to the murder while in prison.
[ترجمه گوگل]او در 28 مارس 184 پس از اعتراف به قتل در حالی که در زندان بود، روی داربست در میدان بازار آیلسبری درگذشت
[ترجمه ترگمان]وی روز ۲۸ مارس، پس از اعتراف به قتل در زندان scaffold، در روز ۲۸ مارس ۱۸۴ نفر را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scaffold there was the first thing I clapped my eyes on when we entered the stinking streets of Paris.
[ترجمه گوگل]وقتی وارد خیابان های متعفن پاریس شدیم، اولین چیزی که چشمم به آن زد، داربست آنجا بود
[ترجمه ترگمان]در آنجا، وقتی وارد خیابان متعفن پاریس شدیم، اولین چیزی بود که چشمانم را به هم زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the scaffold an unrepentant Jarman boasted of some sixty or seventy murders.
[ترجمه گوگل]روی داربست ژرمن پشیمان به شصت هفتاد قتل افتخار می کرد
[ترجمه ترگمان]روی چوب بست، an در کار نبود که به شصت یا هفتاد قتل رسیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Or, in a real tragedy, a key scaffold species may be globally extinct.
[ترجمه گوگل]یا در یک تراژدی واقعی، یک گونه کلیدی داربست ممکن است در سطح جهانی منقرض شود
[ترجمه ترگمان]یا در یک تراژدی واقعی، یک گونه داربست اصلی ممکن است در سطح جهانی منقرض شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب بست (اسم)
framework, scaffold, staging, scaffolding

دار (اسم)
scaffold, gallows

داربست (اسم)
scaffold, stud, trellis, scaffolding, treillage

تخته بندی (اسم)
scaffold, timberwork

سکوب یا چهار چوب (اسم)
scaffold

خاده (اسم)
hock, pole, scaffold, broomstick, neckcloth, dog hook, fire hook, gaff, gallows, gibbet, maiden, harpoon, gib staff

بدار اویختن (فعل)
hang, scaffold, crucify, gibbet, noose, scrag, string up

تخته بندی کردن (فعل)
board, scaffold

سکوبزدن (فعل)
scaffold

تخصصی

[سینما] داربست
[عمران و معماری] داربست - چوببست
[زمین شناسی] داربست

انگلیسی به انگلیسی

• raised platform; temporary platform used by workmen during the construction or repair of a building; gallows, platform from which a prisoner is hanged
a scaffold is a platform on which criminals used to be executed.

پیشنهاد کاربران

به چیزی/کسی تکیه کردن
چیزی/کسی را تکیه گاه قرار دادن
Support
قالب، چارچوب
scaffold ( مهندسی پزشکی )
واژه مصوب: داربست 2
تعریف: ساختار سه بعدی مصنوعی که نقش زمینۀ برون یاخته ای را برای رفتارهای یاخته ای و بازسازی بافت ایفا می کند
پل زدن
چارچوب بندی کردن .
داربست
چارچوب بندی کردن، ساختن
به عنوان فعل چارچوب بندی کردن
اتصال ، تکیه گاه
چارچوب سازی
داربست سازی

در دندادن پزشکی همان داربست یا ایمپلنت

پشتیبان، پشت بند، پشتواره، نگهدار، پشتیبانی، نگهداری
چوبه دار
در روانشناسی به معنای" تکیه گاه بودن برای. . . "
تکیه گاه ، تکیه گاه سازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس