sate

/ˈseɪt//seɪt/

معنی: راضی کردن، سیر کردن
معانی دیگر: (از شدت سیری و غیره) وازده کردن یا شدن، بیزار کردن، اشباع کردن، (گرسنگی یا تشنگی یا میل) اقناع کردن، خواباندن، برآورده کردن، فرونشاندن (رجوع شود به: satiate)، (قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول فعل: sit

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sates, sating, sated
مشتقات: sated (adj.)
(1) تعریف: to fill or satisfy (a hunger, or a person who has an appetite); satiate.
مترادف: fill, satiate, satisfy
مشابه: appease, assuage, content, fulfill, gratify, quench, suffice

- It takes a large amount of food to sate him.
[ترجمه گوگل] برای سیر کردن او مقدار زیادی غذا لازم است
[ترجمه ترگمان] غذا خوردن به او مقدار زیادی غذا نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to fill to excess, esp. with food; glut.
مترادف: glut, gorge, satiate, surfeit
مشابه: cloy, cram, fill, oversupply, saturate, stuff

- I was sated after the huge meal and lay down to take a nap.
[ترجمه گوگل] بعد از غذای زیاد سیر شدم و دراز کشیدم تا چرت بزنم
[ترجمه ترگمان] بعد از آن غذای بزرگ که دراز کشیدم و دراز کشیدم تا چرتی بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. foods that are too sweet sate me fast
خوراک های خیلی شیرین زود مرا دلزده می کنند.

2. The tiger has once tasted blood is never sated with the taste of it.
[ترجمه گوگل]ببری که یک بار طعم خون را چشیده است هرگز از طعم آن سیر نمی شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که ببر طعم خون را چشیده هرگز با طعم آن سیراب نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He used her just to sate his lust.
[ترجمه گوگل]او از او فقط برای رفع شهوتش استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]اون از اون برای راضی کردن شهوت - ش استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had sated his lust.
[ترجمه گوگل]شهوتش را سیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]او شهوت خود را سیراب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You wake up early, your desire sated, your hormones at manageable levels.
[ترجمه گوگل]شما زود از خواب بیدار می شوید، میل شما برآورده می شود، هورمون های شما در سطوح قابل کنترلی هستند
[ترجمه ترگمان]، صبح زود بیدار میشی آرزوی تو برآورده می شه هورمون های تو در مراحل قابل کنترله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But rather than sating desires, it seemed to fuel them toward even more escalation.
[ترجمه گوگل]اما به‌نظر می‌رسید که به‌جای برآورده کردن امیال، آنها را به سمت تشدید بیشتر تحریک می‌کرد
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسید که به جای آرزوهای sating، آن ها را به سمت تشدید بیشتر سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now an elder statesman, ambition frustrated but perforce sated, he is positioned to tell a riveting story.
[ترجمه گوگل]اکنون یک دولتمرد بزرگ، جاه طلبی ناامید شده اما به اجبار از بین رفته است، او در موقعیتی قرار گرفته است که داستانی پرخاشگر را روایت کند
[ترجمه ترگمان]حالا یک سیاست مدار بزرگ، جاه طلبی، نا امید کننده، اما مجبور به سیر کردن می شود، قرار است داستان واقعی را تعریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the Sate offers both large and small conference rooms.
[ترجمه گوگل]و Sate هر دو اتاق کنفرانس بزرگ و کوچک را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]و Sate هر دو اتاق کنفرانس بزرگ و کوچک را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By reviving the sate sovereign immunity doctrine, Rehnquist Court strengthens the state right, and refreshes the mean. . .
[ترجمه گوگل]دادگاه Rehnquist با احیای دکترین مصونیت حاکمیتی، حق دولت را تقویت می کند، و میانگین را تازه می کند
[ترجمه ترگمان]با احیای دکترین مصونیت پادشاه sate، دادگاه Rehnquist حق دولت را تقویت کرده، و معنای آن را تازه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well, the Sate and the Lanton are quite near the airport.
[ترجمه گوگل]خوب، Sate و Lanton کاملاً نزدیک فرودگاه هستند
[ترجمه ترگمان]خوب، the و the نزدیک فرودگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today, what I'd like to sate is about the technology of Wireless fidelity.
[ترجمه گوگل]امروز، آنچه من می خواهم بگویم در مورد فناوری وفاداری بی سیم است
[ترجمه ترگمان]امروزه، چیزی که من می خواهم بگویم در مورد تکنولوژی وفاداری بی سیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By reviving the sate sovereign immunity doctrine, Rehnquist Court strengthens the state right, and refreshes the .
[ترجمه گوگل]دادگاه Rehnquist با احیای دکترین مصونیت حاکمیتی دولت، حق دولت را تقویت می کند و
[ترجمه ترگمان]با احیای دکترین مصونیت پادشاه sate، دادگاه Rehnquist وضعیت کشور را تقویت می کند و نو را تازه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If necessary, it can be submitted Province or Sate level of SSBB to process.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، می توان آن را در سطح استان یا استان SSBB برای پردازش ارسال کرد
[ترجمه ترگمان]در صورت نیاز، می تواند به استان تسلیم شود یا سطح Sate از SSBB به فرآیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No leakage without oozing function; 3 sate to sterilization.
[ترجمه گوگل]بدون نشتی بدون عملکرد تراوش 3 sate برای عقیم سازی
[ترجمه ترگمان]بدون نشتی از تابع oozing؛ ۳ sate برای استریلیزاسیون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We work hard to hold the sate lead in the same trade.
[ترجمه گوگل]ما سخت کار می کنیم تا در همان تجارت پیشتاز کشور باشیم
[ترجمه ترگمان]ما سخت تلاش می کنیم تا sate را در همان تجارت نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راضی کردن (فعل)
content, assure, satisfy, sate

سیر کردن (فعل)
satiate, feed, fill, go, move, travel, walk, tour, sate, glut, rotate, revolve, cloy, roam, give to eat, saturate

تخصصی

[خاک شناسی] نزداشباع

انگلیسی به انگلیسی

• satisfy an appetite or desire; fill completely, gorge, glut

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : satiate / sate
✅️ اسم ( noun ) : satiety / satiation
✅️ صفت ( adjective ) : satiable / satiated
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس