sanguine

/ˈsæŋˌɡwɪn//ˈsæŋɡwɪn/

معنی: برنگ خون، خونی، خوش طبع، خوش مشرب، سرخ، دموی
معانی دیگر: (به ویژه رنگ چهره) سرخ رنگ، سرخ و سفید، گل انداخته، سرخ چرده، (علوم قرون وسطی) دموی، مزاج دموی (در برابر: مزاج صفرایی bilious و مزاج سودایی یا مالیخولیایی melancholy و مزاج بلغمی phlegmatic و این چهار مزاج با چهار آخشیج: آب و آتش و خاک و هوا رابطه ی مستقیم داشتند)، خوشبین، شادوخرم، امیدوار، قرمز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sanguinely (adv.), sanguineness (n.)
(1) تعریف: having an optimistic temperament or outlook.
مترادف: hopeful, optimistic, positive, upbeat
متضاد: gloomy, hopeless
مشابه: buoyant, cheerful, confident, happy, lighthearted, sunny

- Considering his poor academic record, he was surprisingly sanguine concerning his chances of being accepted to a top university.
[ترجمه گوگل] با توجه به سوابق تحصیلی ضعیفش، او به طرز شگفت انگیزی نسبت به شانس قبولی در یک دانشگاه برتر احساس خوشی داشت
[ترجمه ترگمان] با در نظر گرفتن سابقه تحصیلی ضعیف او، او به طرز شگفت آوری در مورد شانس پذیرش پذیرفته شدن در یک دانشگاه برتر امیدوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: ruddy in complexion.
مترادف: florid, glowing, rubicund, ruddy
متضاد: bloodless, pale
مشابه: flushed, reddish, roseate, rosy

- Santa Claus is often depicted with a white beard and sanguine complexion.
[ترجمه گوگل] بابانوئل اغلب با ریش سفید و رنگ صورتی به تصویر کشیده می شود
[ترجمه ترگمان] بابا نوئل اغلب با ریش سفید و رنگ sanguine به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: blood red.
مترادف: crimson, red
مشابه: ruddy, scarlet

- The stream turned sanguine with the blood of fallen soldiers.
[ترجمه نیما] نهر با خون سربازان کشته شده سرخ فام شد.
|
[ترجمه گوگل] جویبار با خون سربازان کشته شده تبدیل به سانگوئن شد
[ترجمه ترگمان] جریان آب با خون سربازان سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He seemed quite sanguine about his chances of success.
[ترجمه گوگل]او در مورد شانس موفقیت خود کاملاً متعصب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به موفقیت های او امیدوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other economists are more sanguine about the possibility of inflation.
[ترجمه گوگل]سایر اقتصاددانان نسبت به احتمال تورم عاقلانه تر هستند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان دیگر در مورد احتمال تورم بیشتر امیدوارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are less sanguine about the company's long-term prospects.
[ترجمه گوگل]آنها نسبت به دورنمای بلندمدت شرکت چندان خوش فکر نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها کم تر در مورد چشم انداز بلند مدت شرکت امیدوار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They are less sanguine about the prospects for peace.
[ترجمه Mrjn] آنها درمورد احتمال ( وقوع ) صلح کمتر امیدوار هستند.
|
[ترجمه گوگل]آنها در مورد چشم انداز صلح کمتر متعصب هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها کم تر در مورد چشم اندازه ای صلح امیدوارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's remarkably sanguine about the problems involved.
[ترجمه گوگل]او به طرز قابل توجهی در مورد مشکلات مربوط به این موضوع خوش فکر است
[ترجمه ترگمان]او فوق العاده در مورد مشکلات درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He tends to take a sanguine view of the problems involved.
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد به مشکلات مربوط به آن دیدگاهی منطقی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد که از مشکلات موجود در این زمینه مطمئن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Traders are taking a sanguine view of interest-rate prospects.
[ترجمه گوگل]معامله گران در مورد چشم انداز نرخ بهره دیدگاهی منطقی دارند
[ترجمه ترگمان]تاجران نظر sanguine از چشم انداز نرخ بهره می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His close colleagues were rather less sanguine in private.
[ترجمه گوگل]همکاران نزدیک او در خلوت نسبتاً کمتر شهوانی داشتند
[ترجمه ترگمان]همکاران نزدیکش به طور خصوصی کم تر خوش بین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But all was not yet lost in Conrad's sanguine view, for his armies had been victorious in the north.
[ترجمه گوگل]اما هنوز همه چیز در دیدگاه آرام کنراد گم نشده بود، زیرا ارتش او در شمال پیروز شده بودند
[ترجمه ترگمان]اما هنوز همه چیز در نظر کنراد گم نشده بود، زیرا ارتش او در شمال پیروز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The partners remain sanguine about speculation that their tenure of the company they founded is coming to an end.
[ترجمه گوگل]شرکا در مورد گمانه زنی ها مبنی بر اینکه دوره تصدی آنها در شرکتی که تأسیس کرده اند به پایان می رسد، ابراز عقیده دارند
[ترجمه ترگمان]شرکا در مورد گمانه زنی باقی می مانند که تصدی آن ها از شرکتی که تاسیس کرده اند به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Guterson, 3 seems sanguine about his remarkable success.
[ترجمه گوگل]گوترسون، 3، به نظر می رسد در مورد موفقیت قابل توجه خود را
[ترجمه ترگمان]Guterson ۳، به نظر می رسد که در مورد موفقیت قابل توجه خود خوش بین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Walking home, though, Ralph was less sanguine.
[ترجمه گوگل]با این حال، رالف در راه رفتن به خانه، کمتر احساس خوشی داشت
[ترجمه ترگمان]به هر حال، به خانه قدم می زدم رالف کم تر امیدوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Surely, the sanguine tone seemed out of place; maybe it was meant to mask deep discouragement.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، لحن شهوانی نامناسب به نظر می رسید شاید برای پوشاندن دلسردی عمیق بود
[ترجمه ترگمان]مسلما لحن امیدوار کننده از جایی به نظر می رسید؛ شاید به معنای پنهان کردن discouragement بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. De Oriol of Iberdrola was less sanguine about the possibility of increased dividends.
[ترجمه گوگل]De Oriol از Iberdrola در مورد احتمال افزایش سود سهام کمتر متعصب بود
[ترجمه ترگمان]De درباره امکان افزایش سود سهام کم تر امیدوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Simon was not always sanguine about the population issue.
[ترجمه گوگل]سیمون همیشه در مورد مسئله جمعیت خوش فکر نبود
[ترجمه ترگمان](سیمون)همیشه در مورد مساله جمعیت خوش بین نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برنگ خون (صفت)
bloody, blood-red, crimson, sanguine, red

خونی (صفت)
sanguinary, sanguineous, bloody, gory, sanguine, hematic, haematic, hemal, haemal

خوش طبع (صفت)
talented, debonair, gaysome, sanguine, canty, chirpy, gifted

خوش مشرب (صفت)
pleasant, genial, vivacious, sociable, gaysome, sanguine, chirpy, folksy, chirrupy, chummy

سرخ (صفت)
rosy, sanguine, red, gules, scarlet

دموی (صفت)
sanguinary, sanguineous, sanguine

انگلیسی به انگلیسی

• optimistic, hopeful; confident, certain; having a reddish complexion, ruddy; red, having the color of blood; sanguinary
if you are sanguine about something, you are cheerful and confident that things will happen as you want them to; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( of someone or someone's character ) positive and hoping for good things
رسمی، صفت
( درباره کسی یا شخصیت کسی ) مثبت و امیدوار به چیزهای خوب، خوش بین
They are less sanguine about the prospects for peace
...
[مشاهده متن کامل]

Some people expect the economy to continue to improve, but others are less sanguine

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/sanguine
دَمَوی ( یکی از مزاج های چهارگانه که مثل خون گرم و تر است )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sanguinity / sanguineness
✅️ صفت ( adjective ) : sanguine / sanguinary
✅️ قید ( adverb ) : sanguinely
1. cheerfully optimistic, hopeful, or confident
2. reddish; ruddy
3. ( in old physiology )
having blood as the predominating humor and consequently being ruddy - faced, cheerful, etc
4. bloody; sanguinary
...
[مشاهده متن کامل]

5. blood - red; red
6. Heraldry
a reddish - purple tincture
7. a red iron - oxide crayon used in making drawings
1. خوش بین، امیدوار یا با اعتماد به نفس
2. مایل به قرمز; سرخ رنگ
3. ( در فیزیولوژی قدیمی )
داشتن خون به عنوان طنز غالب و در نتیجه سرخرنگ بودن، شاد بودن و غیره
4. خونین; تشنه به خون
5. خون قرمز; قرمز
6. هرالدری
تنتور بنفش مایل به قرمز
7. مداد اکسید آهن قرمز رنگ که در ساختن نقشه ها استفاده می شود

adjective :
کاملا خوش بین
به عنوان مثال :
The young CEO is sanguine about the struggling company's future.
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/sanguine
مطمئن . خوش بین . امیدوار
امیدوار
خوش بین
شاد و خرم

بپرس