scabbard

/ˈskæbərd//ˈskæbəd/

معنی: حفاظ، غلاف، نیام، غلاف شمشیر، غلاف کردن
معانی دیگر: (شمشیر و دشنه و غیره) نیام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sheath or case for a sword, dagger, or the like.

- He slid his sword back into its scabbard.
[ترجمه گوگل] شمشیرش را دوباره داخل غلافش فرو برد
[ترجمه ترگمان] شمشیرش را در غلاف فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scabbards, scabbarding, scabbarded
• : تعریف: to put into or provide with a sheath or scabbard.

جمله های نمونه

1. rustam drew his sword out of the scabbard
رستم شمشیرش را از نیام به در کشید.

2. His straight heavy sword hung in a gilded scabbard by his royal blue saddle-cloth that was embroidered with the King's cipher.
[ترجمه گوگل]شمشیر مستقیم سنگین او در یک غلاف طلایی شده توسط پارچه زین آبی سلطنتی او که با رمز شاه گلدوزی شده بود آویزان بود
[ترجمه ترگمان]شمشیر سنگین و سنگینش را از غلاف آبی رنگ زین و پارچه ای که با رمز شاه گلدوزی شده بود آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. McGann, smooth as a velvet scabbard.
[ترجمه گوگل]مک گان، صاف مانند غلاف مخملی
[ترجمه ترگمان]McGann، صاف مثل غلاف مخملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chun had put his sword back into the scabbard and turned to a political solution.
[ترجمه گوگل]چون شمشیر خود را دوباره در غلاف گذاشته بود و به راه حل سیاسی روی آورده بود
[ترجمه ترگمان]Wing شمشیرش را به غلاف کشید و به یک راه حل سیاسی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He slipped his knife into its scabbard.
[ترجمه گوگل]چاقویش را داخل غلاف آن فرو برد
[ترجمه ترگمان]چاقو را در غلاف گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cupronickel scabbard, fragmentary hilt, double blood slots on blade, of two hanging styles.
[ترجمه گوگل]غلاف کرونیکل، دسته تکه تکه، شکاف‌های خونی دوتایی روی تیغه، از دو سبک آویزان
[ترجمه ترگمان]غلاف غلاف، غلاف از هم گسیخته، slots دوگانه خون بر روی تیغه، دو سبک آویزان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do not encircle the scabbard with your fingers while drawing out your khukuri.
[ترجمه گوگل]هنگام بیرون کشیدن خوکوری، غلاف را با انگشتان خود دور نگیرید
[ترجمه ترگمان]شمشیر را با انگشتان خود حلقه نکن، در حالی که داری khukuri را بیرون می کشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hit the front edge of the scabbard close to the throat and the back edge several times with one hand while the other holds the khukuri handle firmly.
[ترجمه گوگل]با یک دست لبه جلویی غلاف را نزدیک گلو و لبه پشتی را چند بار ضربه بزنید در حالی که دست دیگر دسته خاکوری را محکم نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]غلاف شمشیرش را به گلوی خود نزدیک می کند و چند بار با یک دست لبه عقبی را با یک دست می گیرد و دست دیگرش دستگیره را محکم می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Make the pith scabbard that treats place nerve ending metamorphic, thereby provisionality interrupts an induction to conduct, and comb-out patient treats anguish.
[ترجمه گوگل]غلاف مغزی را که انتهای عصب محل را درمان می‌کند دگرگون کنید، در نتیجه موقتی بودن یک القای هدایت را قطع می‌کند، و بیمار دردناک را درمان می‌کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ان غلاف مغزی که با ان برخورد می شود را به کار ببرید و از اینرو provisionality یک القا برای رفتار را قطع می کند، و بیمار شانه به شانه با اضطراب رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He made a very beautiful scabbard for his knife.
[ترجمه گوگل]او یک غلاف بسیار زیبا برای چاقوی خود درست کرد
[ترجمه ترگمان]غلاف بسیار زیبایی برای کاردش درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefore hold the upper edge of the scabbard firmly with your palm and fingers but making no finger is placed on the front edge; thumb stretch out over the back edge then draw the weapon out slowly.
[ترجمه گوگل]بنابراین لبه بالایی غلاف را با کف دست و انگشتان خود محکم نگه دارید اما هیچ انگشتی روی لبه جلو قرار نمی گیرد انگشت شست را روی لبه پشتی بکشید سپس سلاح را به آرامی بیرون بکشید
[ترجمه ترگمان]بنابراین لبه بالایی غلاف را محکم با کف دست و انگشتان محکم نگه دارید، اما هیچ انگشتی روی لبه جلویی قرار ندارد و شست را به آرامی بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To avoid this, put the khukuri scabbard (only) in the sun for few hours (2-4hrs) to dry. The sun will heat the leather and thus contracts narrowing the khukuri room.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از این امر، غلاف خوکوری (فقط) را برای چند ساعت (2 تا 4 ساعت) در آفتاب قرار دهید تا خشک شود خورشید چرم را گرم می کند و در نتیجه اتاق خاکوری را باریک می کند
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از این کار، غلاف khukuri را (فقط)در نور خورشید برای چند ساعت (۴ تا ۴ ساعت)برای خشک کردن قرار دهید خورشید چرم را گرم می کند و در نتیجه به اتاق نشیمن محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A quality black leather scabbard with nickel silver tip and throat is included.
[ترجمه گوگل]یک غلاف چرمی مشکی با کیفیت با نوک و گلو نقره ای نیکل همراه است
[ترجمه ترگمان]غلاف چرمی مشکی با نوک نقره ای نیکل و گلو در آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beautiful! Is the thing inlaid in the scabbard and handle carnelian?
[ترجمه گوگل]زیبا! آیا چیز منبت کاری شده در غلاف و دسته کارنلی است؟
[ترجمه ترگمان]چه زیبا! آیا این چیزی است که در غلاف و از دست دادن عقیق عقیق است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I bought it with an old scabbard and a blade by 200 Yuan.
[ترجمه گوگل]من آن را با یک غلاف قدیمی و یک تیغه 200 یوان خریدم
[ترجمه ترگمان]با غلاف قدیمی و تیغه ۲۰۰ یوآن آن را خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفاظ (اسم)
reserve, protection, shield, sconce, awning, safeguard, umbrella, scabbard, coverture, mantelet

غلاف (اسم)
housing, case, cover, pod, theca, husk, glume, sheath, scabbard, sheathing, casing, vagina

نیام (اسم)
case, pod, sheath, scabbard, legume, tunic

غلاف شمشیر (اسم)
scabbard

غلاف کردن (فعل)
intussuscept, sheathe, scabbard, ensheathe, invaginate

انگلیسی به انگلیسی

• sheath for the blade of a sword or knife
a scabbard is a holder for a sword or knife, especially one that hangs from a belt.

پیشنهاد کاربران

بپرس