یکی از معانی لغت «واژه» را باید برعکس و سرنگون معنی کرد. واژگون هم از این معنی استفاده و ساخته شده. در گویش محلی گلپایگانی وقتی میخواهند بگویند چیزی را برعکس کن. میگویند آنرا واژه کن!
در همین موقع ستاره شناس....... و لندلندکنان میان این جاده پیدا شد کتاب بیگانه ای در دهکده
اقامت بینت الزامت حجت اظهار ایات شمتی مماطله کردن تشدد بال
زیر چاقی شکم باب زنی اورته بزستان ظلمگی نقیر و قطمیر
دیگر کیفیت باشت برد است یعنی به اصطلاح اهل ایران..... سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه
لگن و صابون حاضر کرد و تیغ به..... زده روی بمشتری برفت. کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی جیمیزموریه
دیدار آن ورطه های هول انگیز و پست وبلندیهای..... بچشم مانند من کتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمیزموریه
نرنجید اگر ره به حیوان نبرد که در راه حیوان چو حیوان نمرد ✏ «نظامی»
پیرامنش مفرشی پیشینه روز تف خشم ترنگ کمان
سه دوره زندگانی این نهاد: فرهنگستان ایران، فرهنگستان زبان ایران و فرهنگستان زبان و ادب پارسی. تنها واژگانی که در فرهنگستان ساخته، پیشنهاد و پذیرفته شده است را نام ببرید نه واژگانی که برای تمسخر فرهنگستان در بستر اینترنت و شبکه های اجتماعی منتشر شده است.