"روی گردانی از چیزی، انصراف، عدم توجه به کسی " هم معنی با کدام گزینه است ؟
سحر کاهی را به صنعت که کند باز کوهی را چو کاهی میتند ✏ «مولانا»
مطابق روایت افلاکی، شمس تبریزی وقتی در بغداد نزد شیخ اوحدالدین کرمانی رسید، پرسید که در چیستی؟ گفت: ماه را در تشت آب میبینم. فرمود که اگر در گردن دمل نداری، چرا بر آسمانش نمیبینی؟ منظور از ماه رو در آب تشت دیدن چیست؟ توضیح بدید ممنون
به دنبال واژگانی می گردم که هم در زبان فارسی و هم در زبان انگلیسی یک ریخت با تلفظ و معنا یکسان باشند مانند: Name نام Idea ایده Mean معنی Mortal مُرداد Immortal اَمُرداد Bad بَد Mother مادر Brother برادر Orange نارنج(ـی)
" موزائیک" واژه ی فارسیه ؟
ای بسا مرغی ز معده وز مغص بر کنار بام محبوس قفس ای بسا قاضی حبر نیکخو از گلو و رشوتی او زردرو ✏ «مولانا»
واژه ی "ملکمیت " د فارسی کهن به چه موجودی اشاره داره ؟
فکر تو نقش است و فکر اوست جان نقد تو قلبست و نقد اوست کان ✏ «مولانا»
تا که لقمان دست سوی آن برد قاصدا تا خواجه پسخوردش خورد ✏ «مولانا»
این سخا شاخیست از سرو بهشت وای او کز کف چنین شاخی بهشت ✏ «مولانا»