تعریف واژه ی " فرهنگ "
فرهنگ واژه ای است .........که از دو بخش "فر"به معنی ........ و"هنگ"..........تشکیل شده
عربی -شکوه وجلال-بیرون آوردن
فارسی-شکوه وجلال-بیرون آوردن
فارسی-کمال یافتن-شکوه وجلال
عربی-بیرون آوردن-کمال یافتن
٣ پاسخ
از نظر لغت این کلمه یعنی مقدار تایید الهی که همراه کسی است اینکه در حضور او چه مقدار فشار و وزن تایید و حمایت آسمانی یعنی فره احساس میشود, هنگ فره.
اما
پدیده ای که فر هنگ خوانده میشود را شاید بتوان به روش فوق توضیح داد اما این تعریف در دنیای غامض امروز آیا به راستی مفید است؟
شخصا تعریف فروید را بسیار پسندیده ام و مفید و موثر یافته ام:
فرهنگ آن بخش از محفوظات و محتویات ذهنی بشر است که نحوه و مضمون ارتباط فرد را با دیگر اعضای گروه (خودی ها) و افراد خارج از گروه(بیگانگان) را تعیین میکند.گرچه شاید در وهله اول بنظر نرسد, با قدری تعمق میبینید این تعریف به خوبی مصادیق گوناگون فرهنگ را در خود جای میدهد حتی دانش ما در باره ذرات بنیادی و یا ظرافت های بال روم دنسینگ را.