پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
سوالات زیر با توجه به بیت : بر خوان حق ره یافت او با خاصگان دریافت او / بنهاده بر کفها طبق بهر نثارش حور عین "خوان حق" چه مفهومی در عرفان دارد؟ نثار حور عین چه نقشی در این بیت ایفا میکند؟
همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر / سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر در این بیت، شاعر از چه استعارههایی استفاده کرده است؟ منظور از "سگ خویش" در این بیت چیست؟
در بیت چون ذرهها اندر هوا خورشید ایشان را قبا بر آب و گل بنهاده پا وز عین دل برکرده سر مولانا چه تصویری از ارتباط عاشقان با خورشید حقیقت ارائه میدهد و ذرهها در هوا چه معنای نمادینی در عرفان دارند؟
در بیت سلطان من خدا را زلفت شکست ما را تا کی کند سیاهی چندین درازدستی شاعر از چه چیزی به عنوان تشبیه استفاده کرده است؟
در بیت تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی آن روز دیده بودم این فتنهها که برخاست به چه چیزی شخصیت داده شده و چگونه؟
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را سفتن به معنی سوراخ کردنه اما با شعر جور در نمیاد...
کز ضرورت هست مرداری مباح بس فسادی کز ضرورت شد صلاح دیر یابد صوفی آز از روزگار زان سبب صوفی بود بسیارخوار جز مگر آن صوفیی کز نور حق سیر خورد او فارغست از ننگ دق ✏ «مولانا»
نام دیوی ره برد در ساحری تو به نام حق پشیزی میبری ✏ «مولانا»
مفهوم سحر و شب در بیت ای عشق خونم خوردهای صبر و قرارم بردهای از فتنه روز و شبت پنهان شدستم چون سحر چه معنایی دارد و چگونه مولانا از این تصاویر برای توصیف تجربه عرفانی و پنهانی عشق استفاده میکند؟
در بیت "عالم همه سر به سر رباطیست خراب" "در جای خراب هم خراب اولیٰتر" چه آرایهای در استفاده از واژه "رباط" و "خراب" به کار رفته است