پیشنهادهای Milad (١,٤٥٦)
خواستن اما بسیار رسمی تر want I would like a cup of coffee, please. ( مایلم یک فنجان قهوه داشته باشم، لطفاً. ) Would you like to join us for di ...
کمی مقداری I'd like some water please.
توجیه "Is this some kind of justification?" آیا این یه جور توجیهه؟
خوشحال I'm glad we reserved a table, the place seems totally booked!
کاملا We're fully booked. "The project is now fully complete. " ( پروژه اکنون کاملاً تکمیل شده است. ) "I fully agree with your opinion. " ( ...
under the . . . �به نامِ. . . � یا �در عنوانِ. . . �, �تحتِ. . . � ( تحت یک قانون یا شرایط ) I have a reservation under the name Sarah. ( من ...
"رزرو کردن" یا "جا گرفتن" "I want to book a flight to Paris. " ( من می خواهم یک پرواز به پاریس رزرو کنم. ) "We booked a table at the restaurant f ...
رزرو کردن "I want to reserve a table for two tonight. " ( می خواهم امشب یک میز برای دو نفر رزرو کنم. ) "Did you reserve the tickets for the conce ...
make a reservation جا گرفتن - رزرو کردن "I made a reservation for two people at 8 p. m. " ( من برای دو نفر، ساعت ۸ شب رزرو کردم. ) "We need to ma ...
Clich� ( کلیشه ) یک اسم است که به یک عبارت، روایت، ایده، یا عنصر هنری ( مثل طرح داستان ) اشاره دارد که آنقدر تکراری و بیش از حد استفاده شده است که تا ...
حق سرویس مثلاً شما میری تو یک رستورانی یک ساندویچ می خرید ۳۰ دلار عد می بینید صورتحسابتون شده ۳۵ دلار چون ۵ دلار اضافه گرفتن به عنوان حق سرویس که الب ...
گذاشتن Shall we leave a tip? "انعام بگذاریم؟" Can you leave a note for him on the kitchen table? ( می توانی یک یادداشت برای او روی میز آشپزخانه ...
لیست غذا * فهرست انتخاب هر چیزی When ordering from a menu, we use "the", e. g. "Can I have the mango salad?". He has a whole menu of excuses for b ...
صورتحساب - قبض پرداخت هزینه چیزی May I have the bill, please? "Can I have the bill, please?" ( می توانم صورت حساب را داشته باشم، لطفاً؟ ) "My pho ...
سس خردل Can I have some mustard, please?
آوردن Could you bring us some more water? "Can you bring a bottle of water with you?" ( می توانی یک بطری آب با خودت بیاوری؟ ) "He brought his do ...
مثال های بیشتری از این فعل به معنای تصمیم گرفتن I need more time to decide. "I need to decide what to wear for the party. " ( من باید تصمیم بگیر ...
مثال های بیشتر از این فعل که به عمل سلام کردن یا خوشامد گفتن یا تبریک گفتن اشاره دارد. I greet every person I meet with a smile. ( من به هر کسی ک ...
قهوه چی سی که قهوه را تهیه و به شما در قهوه فروشی ارائه می دهد
مشتری Waiting staff ask this question when taking the customer's food orde
پرسنل پذیرایی Waiting staff ask this question when taking the customer's food order
"خسته کردن" یا "کسل کردن" "This movie bores me. " ( این فیلم من را خسته می کند. ) His long monologues always bore me. ( تک گویی های طولانی او ...
جو دوسر I ate| cereal with oat milk. "من غلات را با شیر جو خوردم. " Oats are used to make oatmeal and oat milk. ( از جو دوسر برای تهیه بلغور جو ...
غلات The farmer grows different kinds of cereal. ( کشاورز انواع مختلفی از غلات می کارد. ) My favorite breakfast is cereal with milk. ( صبحانه ...
تمام شببه ( عنوان قید Adverb ) * شبانه ( صفت ) * یک شبه ( صفت ) Mix the ingredients, then marinate the chicken in the fridge overnight. "مواد لازم ...
marinate به معنای قرار دادن غذا ( اغلب گوشت، مرغ یا ماهی ) در یک مایع آبی یا روغنی طعم دار ( marinade ) است. هدف از این کار، نرم کردن غذا و افزودن طع ...
ماده سازنده - هر نوع ماده سازنده برای تهیه چیز دیگر چه در آشپزی چه در داروسازی و غیره - ترکیب سازنده Mix the ingredients, then marinate the chicken ...
سس دقیقاً همان معنایی که در زبان فارسی خودمان دارد Add some vegetable oil and soy sauce
تمام - همه We've been inside for the whole day. "ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم. "
داخل We've been inside for the whole day. "ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم. "
We've been inside for the whole day. "ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم. "
آرد ( ر اینجا تلفظ کردن این کلمه هم مهمه چون خیلیا اشتباه تلفظش می کنن ) I need to weigh the flour.
weigh وزن کردن - weight وزن "Can you weigh the flour for the cake?" ( می توانی آرد کیک را وزن کنی؟ ) "The package weighs two kilograms. " ( وزن ...
weigh وزن کردن - weight وزن "Can you weigh the flour for the cake?" ( می توانی آرد کیک را وزن کنی؟ ) "The package weighs two kilograms. " ( وزن ...
هم زدن با قاشق در آشپزی "You need to whisk the eggs until they are frothy. " ( باید تخم مرغ ها را آنقدر بزنی تا کف دار شوند. )
�رفتن به جایی و آوردن چیزی� یا میشه به طور خلاصه گفت به معنای فراهم کردن چیزی هستش ثلاً میری تخم مرغ فراهم می کنی میاری Can you go and get the keys ...
متضاد "You're so cool because you do two opposite things at the same time. On one hand, you send me help, and on the other hand, you act against me. ...
متضاد "You're so cool because you do two contradictory things at the same time. On one hand, you send me help, and on the other hand, you take actio ...
پولک یا تکه نازک: این رایج ترین معنای flake است و به یک تکه کوچک، نازک و صاف از چیزی اشاره دارد. Should I stir in some red pepper flakes? "He caug ...
مثال های بیشتر به معنای آرام جوشیدن The sauce is simmering on the stove. ( سس دارد روی اجاق آرام می جوشد. ) My anger simmers whenever he talks a ...
heat به تنهایی اسم به معنای گرما هست اما اگه بخوایم فرش کنیم باید از heat up استفاده کنیم درست مانند warm که به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما ...
آب میوه Squeeze a few oranges to make fresh juice
heat به تنهایی اسم به معنای گرما هست اما اگه بخوایم فرش کنیم باید از heat up استفاده کنیم درست مانند warm که به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما ...
warm به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما اگه بخواهیم فعلش کنیم باید از warm up استفاده کنیم
warm به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما اگه بخواهیم فعلش کنیم باید از warm up استفاده کنیم Warm: به معنای گرم ( صفت ) ☀️ Warm یک صفت است که و ...
همچون فعل chop فعل عبارتی chop up نیز به معنای �خرد کردن� است، اما حرف اضافه up یک حس �کامل بودن� یا �به طور کامل انجام شدن� را به آن اضافه می کند. c ...
یک توضیح مهم: همچون فعل chop فعل عبارتی chop up نیز به معنای �خرد کردن� است، اما حرف اضافه up یک حس �کامل بودن� یا �به طور کامل انجام شدن� را به آن ...
Please, chop up some onion for the salad.
You can serve the pudding after it has cooled down.