تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خواستن اما بسیار رسمی تر want I would like a cup of coffee, please. ( مایلم یک فنجان قهوه داشته باشم، لطفاً. ) Would you like to join us for di ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمی مقداری I'd like some water please.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجیه "Is this some kind of justification?" آیا این یه جور توجیهه؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشحال I'm glad we reserved a table, the place seems totally booked!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا We're fully booked. "The project is now fully complete. " ( پروژه اکنون کاملاً تکمیل شده است. ) "I fully agree with your opinion. " ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

under the . . . �به نامِ. . . � یا �در عنوانِ. . . �, �تحتِ. . . � ( تحت یک قانون یا شرایط ) I have a reservation under the name Sarah. ( من ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

"رزرو کردن" یا "جا گرفتن" "I want to book a flight to Paris. " ( من می خواهم یک پرواز به پاریس رزرو کنم. ) "We booked a table at the restaurant f ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رزرو کردن "I want to reserve a table for two tonight. " ( می خواهم امشب یک میز برای دو نفر رزرو کنم. ) "Did you reserve the tickets for the conce ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

make a reservation جا گرفتن - رزرو کردن "I made a reservation for two people at 8 p. m. " ( من برای دو نفر، ساعت ۸ شب رزرو کردم. ) "We need to ma ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Clich� ( کلیشه ) یک اسم است که به یک عبارت، روایت، ایده، یا عنصر هنری ( مثل طرح داستان ) اشاره دارد که آنقدر تکراری و بیش از حد استفاده شده است که تا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حق سرویس مثلاً شما میری تو یک رستورانی یک ساندویچ می خرید ۳۰ دلار عد می بینید صورتحسابتون شده ۳۵ دلار چون ۵ دلار اضافه گرفتن به عنوان حق سرویس که الب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذاشتن Shall we leave a tip? "انعام بگذاریم؟" Can you leave a note for him on the kitchen table? ( می توانی یک یادداشت برای او روی میز آشپزخانه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیست غذا * فهرست انتخاب هر چیزی When ordering from a menu, we use "the", e. g. "Can I have the mango salad?". He has a whole menu of excuses for b ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صورتحساب - قبض پرداخت هزینه چیزی May I have the bill, please? "Can I have the bill, please?" ( می توانم صورت حساب را داشته باشم، لطفاً؟ ) "My pho ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سس خردل Can I have some mustard, please?

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آوردن Could you bring us some more water? "Can you bring a bottle of water with you?" ( می توانی یک بطری آب با خودت بیاوری؟ ) "He brought his do ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال های بیشتری از این فعل به معنای تصمیم گرفتن I need more time to decide. "I need to decide what to wear for the party. " ( من باید تصمیم بگیر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال های بیشتر از این فعل که به عمل سلام کردن یا خوشامد گفتن یا تبریک گفتن اشاره دارد. I greet every person I meet with a smile. ( من به هر کسی ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قهوه چی سی که قهوه را تهیه و به شما در قهوه فروشی ارائه می دهد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتری Waiting staff ask this question when taking the customer's food orde

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسنل پذیرایی Waiting staff ask this question when taking the customer's food order

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"خسته کردن" یا "کسل کردن" "This movie bores me. " ( این فیلم من را خسته می کند. ) His long monologues always bore me. ( تک گویی های طولانی او ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جو دوسر I ate| cereal with oat milk. "من غلات را با شیر جو خوردم. " Oats are used to make oatmeal and oat milk. ( از جو دوسر برای تهیه بلغور جو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

غلات The farmer grows different kinds of cereal. ( کشاورز انواع مختلفی از غلات می کارد. ) My favorite breakfast is cereal with milk. ( صبحانه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام شببه ( عنوان قید Adverb ) * شبانه ( صفت ) * یک شبه ( صفت ) Mix the ingredients, then marinate the chicken in the fridge overnight. "مواد لازم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

marinate به معنای قرار دادن غذا ( اغلب گوشت، مرغ یا ماهی ) در یک مایع آبی یا روغنی طعم دار ( marinade ) است. هدف از این کار، نرم کردن غذا و افزودن طع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماده سازنده - هر نوع ماده سازنده برای تهیه چیز دیگر چه در آشپزی چه در داروسازی و غیره - ترکیب سازنده Mix the ingredients, then marinate the chicken ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سس دقیقاً همان معنایی که در زبان فارسی خودمان دارد Add some vegetable oil and soy sauce

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمام - همه We've been inside for the whole day. "ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم. "

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داخل We've been inside for the whole day. "ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم. "

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

We've been inside for the whole day. "ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم. "

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرد ( ر اینجا تلفظ کردن این کلمه هم مهمه چون خیلیا اشتباه تلفظش می کنن ) I need to weigh the flour.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

weigh وزن کردن - weight وزن "Can you weigh the flour for the cake?" ( می توانی آرد کیک را وزن کنی؟ ) "The package weighs two kilograms. " ( وزن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

weigh وزن کردن - weight وزن "Can you weigh the flour for the cake?" ( می توانی آرد کیک را وزن کنی؟ ) "The package weighs two kilograms. " ( وزن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم زدن با قاشق در آشپزی "You need to whisk the eggs until they are frothy. " ( باید تخم مرغ ها را آنقدر بزنی تا کف دار شوند. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

�رفتن به جایی و آوردن چیزی� یا میشه به طور خلاصه گفت به معنای فراهم کردن چیزی هستش ثلاً میری تخم مرغ فراهم می کنی میاری Can you go and get the keys ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

متضاد "You're so cool because you do two opposite things at the same time. On one hand, you send me help, and on the other hand, you act against me. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متضاد "You're so cool because you do two contradictory things at the same time. On one hand, you send me help, and on the other hand, you take actio ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پولک یا تکه نازک: این رایج ترین معنای flake است و به یک تکه کوچک، نازک و صاف از چیزی اشاره دارد. Should I stir in some red pepper flakes? "He caug ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال های بیشتر به معنای آرام جوشیدن The sauce is simmering on the stove. ( سس دارد روی اجاق آرام می جوشد. ) My anger simmers whenever he talks a ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

heat به تنهایی اسم به معنای گرما هست اما اگه بخوایم فرش کنیم باید از heat up استفاده کنیم درست مانند warm که به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب میوه Squeeze a few oranges to make fresh juice

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

heat به تنهایی اسم به معنای گرما هست اما اگه بخوایم فرش کنیم باید از heat up استفاده کنیم درست مانند warm که به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

warm به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما اگه بخواهیم فعلش کنیم باید از warm up استفاده کنیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

warm به معنای گرم در حالت صفت به کار میره اما اگه بخواهیم فعلش کنیم باید از warm up استفاده کنیم Warm: به معنای گرم ( صفت ) ☀️ Warm یک صفت است که و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچون فعل chop فعل عبارتی chop up نیز به معنای �خرد کردن� است، اما حرف اضافه up یک حس �کامل بودن� یا �به طور کامل انجام شدن� را به آن اضافه می کند. c ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک توضیح مهم: همچون فعل chop فعل عبارتی chop up نیز به معنای �خرد کردن� است، اما حرف اضافه up یک حس �کامل بودن� یا �به طور کامل انجام شدن� را به آن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Please, chop up some onion for the salad.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can serve the pudding after it has cooled down.