پیشنهادهای Milad (١,٤٦٨)
انتقال دادن یک گفته از یک نفر به نفر دیگر I'll pass this on یعنی من حرفاتو منتقل می کنم به اون فرد مورد نظر
بدون جلب توجه"، "پنهانی" یا "مخفیانه" "The company is developing a new product under the radar. " ( شرکت در حال ساخت یک محصول جدید به صورت مخفیانه ...
کمین it is an ambush
تغییر جهت دادن ۱۸۰ درجه مثلاً اگه شمال میری یهو بری جنوب یا برعکس "He heard a noise and turned around to see what it was. " ( او صدایی شنید و برگش ...
خدعه کردن "ناروزدن"، "خیانت" یا "پشت کردن به کسی" "He was planning to double cross his business partner after the deal was done. " ( او قصد داشت بع ...
"دور زدن" "We decided to bypass the city center to avoid traffic. " ( ما تصمیم گرفتیم برای فرار از ترافیک، مرکز شهر را دور بزنیم. ) "He tried to ...
عبارت take my eyes off you به این معنی است که �چشم هایم را از تو بردارم�. I won't take my eyes off you for a second. حتی یک ثانیه هم چشم ازت برنم
کارشکنی کردن عمدی تا یک کاری انجام نشه "The spy sabotaged the enemy's communication system. " ( جاسوس سیستم ارتباطی دشمن را خرابکاری کرد. ) "She ...
مخفی کار و سری بودن در حالت صفت we have to be secrative
�در مراقبت یا تحت اختیار فردی توانمند و مسئولیت پذیر بودن� مثلاً می خوای بگی که نگران نباش به فرد خوبی سپرده شده این اصطلاح برای اطمینان دادن به کسی ...
به کنار کلمه ی aside به تنهایی یک قید است که به معنای "کنار" یا "به یک سمت" است. این کلمه نشان می دهد که یک شیء یا فرد از مسیر اصلی یا از یک نقطه م ...
در اکثر کاربردهای رایج، put aside و set aside مترادف یکدیگر هستند و هر دو به یک معنی به کار می روند.
کنار گذاشتن و مترادف است با set aside در اکثر کاربردهای رایج، put aside و set aside مترادف یکدیگر هستند و هر دو به یک معنی به کار می روند. I know i ...
کنار گذاشتن چیزی مثلاً یک مشکلی داری اونو فعلاً کنار می ذاری عد دوباره بهش برمی گردی I know it's impossible but I want you to set aside it for now " ...
احساسات و به شکل جمع نوشته میشه please control your emotions
شروط و به صورت جمع همیشه نوشته می شه term ثلاً وقتی می خوای بگی که برای انجام دادن این کار یه سری شروط دارم "Please read the terms carefully. " ( ل ...
in the meantime یک عبارت قیدی است که به معنای "در این فاصله"، "در همین حین" یا "در این مدت" است. "The train will arrive in an hour. In the meantim ...
زورگیری کردن "He tried to blackmail his boss with sensitive company documents. " ( او سعی کرد با مدارک محرمانه شرکت از رئیسش باج گیری کند. )
وانمود کردن "Let's pretend we are flying. " ( بیا وانمود کنیم که داریم پرواز می کنیم. ) "She pretended not to hear me. " ( او تظاهر کرد که صدای ...
دل و جرات خواستن چیزی یا کاری مثلاً یه کار خطرناک می خوای انجام بدی عد میگی که این کار دل و جرات می خواد it tkaes courage "You need to take courage ...
بی خبر از یه چیزی این کلمه برای توصیف فردی به کار می رود که کاری را انجام می دهد یا در رویدادی شرکت می کند، بدون اینکه از عواقب کامل آن یا از حقایق ...
مخالف یک سیستم حکومتی
وقتی در زمان گذشته به کار میره در معنای تمیز و مرتب کردن I have washed the dishes and tidied the kitchen.
inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...
inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...
"رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن، دو عامل یا متغیر در ...
مجموعه یا لیست کارها یا اهداف یک شخص یا گروه برای یک هدف خاص "The new CEO's agenda is to focus on innovation and technology. " ( برنامه مدیرعامل جد ...
سخت تر Doing the housework was harder in the past. "This problem is much harder than the last one. " ( این مسئله از مسئله قبلی خیلی سخت تر است. ...
حاضری - "از پیش آماده شده"، "حاضری" یا "آماده ی استفاده" - یزی که از قبل حاضر شده و فروخته می شه مثل اجناس توی بازار و لازم نیست شما اون رو خودتون شخ ...
اگرچه Though they were fun, chickens were kept just to produce eggs, not as a pet.
فروشنده A food seller would come to the house to sell groceries.
روشن کردن We need electricity to light and heat our house.
جمع را گرد هم آوردن - دور هم آوردن Living in the past is not always easy. But the families learn that sometimes, life without technology can bring ...
درخشان * عالی و محشر "The sky was a brilliant blue this morning. " ( امروز صبح آسمان یک آبی درخشان بود. ) "She is a brilliant scientist. " ( او ...
روشن کردن تاریکی People in the past needed to be good at making things themselves. With no electricity they have only candles to light up the night. ...
***نگه داشتن For eggs they keep chickens at home برای تخم مرغ آنها در خانه مرغ نگهداری می کنند "You can keep the change. " ( می توانی بقیه ی پول ر ...
گرم کردن There is no electricity or gas. Only a fire in the kitchen. It’s used for cooking and heating.
طرفداری جدی - "طرفدار پر و پا قرص" یا "علاقه مند شدید" Being a big fan of someone isn't a good thing, because it can show mental weakness. Being a ...
بیشتر از همه - بیشتر از همه چیز What do you think you're going to miss the most?" "فکر می کنی بیشتر از همه دلت برای چی تنگ می شه "She is the most t ...
لبنیاتی - مربوط به لبنیات ( صفت ) با diary متفاوت است که به معنای دفترچه خاطرات است
دفتر خاطرات I wonder where my diary is
تلافی کردن
داخل شدن ، وارد شدن به چیزی Nothing is getting in my way.
برگشتن مثلاً به خانه بعد از کار به معنای بازگشتن به یک محل، معمولاً به خانه، محل کار یا یک مکان دیگر است. Jessica Could you vacuum when you get bac ...
بازیافت در حالت اسم
to dispose of، "از شر چیزی خلاص شدن"، "دور انداختن" یا "به نحو مناسبی از بین بردن" است. این عبارت معمولاً برای اشاره به زباله یا وسایل غیرقابل استفاد ...