تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتقال دادن یک گفته از یک نفر به نفر دیگر I'll pass this on یعنی من حرفاتو منتقل می کنم به اون فرد مورد نظر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون جلب توجه"، "پنهانی" یا "مخفیانه" "The company is developing a new product under the radar. " ( شرکت در حال ساخت یک محصول جدید به صورت مخفیانه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمین it is an ambush

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر جهت دادن ۱۸۰ درجه مثلاً اگه شمال میری یهو بری جنوب یا برعکس "He heard a noise and turned around to see what it was. " ( او صدایی شنید و برگش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدعه کردن "ناروزدن"، "خیانت" یا "پشت کردن به کسی" "He was planning to double cross his business partner after the deal was done. " ( او قصد داشت بع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"دور زدن" "We decided to bypass the city center to avoid traffic. " ( ما تصمیم گرفتیم برای فرار از ترافیک، مرکز شهر را دور بزنیم. ) "He tried to ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت take my eyes off you به این معنی است که �چشم هایم را از تو بردارم�. I won't take my eyes off you for a second. حتی یک ثانیه هم چشم ازت برنم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارشکنی کردن عمدی تا یک کاری انجام نشه "The spy sabotaged the enemy's communication system. " ( جاسوس سیستم ارتباطی دشمن را خرابکاری کرد. ) "She ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفی کار و سری بودن در حالت صفت we have to be secrative

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�در مراقبت یا تحت اختیار فردی توانمند و مسئولیت پذیر بودن� مثلاً می خوای بگی که نگران نباش به فرد خوبی سپرده شده این اصطلاح برای اطمینان دادن به کسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کنار کلمه ی aside به تنهایی یک قید است که به معنای "کنار" یا "به یک سمت" است. این کلمه نشان می دهد که یک شیء یا فرد از مسیر اصلی یا از یک نقطه م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اکثر کاربردهای رایج، put aside و set aside مترادف یکدیگر هستند و هر دو به یک معنی به کار می روند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن و مترادف است با set aside در اکثر کاربردهای رایج، put aside و set aside مترادف یکدیگر هستند و هر دو به یک معنی به کار می روند. I know i ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن چیزی مثلاً یک مشکلی داری اونو فعلاً کنار می ذاری عد دوباره بهش برمی گردی I know it's impossible but I want you to set aside it for now " ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساسات و به شکل جمع نوشته میشه please control your emotions

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروط و به صورت جمع همیشه نوشته می شه term ثلاً وقتی می خوای بگی که برای انجام دادن این کار یه سری شروط دارم "Please read the terms carefully. " ( ل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in the meantime یک عبارت قیدی است که به معنای "در این فاصله"، "در همین حین" یا "در این مدت" است. "The train will arrive in an hour. In the meantim ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زورگیری کردن "He tried to blackmail his boss with sensitive company documents. " ( او سعی کرد با مدارک محرمانه شرکت از رئیسش باج گیری کند. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن "Let's pretend we are flying. " ( بیا وانمود کنیم که داریم پرواز می کنیم. ) "She pretended not to hear me. " ( او تظاهر کرد که صدای ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل و جرات خواستن چیزی یا کاری مثلاً یه کار خطرناک می خوای انجام بدی عد میگی که این کار دل و جرات می خواد it tkaes courage "You need to take courage ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خبر از یه چیزی این کلمه برای توصیف فردی به کار می رود که کاری را انجام می دهد یا در رویدادی شرکت می کند، بدون اینکه از عواقب کامل آن یا از حقایق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالف یک سیستم حکومتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی در زمان گذشته به کار میره در معنای تمیز و مرتب کردن I have washed the dishes and tidied the kitchen.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن، دو عامل یا متغیر در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجموعه یا لیست کارها یا اهداف یک شخص یا گروه برای یک هدف خاص "The new CEO's agenda is to focus on innovation and technology. " ( برنامه مدیرعامل جد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت تر Doing the housework was harder in the past. "This problem is much harder than the last one. " ( این مسئله از مسئله قبلی خیلی سخت تر است. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حاضری - "از پیش آماده شده"، "حاضری" یا "آماده ی استفاده" - یزی که از قبل حاضر شده و فروخته می شه مثل اجناس توی بازار و لازم نیست شما اون رو خودتون شخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگرچه Though they were fun, chickens were kept just to produce eggs, not as a pet.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروشنده A food seller would come to the house to sell groceries.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن We need electricity to light and heat our house.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع را گرد هم آوردن - دور هم آوردن Living in the past is not always easy. But the families learn that sometimes, life without technology can bring ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخشان * عالی و محشر "The sky was a brilliant blue this morning. " ( امروز صبح آسمان یک آبی درخشان بود. ) "She is a brilliant scientist. " ( او ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن تاریکی People in the past needed to be good at making things themselves. With no electricity they have only candles to light up the night. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

***نگه داشتن For eggs they keep chickens at home برای تخم مرغ آنها در خانه مرغ نگهداری می کنند "You can keep the change. " ( می توانی بقیه ی پول ر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرم کردن There is no electricity or gas. Only a fire in the kitchen. It’s used for cooking and heating.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرفداری جدی - "طرفدار پر و پا قرص" یا "علاقه مند شدید" Being a big fan of someone isn't a good thing, because it can show mental weakness. Being a ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیشتر از همه - بیشتر از همه چیز What do you think you're going to miss the most?" "فکر می کنی بیشتر از همه دلت برای چی تنگ می شه "She is the most t ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبنیاتی - مربوط به لبنیات ( صفت ) با diary متفاوت است که به معنای دفترچه خاطرات است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دفتر خاطرات I wonder where my diary is

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلافی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داخل شدن ، وارد شدن به چیزی Nothing is getting in my way.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگشتن مثلاً به خانه بعد از کار به معنای بازگشتن به یک محل، معمولاً به خانه، محل کار یا یک مکان دیگر است. Jessica Could you vacuum when you get bac ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازیافت در حالت اسم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

to dispose of، "از شر چیزی خلاص شدن"، "دور انداختن" یا "به نحو مناسبی از بین بردن" است. این عبارت معمولاً برای اشاره به زباله یا وسایل غیرقابل استفاد ...