تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیشنویس In my opinion, the first draft was better.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسمی Instead of "I think", we can also use "In my opinion". It is a slightly more formal and polite way of expressing how we feel about something.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیان کردن طرز بیان Instead of "I think", we can also use "In my opinion". It is a slightly more formal and polite way of expressing how we feel abo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز بیان Instead of "I think", we can also use "In my opinion". It is a slightly more formal and polite way of expressing how we feel about somethin ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

What are your thoughts? نظرت چیست؟ / چه فکری می کنی؟ / دیدگاهت چیست؟ "I just finished the presentation. What are your thoughts?" ( من تازه ارائه رو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I wanted to می خواستم . . این یک اصطلاح انگلیسیه که در آغاز جمله با این شروع می کنیم و همون معنای زبان فارسی خودمونو میده مثلاً می خواستم باهات صحب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I'm not sure I follow. من مطمئن نیستم که متوجه شدم. / من نمی فهمم ( منظورت چیست ) . جمله مؤدبانه وقتی حرف و یا منظور طرف را متوجه نمی شیم اینطوری ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر رسیدن "That sounds like a great idea!" ( این به نظر ایده فوق العاده ای می آید! ) "He sounds happy on the phone. " ( او پشت تلفن خوشحال به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توضیح She is asking the speaker to give an explanation or more information.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منظور داشتن؛ به معنی بودن: ( فعل ) بیان کردن یا نشان دادن یک ایده یا مفهوم خاص. We can ask "What do you mean?" when we want someone to give an expla ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن؛ واضح ساختن "Can you clarify what you mean by 'on time'?" ( می توانید روشن کنید منظورتان از "سر وقت" چیست؟ ) "I need to clarify a few t ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شفاف سازی وضوح سازی آشکارسازی "Sorry, I didn't catch that" is another polite way to ask for clarification.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازخورد Please email your feedback by Friday.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He asked to book some time off for his brother's wedding. "I need to book time off for my vacation next month. " ( باید برای تعطیلات ماه آینده ام ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

حواس کسی را پرت کردن "Please don't distract me while I'm driving. " ( لطفاً وقتی دارم رانندگی می کنم، حواس من را پرت نکن. ) "The loud music was d ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

"مورد چیزی یا عملی" قرار گرفتن یا "داشتن تجربه ی چیزی" ( در اینجا در نقش مفعولی و به صورت مجهول ) مثلاً به عنوان مثال به بیان ساده، وقتی می گوییم "B ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بازگشتن Choose the phrase we can use to return to a point after being interrupted.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک تماس تلفنی بودن ( به شکل صفت ) I'm on a call, talk to you later.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In the workplace, we often use "Talk to you later. " to end a phone call or video conference.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل کار In the workplace, we often use "Talk to you later. " to end a phone call or video conference.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوال جهت دار ر علم آمار سوالی اگر نرمال نباشد و عمداً از مخاطب به گونه ای پرسیده بشود پیش فرض سوال کننده را به او القا کند می شود سال جهت دار مثلاً ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طراحی کردن "We need to design a new logo for the company. " ( ما باید یک لوگوی جدید برای شرکت طراحی کنیم. ) "I want to design my own website. " ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیوه انجام کاری برای یک هدف خاص مثلاً دو دو فرد با همدیگه دعوا یا تخاصم دارند و برای اینکه صلح برقرار بشه شیوه اجرای این صلح رو از دادگاهدرخواست می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاژنکتازی یا اتساع عروق که تقریبا در هرجایی از بدن در پاسخ به التهاب و. . میتونه رخ بده و ظاهراً به شکل رکهای خونی قابل مشاهده دیده میشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تایید کردن Well, I'll need to approve the time off with your manager.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعطیلی Do you mind if I book a holiday in June?

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سوگیری کردن - جهت دار کردن - متعصب کردن به یک طرف قضیه "His opinion is clearly biased by his own past experiences. " ( نظر او به وضوح تحت تأثیر تجر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعصب به یک طرف یک قضیه ؛ جهت گیری - سوگیری "We need to set aside our personal bias and look at the facts. " ( ما باید تعصب شخصی مون رو کنار بگذاریم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

حواستون باشه due to که به معنای "به علت" هست فرق می کنه با due که به معنای "مهلت یا موعد" مقرر یه چیزی هست اگه due خالی بیاد: "Your final essay is ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

حواستون باشه due to که به معنای "به علت" هست فرق می کنه با due که به معنای "مهلت یا موعد" مقرر یه چیزی هست اگه due خالی بیاد: "Your final essay is ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

موعد یا ضرب الاجل یا مهلت انجام کاری تا یک تاریخ خاص "Your final essay is due next Friday. " ( مهلت تحویل انشای نهایی شما جمعه آینده است. ) "The ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قطع شدن حرف - قطع کردن حرف Choose the phrase we can use to return to a point after being interrupted. "It's rude to interrupt someone when they a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As I was saying همانطور که داشتم می گفتم. . . As I was saying, the report is due Friday. As I was saying, the project will be completed next week ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The reason I asked is because I want to go there next year. دلیل اینکه پرسیدم اینه که سال دیگه می خوام برم اونجا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. . The reason I asked دلیل اینکه پرسیدم . . "I asked if you were free on Friday. The reason I asked is because I have two extra tickets for the co ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت داشتن I was wondering. How much did your flights to Brazil cost?

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از خود پرسیدن به حالت کنجکاوی "I wonder what time the movie starts. " ( کنجکاوم بدونم فیلم چه ساعتی شروع میشه. ) "She wonders if he's going to ca ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرور کردن Right, let's review the report together. "We need to review the report before we send it to the client. " ( ما باید گزارش رو قبل از ارس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

هدف We can use filler words in conversation to give ourselves more time to think, or for a specific purpose.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معرفی کردن We often use "So. . . " to introduce a conclusion or a result. "I'd like to introduce you to my friend, Sarah. " ( دوست دارم شما را به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر کردن "Can you fill this glass with water, please?" ( می تونی لطفاً این لیوان رو با آب پر کنی؟ ) "The doctor told me to fill the prescription a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه گرفتن "Based on the evidence, we can conclude that the suspect was not at the scene. " ( بر اساس شواهد، می توانیم نتیجه گیری کنیم که مظنون در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسنل جایی So, I think we should hire more staff.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخدام کردن So, I think we should hire more staff.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث و گفتگو کردن؛ صحبت کردن درباره: ( فعل ) تبادل نظر و اطلاعات درباره ی یک موضوع خاص با یک یا چند نفر دیگر. "We need to discuss the new project pr ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن Okay, I'll join the meeting in five minutes

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تردید داشتن - تردید کردن ؛ مردد بودن "I hesitated to tell him the truth, but I knew I had to. " ( من تردید کردم که حقیقت را به او بگویم، اما می دان ...