تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

let's get right into it! بزن بریم سراغش!، بریم مستقیم سر اصل مطلب!، بدون معطلی شروع کنیم! )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

wake up بیدار شدن ( "Wake up" به عمل بیدار شدن و آگاه شدن از خواب اشاره دارد. ) "I wake up at 7 AM. " ( من ساعت 7 صبح بیدار می شوم. ) get up بلند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

wake up بیدار شدن ( "Wake up" به عمل بیدار شدن و آگاه شدن از خواب اشاره دارد. ) "I wake up at 7 AM. " ( من ساعت 7 صبح بیدار می شوم. ) get up بلند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالا، بالایی ، بالاتر از ، در بالا ( Adverb ) "The clouds were above. " ( ابرها بالا بودند. ) ( Preposition ) "The bird flew above the trees. " ( ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبقه "We live on the third floor. " ( ما در طبقه سوم زندگی می کنیم. ) "Take the elevator to the fifth floor. " ( با آسانسور به طبقه پنجم بروید. ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمیز و مرتب کردن - تمیز و مرتب After breakfast, I go back upstairs to tidy my room. به عنوان صفت: "The room is very tidy. " ( اتاق خیلی مرتب است. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگشتن - رفتن به عقب "I need to go back home. " ( من باید به خانه برگردم. ) "Let's go back to the beginning of the story. " ( بیا به ابتدای داستان ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طبقه بالا یا طبقات بالای یک ساختمان اشاره دارد. ( Adverb ) "I'm going upstairs. " ( من دارم به طبقه بالا می روم. ) ( Adjective ) "The upstair ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Downstairs به طبقه پایین یا طبقات پایین یک ساختمان اشاره دارد. ( Adverb ) "I'm going downstairs. " ( من دارم به طبقه پایین می روم. ) ( Adjective ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Make time to وقت گذاشتن: I always make time to have breakfast. "I need to make time to exercise. " ( من باید برای ورزش کردن وقت بگذارم. ) "She alw ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورزش پیاده روی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیشه و معمولاً در آخر جمله می آید برعکس always "He's complaining all the time. " ( او مدام شکایت می کند. ) "It rains all the time in this city. " ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراوان مثلاً یک چیزی بیشتر فراوانه more frequent

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهیچ وجه "I don't like it at all. " ( من اصلاً آن را دوست ندارم. ) "He didn't help me at all. " ( او به هیچ وجه به من کمک نکرد. ) "There is no prob ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Make a plan وMake plans ( برنامه ریزی کردن، نقشه کشیدن ) "Let's make plans for the weekend. " ( بیا برای آخر هفته برنامه ریزی کنیم. ) "We need to ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با usually I often leave the house at quarter past ten. I usually leave the house at quarter past ten.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خارج شدن و با فعل go out کمی معنای متفاوت دارد که به معنای بیرون رفتن است "I get out of bed at 6:30 AM. " ( من ساعت 6:30 صبح از تخت خارج می شوم. ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباس پوشیدن I get dressed at quarter to 8. "I get dressed quickly in the morning. " ( من صبح ها سریع لباس می پوشم. ) "She got dressed for the part ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوش - دوش گرفتن I have a shower at half past 7. "I took a cold shower. " ( من یک دوش آب سرد گرفتم. ) "I shower every morning. " ( من هر روز صبح د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به صدا دراومدن درباره آدم ها هم به کار میره علاوه بر به صدا درآمدن زنگ هشدار "He's going to go off on you if you don't apologize. " ( اگر عذرخواهی نک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به صدا در آمدن My alarm goes off at 7 am. "My alarm clock went off at 6 am. " ( زنگ ساعت من ساعت 6 صبح به صدا در آمد. ) "The fire alarm went off b ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنگ هشدار "The fire alarm went off. " ( آژیر آتش به صدا درآمد. ) "I set the alarm for 6 am. " ( من زنگ هشدار را برای ساعت 6 صبح تنظیم کردم. ) "Car ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراوانی "The high frequency of his visits surprised us. " ( فراوانی زیاد بازدیدهای او ما را شگفت زده کرد. ) "We need to increase the frequency of o ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتن برای I sometimes go for a walk "Let's go for a walk. " ( بیا برای پیاده روی برویم. ) "He's going to go for the gold medal. " ( او برای مدال طل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عادت "He has a bad habit of biting his nails. " ( او عادت بد جویدن ناخن هایش را دارد. ) "She has a good habit of reading before bed. " ( او عادت خوب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حضور داشتن "I will attend the meeting tomorrow. " ( من فردا در جلسه شرکت خواهم کرد. ) "She attends English classes every Monday. " ( او هر دوشنبه د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ورزش کردن، تمرین کردن "I exercise every morning to stay healthy. " ( من هر روز صبح برای سالم ماندن ورزش می کنم. ) "She exercises at the gym three t ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقت گذراندن مشابه spend "We're going to hang out at the park. " ( ما قراره تو پارک وقت بگذرونیم. ) "I like to hang out with my friends on weekends. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چند وقت یکبار. . . . . ؟ "How often do you go to the movies?" ( هر چند وقت یک بار به سینما می روی؟ ) "How often does the bus come?" ( اتوبوس هر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرف کردن، خرج کردن، گذراندن "She spends a lot of effort on her studies. " ( او تلاش زیادی را صرف تحصیلات خود می کند. ) "I spend 10 dollars on lunch ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سری یا سریال، مجموعه، رشته یا سلسله "There's been a series of robberies in our neighborhood. " ( یک سری سرقت در محله ما رخ داده است. ) "We had a se ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خسته کننده My job is very tiring, so after work I chill out at home with my cat.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ریلکس کردن ( لحن "Chill out" عامیانه و دوستانه است، در حالی که "relax" می تواند رسمی یا غیررسمی باشد. ) My job is very tiring, so after work I chil ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. به عنوان اسم: یک توالی منظم از اقدامات یا یک برنامه ثابت: وقتی "routine" به عنوان اسم استفاده می شود، به معنای یک توالی منظم از اقدامات یا یک برنا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Turn on به معنی روشن کردن ( به طور خاص برای روشن کردن وسایل الکتریکی استفاده می شود ) "Turn on the light. " ( چراغ را روشن کن. ) "Turn on the telev ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Light به معنی روشن کردن ( بیشتر برای روشن کردن چیزهایی که با آتش یا شعله روشن می شوند، استفاده می شود. ) We light a candle every day for eight days. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ "What's the date today?" ( امروز چه تاریخی است؟ ) "The meeting is scheduled for a later date. " ( جلسه برای تاریخ بعدی برنامه ریزی شده است. ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

توالی We use ordinal numbers to talk about a position in a sequence.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جایگاه We use ordinal numbers to talk about a position in a sequence.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترتیبی "The survey included questions with ordinal response options, such as 'low, ' 'medium, ' and 'high. '" ( نظرسنجی شامل سوالاتی با گزینه های پا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقایسه کردن "We need to compare the prices of these two laptops. " ( باید قیمت این دو لپ تاپ را مقایسه کنیم. ) "She compared her old car to her new ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برخی از مناطق شیوه تلفظش به این صورته با ۴ سیلابسه "February" with four syllables ( "feb - you - air - ree" ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

هجا "Syllable" یک واحد تلفظ است "Each syllable in a word contains one vowel sound. " ( هر هجا در یک کلمه شامل یک صدای مصوت است. )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتفاق افتادن - روی دادن - رخ دادن "The meeting will take place tomorrow. " ( جلسه فردا برگزار خواهد شد. ) "The concert took place last night. " ( ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاد ( صفت ) "They had a merry Christmas. " ( آنها کریسمس شادی داشتند. ) "He was in a merry mood. " ( او در حال و هوای شادی بود. ) "Let's have a m ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازدواج کردن "They plan to marry next year. " ( آنها قصد دارند سال آینده ازدواج کنند. ) "He asked her to marry him. " ( او از او خواست با او ازدواج ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Greet" به عمل سلام کردن یا خوشامد گفتن یا تبریک گفتن اشاره دارد. "They exchanged greetings before starting the meeting. " ( آنها قبل از شروع جلسه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک چهارم "A quarter of an hour is 15 minutes. " ( ربع ساعت 15 دقیقه است. ) "Cut the apple into quarters. " ( سیب را به چهار قسمت مساوی برش دهید. ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشان دادن ( نسبت به فعلshow آکادمیک تر است ) "The sign indicates the exit. " ( تابلو خروجی را نشان می دهد. ) "The data indicates a trend. " ( داده ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسیدن ( رسمی تر از فعل ask ) "Please inquire about the availability of tickets. " ( لطفاً در مورد موجود بودن بلیط ها بپرسید. ) "I would like to i ...