تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حجم کاری they must find someone to replace me or else my colleagues workload will be huge

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

وگرنه they must find someone to replace me or else my colleagues workload will be huge

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نظر گرامری در به کار بردن افعال حرکتی قبل از کلمه خانه یه سری نکات هست Home به عنوان قید مکان: وقتی "home" به معنای "به خانه" یا "در خانه" استفا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر وقت - به موقع I have to get to work on time so I will set an alarm for 6am.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

I have to get to work on time so I will set an alarm for 6am.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خود پذیرفتن Read Liz' plan for a new routine. How many new habits will she adopt? "The company decided to adopt a new marketing strategy. " ( شر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رسیدن به یک سن خاص "My son is turning five next month. " ( پسرم ماه آینده پنج ساله می شود. ) "I can't believe she's already turning 18 this year. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد کردن - خلق کردن I want to create new habits to live a more healthy life. "Artists create beautiful paintings. " ( هنرمندان نقاشی های زیبا خ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاینه عمومی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توصیه کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توصیه کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشکال؛ ایراد؛ نقص فنی I must tell my boss that I picked up a bug. "The new software update has a lot of bugs they need to fix. " ( آپدیت جدید نرم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

استعداد مثلاً استعداد ژنتیکی genetic liability

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عادت Look, James. We can't live like this. We must change our habits

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چند وقت یه بار I do clean the house once in a while.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامرتب؛ درهم برهم؛ آشفته Joan's room is usually very messy. "My brother's room is always so messy; you can barely see the floor. " ( اتاق برادرم ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر از گاهی Every so often I bite my nails. "I don't visit my hometown often, but I go back every so often for holidays. " ( من زیاد به زادگاهم سر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتار ( manner به معنای طرز رفتار یا آداب رفتاری فردی هستش ) The most common behaviours that people say they find annoying are being late, chewing ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند بلند جویدن Please close your mouth because you chew loudly.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با صدای بلند Please close your mouth because you chew loudly.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

جویدن Please close your mouth because you chew loudly. "Remember to chew your food slowly before you swallow. " ( یادت باشه قبل از قورت دادن، غذات ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عصبی I sometimes bite my nails when I'm nervous.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاز گرفتن مثلاً سگ I sometimes bite my nails when I'm nervous. "Don't bite your nails!" ( ناخون هاتو گاز نگیر! ) "The dog tried to bite the mail ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خروپف کردن I can't sleep because you snore every night

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیچ خوردگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاراندن خاراندن بیش از حد ( excessive scratching )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بار در روز "You should take this medicine one time per day. " ( شما باید این دارو را یک بار در روز مصرف کنید. ) "We only feed our dog one time ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک روز در میان I go ther on alternate days

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دور هم جمع شدن They still get together for dinner every now and then.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر از گاهی دیر به دیر They have a picnic in the park every once in a while. "I don't usually eat fast food, but every once in a while, I crave a b ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوهنوردی کردن We go hiking in the mountains every now and then.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه و بیگاه - هر از گاهی We go hiking in the mountains every now and then. "I still see my old high school friends every now and then. " ( هنوز هر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رنجش آور Sandy leaves the lights on all the time. It's annoying!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی در میان - نوبتی The phrase "every other day" means doing something on alternate days. "She works from home on alternate days. " ( او یک روز د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک روز در میان "I go to the gym every other day. " ( من یک روز در میان به باشگاه می روم. ) "She waters her plants every other day. " ( او هر دو رو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدود کردن؛ حد و مرز تعیین کردن "The new law aims to circumscribe the power of the federal government. " ( قانون جدید قصد دارد قدرت دولت فدرال را مح ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شب زنده دار؛ جغد شب ( کسی که شب ها دیر می خوابد و در اوج فعالیت است ) I'm a night owl. I always stay awake until late "My brother is a total night ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سحر خیز I'm an early bird, so I don't like to sleep in. "My mom is such an early bird; she's always up by 5 AM, even on weekends. " ( مامانم خیلی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر خوابیدن نسبت به زمان نرمال خواب؛ دیر از خواب بیدار شدن: خوابیدن تا ساعتی دیرتر از حد معمول یا دیرتر از زمانی که معمولاً در روزهای کاری بیدار می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

میان وعده I always have a snack when I watch TV.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسواک زدن We brush our teeth every evening.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعویق زنگ هشدار: ( اسم و فعل ) دکمه ای روی ساعت زنگ دار یا گوشی که زنگ هشدار را برای چند دقیقه به تعویق می اندازد؛ یا خودِ عمل به تعویق انداختن زنگ. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to set an alarm ساعت رو روی زنگ گذاشتن جهت بیدار شدن I set my alarm for 7:15am on weekdays.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کک و مک در افراد مو قرمز و سفیدپوست در اثر برخورو نور آفتاب و افزایش رنگدانه ملانین در پوست که بی خطر است و نیازی به درمان ندارد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضمیمه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لکه مثلا در پوست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضایعه مثلا در پوست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خارش - خاریدن