تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اردوگاه - اردو کردن - کمپ زدن In Australia, 'a swag' is a rectangular sleeping bag used for camping در استرالیا، 'سوَگ' یک کیسه خواب مستطیل شکل است ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوغاتی This rectangular greenstone necklace is a souvenir from New Zealand این گردنبند یشم مستطیل شکل یک سوغاتی از نیوزلند است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردنبند This rectangular greenstone necklace is a souvenir from New Zealand این گردنبند یشم مستطیل شکل یک سوغاتی از نیوزلند است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستطیل The country’s flag is rectangular. This rectangular greenstone necklace is a souvenir from New Zealand. In Australia, "a swag" is a rectang ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفحه نمایش تلویزیون Flat screens are common in modern televisions.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صاف Flat screens are common in modern televisions.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دایره ای We use the word "round" ( round ) to describe a circular shape.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِرد؛ دایره ای شکل - گرد کردن" ( اعداد یا اشیاء ) The clock on the wall is round. "The pizza is round. " ( پیتزا گرده. ) "She has a lovely round ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منع مصرف داشتن "This medication is contraindicated for patients with high blood pressure. " ( مصرف این دارو برای بیماران دارای فشار خون بالا منع شده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تناقض داشتن با "His actions often contradict his words. " ( اعمالش اغلب با حرفاش تناقض داره. ) "The two reports contradict each other. " ( این دو گ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یه جورایی - یه جور It’s a kind of food. "What kind of music do you like?" ( چه جور موسیقی دوست داری؟ ) "It's kind of cold in here, don't you think ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشابه مثلاً در ساختار زیر به کار میره یا به تنهایی similar to word It’s similar to an orange. "My new car is similar to my old one, but it's a dif ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگر The word "another" means "one more". "Other" is used with the article "the" and means "different". "Some people like tea, other people prefer ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی دیگر The word "another" means "one more". "Other" is used with the article "the" and means "different". What's another word for "Australian"? ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

متضاد The speaker is asking about the opposite of the word "small". "Hot is the opposite of cold. " ( گرم متضاد سرده. ) "They live in the house o ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سر و کله زدن با, مقابله کردن با؛ کنار آمدن با؛ رسیدگی کردن به Discover strategies for dealing with a limited vocabulary اهکارهایی را برای سر و کله ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهکار؛ استراتژی ؛ روش برنامه ریزی شده Discover strategies for dealing with a limited vocabulary راهکارهایی را برای مقابله با دایره لغات محدود کشف ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشف کردن ( پیدا کردن چیزی که قبلاً وجود داشته اما ناشناخته بوده است، یا فهمیدن یک حقیقت یا واقعیت برای اولین بار ) "Scientists hope to discover a ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یافتن - پیدا کردن Finding the right word

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رایج؛ معمول؛ متداول "It's pretty common to see deer in this neighborhood. " ( دیدن گوزن تو این محله خیلی رایجه. ) "That's a common mistake that beg ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وجه مشترک - جنبه مشترک What do Australia and New Zealand have in common? "We have a lot in common, like our love for travel. " ( ما خیلی چیزها مشترک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حدود New Zealand is also quite multicultural, with around 27% of Kiwis born in another country. "I'll be there around 5 PM. " ( حدود ساعت ۵ بعد ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چند فرهنگی Australia is very multicultural. Only 72% of Aussies speak English as their main language, and over 300 different languages are spoken in ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل نیوزلند به صورت غیر رسمی گفته می شه We use the word "Kiwi" to informally refer to a person from New Zealand. My new neighbour is a Kiwi. She le ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل استرالیا غیر رسمی My neighbour is an Aussie from Sydney.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بزرگ شدن - رشد کردن My friend is an Aussie, and she grew up in Sydney.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زخم مثل زخم معده Gastric Ulceration

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همکار My workmate, Lucas, is an Aussie.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

برانگیختن - هیجانی کردن news of the trip really excited the kids. " ( خبر سفر واقعاً بچه ها رو هیجان زده کرد. ) "Does this new project excite you?" ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزار دادن؛ مزاحم شدن I don't want to bother you, but could you help me?" ( نمی خوام مزاحمت بشم، ولی می تونی کمکم کنی؟ ) It really bothers me when ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خسته کردن "Don't bore me with all those details. " ( منو با اون همه جزئیات خسته نکن. ) "The long lecture bored the students. " ( سخنرانی طولانی، دا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم: علاقه * نفع فعل: علاقه مند کردن "I have a strong interest in history. " ( من علاقه زیادی به تاریخ دارم. ) It's in your best interest to study ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرام شدن؛ استراحت کردن "After a long day, I just want to relax on the couch. " ( بعد از یه روز طولانی، من فقط می خوام رو مبل استراحت کنم. ) "You ne ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

هیجان انگیز I like "Inception. " It's exciting and makes me think a lot. It's better than most films.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آغاز؛ شروع؛ تأسیس؛ نقطه شروع ( این اسم نیز درست مانند حالت فعل خودincept بیشتر حالت رسمی و ادبی دارد و در گفتار رسمی استفاده می شود و نه محاوره ) S ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

incept آغاز کردن؛ شروع کردن این کلمه بیشتر ادبی و خیلی رسمی هست چون برای بیان مفهوم "شروع کردن" یا "آغاز کردن" در محاوره، افعالی مانند "start, " "be ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

"باعث شدن" وقتی فعل "make" همراه با سایر فعل ها می آید. It makes me think a lot این ( چیزی ) باعث می شود من زیاد فکر کنم. "That movie always makes ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرگرمی "What kind of entertainment do you like?" ( چه نوع سرگرمی ای دوست داری؟ ) "Movies and video games are my favorite forms of entertainment. " ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملتهب کردن "His comments only inflamed the tension in the room. " ( نظرات اون فقط تنش توی اتاق رو شعله ورتر کرد. ) "Don't say anything that might ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

انجام دادن the last lesson of April will be conducted remotely via the Telegram platform

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نارضایتی "There's widespread discontent with the government's new policies. " ( یک نارضایتی گسترده از سیاست های جدید دولت وجود دارد. ) "The workers ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درگیر کردن "Don't involve me in your problems. " ( من را در مشکلاتت درگیر نکن. ) "He didn't want to get involved in their personal problems. " ( او ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درگیر کردن - درگیر شدن "The teacher tries to engage the students in the lesson. " ( معلم سعی می کند دانش آموزان را در درس درگیر کند. )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حال انجام - ادامه دار "The construction of the new building is an ongoing project. " ( ساختمان جدید یک پروژه در حال انجام است. ) "We have ongoin ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بپایان رساندن - خاتمه دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

The point of contention محل اختلاف و مشاجره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشاجره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقاشی That painting is sad, but this painting is sadder.