hike

/ˈhaɪk//haɪk/

معنی: گردش، پیاده روی، مبلغ را بالا بردن
معانی دیگر: راه پیمایی کردن، رهنوردی کردن، پیاده روی کردن، بالا کشیدن، بالا انداختن، بلند کردن و انداختن، قیمت را بالا بردن، (هر چیزی را) بالا بردن، پیاده روی (برای ورزش یا تفریح)، پی سپاری، گلگشت، گام زنی، (قیمت و مزد و غیره) افزایش، بالا روی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hikes, hiking, hiked
(1) تعریف: to take a long walk, esp. in the country or through rugged terrain, as for enjoyment, exercise, or training.

(2) تعریف: to become raised and usu. not properly aligned, as a piece of clothing (often fol. by up).

- Her skirt hiked up.
[ترجمه ستایش رنجبر] دامن او بالا رفته
|
[ترجمه حسین صیادیان] دامن او بالا رفته بود
|
[ترجمه گوگل] دامنش بلند شد
[ترجمه ترگمان] دامنش بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to make higher, as in price or amount.
مشابه: boost

- They hiked gasoline prices.
[ترجمه گوگل] قیمت بنزین را بالا بردند
[ترجمه ترگمان] قیمت بنزین را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to pull suddenly, esp. in order to align properly (often fol. by up).
مشابه: hitch

- He hiked up his slacks.
[ترجمه گوگل] شلوارش را بالا آورد
[ترجمه ترگمان] شلوارش را بالا برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: hiker (n.)
عبارات: take a hike
(1) تعریف: a long walk, esp. in the country or through rugged terrain, as for enjoyment, exercise, or training.
مشابه: outing, tramp, walk

(2) تعریف: an act or instance of raising or increasing, as in price or amount.
مشابه: boost, raise

- a hike in interest rates
[ترجمه گوگل] افزایش نرخ بهره
[ترجمه ترگمان] افزایش نرخ بهره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. our hike to passghal'eh was pleasant
پیاده روی ما به پس قلعه دلپذیر بود.

2. a price hike
بالا بردن قیمت ها

3. a wage hike
بالا بردن مزدها

4. we began our hike in a blinding blizzard
در بوران کورکننده ای پیاده روی خود را آغاز کردیم.

5. parvin was unwilling to rise and renew her hike
پروین تمایلی به برخاستن و از سر گرفتن پیاده روی خود نداشت.

6. They went on a ten-mile hike through the forest.
[ترجمه گوگل]آنها به پیاده روی ده مایلی در جنگل رفتند
[ترجمه ترگمان]اونا حدود ۱۰ مایل پیاده روی تو جنگل رفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Did you cover much ground on the hike?
[ترجمه گوگل]آیا در پیاده روی زمین زیادی را پوشانده اید؟
[ترجمه ترگمان]زمین پیاده روی زیادی رو پوشش دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boys have gone on a long hike with the Boy Scouts.
[ترجمه گوگل]پسرها با پیشاهنگان به یک پیاده روی طولانی رفته اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با پسران پیشاهنگ پیاده روی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The president has proposed a hike in the minimum wage.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور پیشنهاد افزایش حداقل دستمزد را داده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور پیشنهاد افزایش حداقل حقوق را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It has now been forced to hike its rates by 25 per cent.
[ترجمه گوگل]اکنون مجبور شده است نرخ های خود را 25 درصد افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]این کشور اکنون مجبور شده است تا نرخ خود را ۲۵ درصد افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The recent hike in train fares came as a shock to commuters.
[ترجمه گوگل]افزایش اخیر نرخ کرایه قطار برای مسافران شوکه کننده بود
[ترجمه ترگمان]افزایش اخیر کرایه قطار به عنوان شوکی برای مسافران به شمار می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I don't care to go on a hike.
[ترجمه گوگل]برای من مهم نیست که پیاده روی کنم
[ترجمه ترگمان]دوست ندارم پیاده روی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hike up your socks; they are falling down.
[ترجمه گوگل]جوراب های خود را بالا ببرید؛ آنها در حال سقوط هستند
[ترجمه ترگمان]جوراب هاتون رو جمع کنید دارن سقوط می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He wants to hike round the world.
[ترجمه گوگل]او می خواهد دور دنیا پیاده روی کند
[ترجمه ترگمان] میخواد دور دنیا گردش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We plan to hike the Samaria Gorge.
[ترجمه گوگل]قصد داریم در دره ساماریا پیاده روی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم که تنگه Samaria را افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She loves to hike and climb.
[ترجمه گوگل]او عاشق کوهنوردی و کوهنوردی است
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد که پیاده روی کند و بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

پیاده روی (اسم)
pedestrianism, hump, hike

مبلغ را بالا بردن (فعل)
hike

تخصصی

[] راهپیمایی

انگلیسی به انگلیسی

• long walk, march, trip; increase, raise (as in wages)
make a long journey by foot, walk or march over long distances, trek, backpack; make higher, increase (i.e. prices)
a hike in prices, wages, or interest rates is a large increase in them.
a hike is a long walk in the country.
if you hike, you go on long country walks for pleasure.

پیشنهاد کاربران

پیاده روی طولانی در طبیعت
Walk long distances in the country
پیاده روی طولانی
گز کردن، گردش کردن با پای پیاده، مسافت طولانی، راه دراز، افزایش افسار گسیخته قیمت، بلند کردن ( لباس ) از جایی با هدف پیدا کردن چیزی،
افزایش ناگهانی
پیاده روی طولانی در بیرون از شهر ( کوه، جنگل، دشت و. . . )
Hiking:a long walk in the
mountains or country
به فارسی میشه همون کوهنوردی
اگر دوست داشتید لایک کنید😁
ممنون😁
مبلغ چیزی را بالا بردن. کوهنوردی. پیاده روی.
پیاده روی
کوهنوردی کردن
گردش کردن
با لا رفتن یا بالا کشیدن
بالا بردن قیمت
پیاده روی در جنگل یا کوه یا. . . .
پیاده زوی
پیاده روی طولانی ( کوه، جنگل و . . . )
پاس دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس