early bird

/ˈɝːliˈbɝːd//ˈɜːlibɜːd/

سحر خیز، زودآیند (کسی که زود برمی خیزد و یا زود وارد می شود یا می رود)، پیشخیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who gets up early in the morning.

(2) تعریف: one who arrives, or gets something done, before anyone else.

جمله های نمونه

1. It's the early bird that catches the worm.
[ترجمه Setayesh-Arya] سحر خیز باش تا کامروا باشی!
|
[ترجمه گوگل]این پرنده اولیه است که کرم را می گیرد
[ترجمه ترگمان]این اولین پرنده ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The early bird catches the worm.
[ترجمه گوگل]پرنده اولیه کرم را می گیرد
[ترجمه ترگمان]پرنده زود کرم را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. ’Tis the early bird that catches the worm.
[ترجمه گوگل]این پرنده اولیه ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه ترگمان]\" این همان پرنده ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. the early bird catches the worm.
[ترجمه گوگل]پرنده اولیه کرم را می گیرد
[ترجمه ترگمان]پرنده زود کرم را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Early bird discounts are usually available at the beginning of the season.
[ترجمه گوگل]معمولاً در ابتدای فصل تخفیف های زودهنگام وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تخفیف های اولیه پرندگان معمولا در ابتدای فصل در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You're an early bird this morning!
[ترجمه احسان ب.] امروز صبح، سحرخیز شده ای!
|
[ترجمه گوگل]تو امروز صبح زود پرنده ای!
[ترجمه ترگمان]امروز صبح زود یک پرنده سحرخیز شدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was always an early bird, was Jack.
[ترجمه کیان] او همیشه صحرخیز بود ، جک بود
|
[ترجمه گوگل]او همیشه یک پرنده اولیه بود، جک بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک پرنده زود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every early bird is after them, and a mole can eat twice its weight in worms every day.
[ترجمه گوگل]هر پرنده اولیه به دنبال آنها است و یک خال می تواند هر روز دو برابر وزن خود را در کرم بخورد
[ترجمه ترگمان]هر پرنده زود به دنبال آن ها است و یک مول می تواند هر روز دو بار وزن خود را در کرم بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's the early bird watcher that catches the best bird song.
[ترجمه گوگل]این پرنده نگر اولیه است که بهترین آواز پرندگان را می گیرد
[ترجمه ترگمان]آن یک ناظر اولیه پرنده است که بهترین آهنگ پرندگان را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is the early bird that catches the worm.
[ترجمه گوگل]این پرنده اولیه است که کرم را می گیرد
[ترجمه ترگمان]این همان پرنده ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first geostationary communications satellite, known as Early Bird, went into orbit in 196
[ترجمه احسان ب.] اولین ماهوارۀ ارتباطیِ زمین ایستا، موسوم به اِرلی بِرد، سال 196 در مدار قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]اولین ماهواره ارتباطی زمین ثابت، معروف به پرنده اولیه، در سال 196 به مدار زمین رفت
[ترجمه ترگمان]اولین ماهواره مخابراتی زمینی که به نام پرنده اولیه معروف است در ۱۹۶ اوت در مدار ۱۹۶ قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If the early bird gets the worm, Susan Middlebrook should be well fed.
[ترجمه گوگل]اگر پرنده اولیه کرم را گرفت، سوزان میدلبروک باید به خوبی تغذیه شود
[ترجمه ترگمان]اگر پرنده های اولیه کرم را بگیرند، باید به خوبی تغذیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're a bit of an early bird, aren't you?
[ترجمه احسان ب.] قدری سحرخیز هستی؛ اینطور نیست؟
|
[ترجمه گوگل]شما کمی زودباور هستید، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو یه کم سحرخیز شدی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This Is Field Mouse. Sorry about that, Early Bird. The kettle was just boiling.
[ترجمه گوگل]این موش فیلد است با عرض پوزش، ارلی برد کتری فقط در حال جوشیدن بود
[ترجمه ترگمان]این موش صحرایی است از این بابت متاسفم، پرنده اولیه اب در حال جوشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I like to sleep late. I'm not an early bird.
[ترجمه احسان ب.] دوست دارم تا دیروقت بخوابم. من سحرخیز نیستم.
|
[ترجمه گوگل]دوست دارم دیر بخوابم من پرنده زودرس نیستم
[ترجمه ترگمان] دوست دارم تا دیروقت بخوابم من یک پرنده زود نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• early riser, one who wakes up early, one who gets out of bed at an early hour

پیشنهاد کاربران

early bird: سحر خیزی
I'm an early bird: من آدم سحرخیزی هستم
a person who gets up or arrives early, or who does something before other people do
آدمی که زود از خواب بلند می شود ( سحر خیز ) و زودتر از وقت مقرر به جایی می رود یا کاری را قبل از دیگران انجام می دهد
...
[مشاهده متن کامل]

She isn't an early bird by nature, but she's been up before dawn every day for the past month
Attracted by early season discounts and bargains, 500 early birds lined up at 7 a. m. yesterday to get into the store
The early bird usually gets the best deal

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/early-bird
morning person
Someone who wakes up early
متضادش:Night owl
سحرخیز
به شخصی که سحر خیز است.
سحر خیز
مترادفش میتونه early riserباشه و متضادش هم night owlباشه ( به معنای شب زنده دار ) .
آدم سحرخیز

بپرس