تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حضور داشتن "I will attend the meeting tomorrow. " ( من فردا در جلسه شرکت خواهم کرد. ) "She attends English classes every Monday. " ( او هر دوشنبه د ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ورزش کردن، تمرین کردن "I exercise every morning to stay healthy. " ( من هر روز صبح برای سالم ماندن ورزش می کنم. ) "She exercises at the gym three t ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقت گذراندن مشابه spend "We're going to hang out at the park. " ( ما قراره تو پارک وقت بگذرونیم. ) "I like to hang out with my friends on weekends. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چند وقت یکبار. . . . . ؟ "How often do you go to the movies?" ( هر چند وقت یک بار به سینما می روی؟ ) "How often does the bus come?" ( اتوبوس هر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرف کردن، خرج کردن، گذراندن "She spends a lot of effort on her studies. " ( او تلاش زیادی را صرف تحصیلات خود می کند. ) "I spend 10 dollars on lunch ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سری یا سریال، مجموعه، رشته یا سلسله "There's been a series of robberies in our neighborhood. " ( یک سری سرقت در محله ما رخ داده است. ) "We had a se ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خسته کننده My job is very tiring, so after work I chill out at home with my cat.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ریلکس کردن ( لحن "Chill out" عامیانه و دوستانه است، در حالی که "relax" می تواند رسمی یا غیررسمی باشد. ) My job is very tiring, so after work I chil ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. به عنوان اسم: یک توالی منظم از اقدامات یا یک برنامه ثابت: وقتی "routine" به عنوان اسم استفاده می شود، به معنای یک توالی منظم از اقدامات یا یک برنا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Turn on به معنی روشن کردن ( به طور خاص برای روشن کردن وسایل الکتریکی استفاده می شود ) "Turn on the light. " ( چراغ را روشن کن. ) "Turn on the telev ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Light به معنی روشن کردن ( بیشتر برای روشن کردن چیزهایی که با آتش یا شعله روشن می شوند، استفاده می شود. ) We light a candle every day for eight days. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ "What's the date today?" ( امروز چه تاریخی است؟ ) "The meeting is scheduled for a later date. " ( جلسه برای تاریخ بعدی برنامه ریزی شده است. ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

توالی We use ordinal numbers to talk about a position in a sequence.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جایگاه We use ordinal numbers to talk about a position in a sequence.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترتیبی "The survey included questions with ordinal response options, such as 'low, ' 'medium, ' and 'high. '" ( نظرسنجی شامل سوالاتی با گزینه های پا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مقایسه کردن "We need to compare the prices of these two laptops. " ( باید قیمت این دو لپ تاپ را مقایسه کنیم. ) "She compared her old car to her new ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برخی از مناطق شیوه تلفظش به این صورته با ۴ سیلابسه "February" with four syllables ( "feb - you - air - ree" ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

هجا "Syllable" یک واحد تلفظ است "Each syllable in a word contains one vowel sound. " ( هر هجا در یک کلمه شامل یک صدای مصوت است. )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتفاق افتادن - روی دادن - رخ دادن "The meeting will take place tomorrow. " ( جلسه فردا برگزار خواهد شد. ) "The concert took place last night. " ( ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاد ( صفت ) "They had a merry Christmas. " ( آنها کریسمس شادی داشتند. ) "He was in a merry mood. " ( او در حال و هوای شادی بود. ) "Let's have a m ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ازدواج کردن "They plan to marry next year. " ( آنها قصد دارند سال آینده ازدواج کنند. ) "He asked her to marry him. " ( او از او خواست با او ازدواج ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Greet" به عمل سلام کردن یا خوشامد گفتن یا تبریک گفتن اشاره دارد. "They exchanged greetings before starting the meeting. " ( آنها قبل از شروع جلسه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک چهارم "A quarter of an hour is 15 minutes. " ( ربع ساعت 15 دقیقه است. ) "Cut the apple into quarters. " ( سیب را به چهار قسمت مساوی برش دهید. ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشان دادن ( نسبت به فعلshow آکادمیک تر است ) "The sign indicates the exit. " ( تابلو خروجی را نشان می دهد. ) "The data indicates a trend. " ( داده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسیدن ( رسمی تر از فعل ask ) "Please inquire about the availability of tickets. " ( لطفاً در مورد موجود بودن بلیط ها بپرسید. ) "I would like to i ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

روزهای هفته، روزهای کاری هفته "We have a meeting on a weekday. " ( ما یک جلسه در یکی از روزهای هفته داریم. ) "I work weekdays and have weekends off ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیداری از خواب "I wake up at 7 AM every morning. " ( من هر روز صبح ساعت 7 بیدار می شوم. ) "The baby woke up crying. " ( بچه با گریه بیدار شد. ) "Di ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعیین کردن "The manager will appoint a new team leader. " ( مدیر یک رهبر تیم جدید تعیین خواهد کرد. ) "They appointed a time for the meeting. " ( آنه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاوش کردن "We want to explore the national parks this summer. " ( ما می خواهیم این تابستان پارک های ملی را کاوش کنیم. ) "They decided to explore th ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علامت گذارنده مثل ماژیک یا هر چیزی که روی چیز دیگری علامت می گذارد "I used a red marker to draw a circle. " ( من از یک ماژیک قرمز برای کشیدن یک دایره ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علامت زدن - علامت "Please mark the correct answer. " ( لطفاً پاسخ صحیح را علامت بزنید. ) "The dog marked his territory. " ( سگ قلمرو خود را علامت گ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رسیدن به یک مکان مثال: "We'll arrive at the airport around noon. " ( حدود ظهر به فرودگاه می رسیم. ) مثال: "Did you arrive home safely?" ( سالم به خا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

The bus departs�at 6 o'clock. "اتوبوس راس ساعت 6 حرکت می کند. " The bus �leaves�at 6 o'clock. "اتوبوس در ساعت 6 عزیمت می کند. " "Leave" در موقعیت ه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

The bus departs�at 6 o'clock. "اتوبوس راس ساعت 6 حرکت می کند. " The bus �leaves�at 6 o'clock. "اتوبوس در ساعت 6 عزیمت می کند. " "Leave" در موقعیت ه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرکت کردن یا عزیمت کردن "Depart" رسمی تر از "leave" است و بیشتر در موقعیت های رسمی یا هنگام صحبت در مورد سفرهای برنامه ریزی شده ( مانند قطار، هواپیما ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتن یا ترک کردن ( To go away from ) : این رایج ترین کاربرد "leave" در مکالمات روزمره است. مثال: "I have to leave now. " ( باید الان برم. مثال: "Sh ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

برنامه زمانی "The bus timetable shows the next bus arrives at 10 AM. " ( برنامه زمانی اتوبوس نشان می دهد که اتوبوس بعدی ساعت 10 صبح می رسد. ) "My cl ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر چه مشابه Though "Although it was cold, we went swimming. " ( اگرچه هوا سرد بود، ما شنا کردیم. ) "Although he is shy, he is a good speaker. " ( ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرد کردن Round your lips

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشت پا مثال: "I stubbed my toe. " ( انگشت پام خورد به یه چیزی. ) مثال: "My toes are cold. " ( انگشت های پام سرده. ) مثال: "He has a big toe. " ( ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگرچه مثال: "Though it's raining, I'm going for a walk. " ( اگرچه بارون میاد، دارم میرم قدم بزنم. ) مثال: "She's very smart, though a bit shy. " ( ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درست کردن یا تعمیر کردن "I need to fix my car. " ( باید ماشینم رو درست کنم. ) یعنی ماشینم خراب شده و باید تعمیرش کنم. "Can you fix this toy?" ( می ت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ست کردن ، مرتب کردن یا آماده کردن یا گذاشتن یا قرار دادن "Let's set the table. " ( بیا میز رو ست کنیم. ) یعنی بشقاب ها، قاشق ها و. . . را روی میز بچ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

You’re all set! وقتی که کار کسی را تمام کرده اید یا خدمتی را ارائه داده اید. این رایج ترین کاربرد "You're all set!" در مکالمات روزمره است. این جمله ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا برای انجام شدن یک کاری بعد از یک کار دیگر در گذشته میشه اینطوری ازش استفاده کرد "She finished her work, followed by took a break. " ( او کارش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و به دنبال آن . . . "We went out for coffee, followed by a walk in the park. " ( ما برای قهوه بیرون رفتیم، و به دنبال آن در پارک قدم زدیم. ) "First ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن یا توضیح دادن چیزی که مبهم یا گیج کننده است Can you clarify what you meant by that?" ( می توانی توضیح دهی منظورت از آن حرف چه بود؟ ) "Let ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطابقت دادن - مطابقت داشتن Match the pairs. جفت ها را با همدیگر مطابقت دهید "Your shoes don't match your outfit. " ( کفش های شما با لباستان مطابقت ند ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تملک گرایانه - رفتار حسود مآبانه و خودخواهانه و تحت تملک خود درآوردانه "He's very possessive of his girlfriend. " ( او نسبت به دوست دخترش خیلی حسود ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیز تحت تملک - دارایی "Her most prized possession is her grandmother's necklace. " ( با ارزش ترین دارایی او گردنبند مادربزرگش است. )