workplace

/ˈwɝːkpleɪs//ˈwɜːkpleɪs/

محل کار، کارخانه، اداره (و غیره)، کارجای، کارستان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the place where one works, esp. a factory, office, store, or the like.

- Our workplace is brighter and more pleasant since they installed new windows.
[ترجمه گوگل] محل کار ما از زمانی که پنجره های جدید نصب کرده اند روشن تر و دلپذیرتر است
[ترجمه ترگمان] محل کار ما روشن تر و more است، زیرا آن ها پنجره های جدید نصب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: such places collectively.

- People spend fewer hours in the workplace now than they did in the 1800s.
[ترجمه گوگل] مردم اکنون نسبت به دهه 1800 ساعات کمتری را در محل کار می گذرانند
[ترجمه ترگمان] امروزه مردم کم تر از آنچه در دهه ۱۸۰۰ انجام دادند ساعات کمتری را در محل کار سپری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Employees expect flexibility in the workplace.
[ترجمه گوگل]کارکنان انتظار انعطاف پذیری در محل کار را دارند
[ترجمه ترگمان]کارکنان انتظار انعطاف پذیری در محل کار را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Computers have brought dramatic changes to the workplace.
[ترجمه گوگل]کامپیوترها تغییرات شگرفی را در محیط کار ایجاد کرده اند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها تغییراتی نمایشی را در محل کار به ارمغان آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Women still face prejudice in the workplace.
[ترجمه سعید] زنان هنوز هم در محل کار با تبعیض مواجه هستند.
|
[ترجمه گوگل]زنان هنوز در محیط کار با تعصب روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]زنان هنوز هم در محل کار تعصب دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There remain major inequalities of opportunity in the workplace.
[ترجمه گوگل]نابرابری های عمده فرصت ها در محل کار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نابرابری های بزرگ فرصت در محل کار باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A significant cause of stress in the workplace is a sense of powerlessness and lack of control.
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل مهم استرس در محیط کار، احساس ناتوانی و عدم کنترل است
[ترجمه ترگمان]دلیل مهم استرس در محیط کار، احساس ناتوانی و عدم کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Better workplace design can bring real gains in productivity.
[ترجمه گوگل]طراحی بهتر محل کار می تواند دستاوردهای واقعی در بهره وری به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]طراحی محیط کار بهتر می تواند دستاوردهای واقعی در بهره وری به ارمغان بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The survey asks workers about facilities in their workplace.
[ترجمه گوگل]در این نظرسنجی از کارگران درباره امکانات موجود در محل کارشان سوال می شود
[ترجمه ترگمان]این تحقیق از کارگران در مورد تاسیسات در محل کار خود سوال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The computer revolution has transformed the workplace.
[ترجمه گوگل]انقلاب کامپیوتری محل کار را متحول کرده است
[ترجمه ترگمان]انقلاب کامپیوتر، محل کار را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The introduction of a tax on workplace parking is seen by many as the thin end of the wedge.
[ترجمه گوگل]وضع مالیات بر پارکینگ در محل کار توسط بسیاری به عنوان انتهای نازک گوه تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]معرفی یک مالیات در پارکینگ محل کار توسط بسیاری به عنوان انتهای باریک گوه ای دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sexual harassment in the workplace is not a trivial matter.
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت جنسی در محل کار موضوعی پیش پا افتاده نیست
[ترجمه ترگمان]آزار جنسی در محیط کار یک مساله پیش پاافتاده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An overcrowded workplace can be a major source of stress.
[ترجمه گوگل]یک محل کار شلوغ می تواند منبع اصلی استرس باشد
[ترجمه ترگمان]محل کار شلوغ می تواند منبع اصلی استرس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't allow a minor irritation in the workplace to mar your ambitions.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید یک تحریک جزئی در محل کار، جاه طلبی های شما را خدشه دار کند
[ترجمه ترگمان]به عصبانیت جزئی در محیط کار اجازه آسیب رساندن به ambitions را ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her company ran its own workplace nursery.
[ترجمه گوگل]شرکت او مهد کودک محل کار خود را اداره می کرد
[ترجمه ترگمان] شرکت اون اتاق محل کار خودش رو اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smoking in the workplace is becoming less and less acceptable.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات در محل کار کمتر و کمتر قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در محل کار کم تر و کم تر قابل قبول می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The problem of ageism in the workplace often goes unrecognized .
[ترجمه گوگل]مشکل پیری در محیط کار اغلب ناشناخته می ماند
[ترجمه ترگمان]مشکل ageism در محل کار اغلب ناشناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] منطقه ی کار، منطقه ی کاری، محل کار

انگلیسی به انگلیسی

• location of work, site where one performs a job or task
your workplace is the place where you work.

پیشنهاد کاربران

محل کار
فضای کاری
Her article lifts the lid on bullying in the workplace
مقاله ( احتمالا روزنامه یا مجله ) ش حقایق ناخوشایندی در مورد زورگویی/ضعیف کشی در محیط/محل های کار به مردم/مخاطبین می گه
محیط کار
صنعت

بپرس