broom

/ˈbruːm//bruːm/

معنی: جاروب، جاروب کردن
معانی دیگر: (گیاه شناسی) خلنگ، رنگین زرد، طاووسی (گونه های مختلف گل پرطاوسی از جنس های cytisus و genista و spartium از خانواده ی pea)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device for sweeping, consisting of a bundle of straw or bristles attached to a long handle.

(2) تعریف: a shrub with long, thin branches that bear white or yellow flowers.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: brooms, brooming, broomed
• : تعریف: to sweep using or as though using a broom.

جمله های نمونه

1. a broom with a long handle
جارو با دسته ی بلند

2. a new broom sweeps clean
رئیس جدید همیشه روال کارها را عوض می کند

3. i got a broom and swept the broken glass
جاروب آوردم و شیشه شکسته ها را جارو کردم.

4. There's a broom cupboard under the stairs.
[ترجمه گوگل]یک کمد جارویی زیر پله ها هست
[ترجمه ترگمان]زیر پله ها گنجه کوچکی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is sweeping with a broom.
[ترجمه ناشناس] او با جارو همه جارا تمیز میکند
|
[ترجمه TINA] او با جارو تمام جاها را تمیز میکند .
|
[ترجمه fateme] او با جاروب جارو میزند
|
[ترجمه گوگل]داره با جارو جارو میکنه
[ترجمه ترگمان]داره جارو رو جارو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A new broom sweeps clean.
[ترجمه گوگل]یک جارو جدید تمیز می شود
[ترجمه ترگمان]یه جاروی جدید تمیز می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A new broom sweeps.
[ترجمه گوگل]یک جارو جدید جارو می کند
[ترجمه ترگمان]یک جاروی پرنده تازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Norma picked up the broom and began sweeping.
[ترجمه گوگل]نورما جارو را برداشت و شروع به جارو زدن کرد
[ترجمه ترگمان]وی زلی جارو را برداشت و شروع به جارو زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new broom has swept through everything, but the basic furnishings of the old presuppositions go untouched.
[ترجمه گوگل]یک جارو جدید همه چیز را جارو کرده است، اما وسایل اولیه پیش فرض های قدیمی دست نخورده باقی مانده اند
[ترجمه ترگمان]یک جاروی جدید همه چیز را جارو کرده، اما اثاثیه کهنه of دست نخورده باقی مانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Add to that a groom in a broom cupboard with the bridesmaid and a case of mistaken identities.
[ترجمه گوگل]به اینها یک داماد در کمد جارو با ساقدوش و یک مورد از هویت های اشتباه را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]این را هم اضافه کنید که یک داماد در گنجه جاروها با ساقدوش عروس و یک پرونده اشتباه شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her mother claims she was conceived in a broom cupboard in the appropriately named Nobu restaurant.
[ترجمه گوگل]مادرش ادعا می کند که او در یک کمد جارویی در رستوران نوبو با نام مناسب باردار شده است
[ترجمه ترگمان]مادرش ادعا کرده که توی یه کمد جاروها توی یه گنجه به اسم رستوران \"Nobu\" بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A stiff yard broom and a small stiff hand brush will remove most of the debris.
[ترجمه گوگل]یک جارو سفت حیاط و یک برس دستی سفت کوچک بیشتر زباله ها را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]یک جاروی شق ورق و یک برس دستی کوچک بیشتر بقایای اجساد را از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He would have reached for a broom or a piece of kindling.
[ترجمه گوگل]دستش را به جارو یا تکه ای آتش می زد
[ترجمه ترگمان]او حاضر بود با یک جارو یا تکه هیزم شکنی به دستش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I would watch the broom scratch across the surface of the floors and on the stairs in front of the house.
[ترجمه گوگل]خراش جارو روی سطح طبقات و روی پله های جلوی خانه را تماشا می کردم
[ترجمه ترگمان]من حواسم به جارو روی کف اتاق و پله ها جلوی خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pushing a broom handle up the tube will allow you to push the plunger up to this moulded shoulder and into the tube.
[ترجمه گوگل]فشار دادن دسته جارو به سمت لوله به شما این امکان را می دهد که پیستون را تا این شانه قالب گیری شده و داخل لوله فشار دهید
[ترجمه ترگمان]فشار دادن دسته جارو به شما اجازه می دهد که آن را به این شانه moulded فشار دهید و به لوله وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاروب (اسم)
broom, swab, erica

جاروب کردن (فعل)
scavenge, sweep, broom, wisp, whisk

انگلیسی به انگلیسی

• sweep with a broom
tool used for sweeping; type of plant
a broom is a long-handled brush which is used to sweep the floor.

پیشنهاد کاربران

broom 2 ( n ) =a wild bush with small yellow flowers
broom
broom 1 ( n ) ( brum ) =a brush on the end of a long handle, used for sweeping floors
broom
جارو افشان ، جارو رشته افشان
جاروی رشته ای ، جاروی فرچه ای
کسی را از صحنه محو کردن
broom ( حمل ونقل ریلی )
واژه مصوب: پارسنگ روب
تعریف: وسیله ای برای جمع آوری پارسنگ ها از روی ریل بند
broom - colored
اگر مقصود رنگ باشد؛ رنگ زرد کِدِر است. تقریبا چیزی تو مایه های رنگِ گیاهی که با آن جارو دستی می سازند.

a brush with a long handle, used for cleaning
the garden
جارو دسته بلند برای جارو کردن برگ یا خاک در گاردن
a large brush with a long handle, used for sweeping floors
جارو غیر برقی
اون groom هستش سارا جان به معنای داماد
جارو دسته دار
جاروی دسته بلند
جارو برای تمیز کردن چیز های خشک
جارو
جارو ( از نوع غیر برقی )
a brush with a long handle, used for cleaning the floor
جارو جارو کردن
جارو

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس