تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خبر از یه چیزی این کلمه برای توصیف فردی به کار می رود که کاری را انجام می دهد یا در رویدادی شرکت می کند، بدون اینکه از عواقب کامل آن یا از حقایق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالف یک سیستم حکومتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی در زمان گذشته به کار میره در معنای تمیز و مرتب کردن I have washed the dishes and tidied the kitchen.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن، دو عامل یا متغیر در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجموعه یا لیست کارها یا اهداف یک شخص یا گروه برای یک هدف خاص "The new CEO's agenda is to focus on innovation and technology. " ( برنامه مدیرعامل جد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت تر Doing the housework was harder in the past. "This problem is much harder than the last one. " ( این مسئله از مسئله قبلی خیلی سخت تر است. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

حاضری - "از پیش آماده شده"، "حاضری" یا "آماده ی استفاده" - یزی که از قبل حاضر شده و فروخته می شه مثل اجناس توی بازار و لازم نیست شما اون رو خودتون شخ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگرچه Though they were fun, chickens were kept just to produce eggs, not as a pet.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروشنده A food seller would come to the house to sell groceries.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

روشن کردن We need electricity to light and heat our house.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع را گرد هم آوردن - دور هم آوردن Living in the past is not always easy. But the families learn that sometimes, life without technology can bring ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخشان * عالی و محشر "The sky was a brilliant blue this morning. " ( امروز صبح آسمان یک آبی درخشان بود. ) "She is a brilliant scientist. " ( او ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن تاریکی People in the past needed to be good at making things themselves. With no electricity they have only candles to light up the night. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

***نگه داشتن For eggs they keep chickens at home برای تخم مرغ آنها در خانه مرغ نگهداری می کنند "You can keep the change. " ( می توانی بقیه ی پول ر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرم کردن There is no electricity or gas. Only a fire in the kitchen. It’s used for cooking and heating.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرفداری جدی - "طرفدار پر و پا قرص" یا "علاقه مند شدید" Being a big fan of someone isn't a good thing, because it can show mental weakness. Being a ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیشتر از همه - بیشتر از همه چیز What do you think you're going to miss the most?" "فکر می کنی بیشتر از همه دلت برای چی تنگ می شه "She is the most t ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبنیاتی - مربوط به لبنیات ( صفت ) با diary متفاوت است که به معنای دفترچه خاطرات است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دفتر خاطرات I wonder where my diary is

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلافی کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داخل شدن ، وارد شدن به چیزی Nothing is getting in my way.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگشتن مثلاً به خانه بعد از کار به معنای بازگشتن به یک محل، معمولاً به خانه، محل کار یا یک مکان دیگر است. Jessica Could you vacuum when you get bac ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازیافت در حالت اسم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

to dispose of، "از شر چیزی خلاص شدن"، "دور انداختن" یا "به نحو مناسبی از بین بردن" است. این عبارت معمولاً برای اشاره به زباله یا وسایل غیرقابل استفاد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای "We'll go out for dinner instead of cooking at home. " ( به جای آشپزی کردن در خانه، برای شام بیرون می رویم. ) "I bought a book instead of ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازیافت کردن "We recycle all of our plastic bottles. " ( ما تمام بطری های پلاستیکی مان را بازیافت می کنیم. ) "The company recycles old newspapers ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish/garbage/trash" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. ( کلمه rubbish در انگلیسی بری ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish/garbage/trash" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. ( کلمه rubbish در انگلیسی بری ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish" یک اصطلاح رایج در انگلیسی بریتانیایی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. کلمه rubbish در انگلیسی بریتانیای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "to take out the rubbish" یک اصطلاح رایج در انگلیسی بریتانیایی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. کلمه rubbish در انگلیسی بریتانیای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "to buy the groceries" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "خرید مواد غذایی" یا "خرید از سوپرمارکت" است. "I need to buy the groce ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "to buy the groceries" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "خرید مواد غذایی" یا "خرید از سوپرمارکت" است. "I need to buy the groce ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوبت گرفتن برای به نوبت انجام دادن کاری مثل کارهای خانه بین اعضای خانواده مثلاً مانی که می خواهید دیگران را دعوت کنید تا نوبت بگیرند تا یک کاری را به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take turns" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "نوبت گرفتن" جهت "به نوبت انجام دادن کاری" مثلاً زمانی که می خواهید یک خانه را ت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همراهی کردن مثلاً برای رفتن به یک جا همراه با کسی رفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای شستشوی ظرف ها to do the washing up را به کار میبریم "I'll cook dinner tonight, and you can do the washing up. " ( من امشب شام می پزم، و تو می ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای شستن ( wash ) لباس های کثیف ( Laundry ) با ماشین لباسشویی ( Washing machine ) می توان از این چهار فعل استفاده کرد, این چهار عبارت همگی به فرآیند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای شستن لباس های کثیف ( Laundry ) با ماشین لباسشویی می توان از این چهار فعل استفاده کرد, این چهار عبارت همگی به فرآیند شستن لباس ها اشاره دارند: * ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وظیفه "housework" refers to chores and errands, and "homework" are learning tasks you do after class. "We divided the project into several small t ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارجاع دادن - ارجاع کردن به چیزی - رجوع کردن I can't help you with this; you have to refer to the head of the office. "برای انجام دادن این کار باید ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Mission به یک مأموریت مهم، استراتژیک و اغلب با اهداف بزرگ و بلندمدت گفته می شود. مثال در زمینه نظامی یا دیپلماتیک: "The team's mission was to resc ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماموریت کوچک اهمیت ماموریت هایی که روزمره در یک اداره با نامerrand انجام می شود خیلی خیلی کمتر از ماموریت های مهم مثل فرستاده ویژه رئیس جمهور است که ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اسم است و به ماموریت های سفری کوتاه و هدفمندی اشاره دارد که برای انجام یک کار مشخص، معمولاً برای خانه یا خانواده، انجام می شود مثل خرید کردن از فر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارهای خانگی درون خانه و در برخی از مواقع مترادف است با housework "My daily chores include making the bed and washing the dishes. " ( کارهای روزانه ...