تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"مطمئن" و مطمئناً "Are you sure about that?" ( آیا از آن مطمئنی؟ ) "I'm sure it will be fine. " ( مطمئنم که خوب خواهد شد. ) "Can you help me?" "Sur ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( رد کردن ) : "She declined the invitation to the party. " ( او دعوت به مهمانی را رد کرد. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعی "definite plans" ( برنامه های قطعی ) "definite answer" ( پاسخ قطعی ) "definite proof" ( اثبات قطعی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلق "absolute power" ( قدرت مطلق ) "absolute truth" ( حقیقت مطلق ) "absolute proof" ( اثبات قطعی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Rollback" یک اسم است به معنای *بازگردانی به حالت قبل* که به عمل فعل "roll back" اشاره دارد. "The software update required a rollback due to unfores ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازگردانیدن به حالت قبل - عقب نشینی کردن به حالت قبل "The company decided to roll back the new policy after employees complained. " ( شرکت پس از شکا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بار گیری کردن فعل: "Please load the boxes onto the truck. " ( لطفاً جعبه ها را روی کامیون بارگیری کنید. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای بلند ( صفت ) "The music was too loud. " ( موسیقی خیلی بلند بود. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با صدای بلند "He read the story out loud. " ( او داستان را با صدای بلند خواند. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"lag" هم به عنوان اسم ( noun ) و هم به عنوان فعل ( verb ) استفاده می شود. به عنوان اسم: "There is a lag. " ( تأخیری وجود دارد. ) به عنوان فعل: "The ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مانند Both of these words contain the /f/ sound as in "for"

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به این معنی که "He's a big fan of sports, as in he watches every football game. " ( او طرفدار پر و پا قرص ورزش است، به این معنی که هر بازی فوتبال را ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزه دادن "This apple tastes sweet. " ( این سیب مزه شیرینی میدهد. ) مزه کردن "Can you taste the salt in this soup?" ( آیا می توانی نمک را در این سوپ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشنگی "The desert heat intensified his thirst. " ( گرمای صحرا تشنگی او را تشدید کرد. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرسنگی "The hunger in his eyes was evident. " ( گرسنگی در چشمانش آشکار بود. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشیمن گاه مثل صندلی - نشناندن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاشنه پا My heels hurt after walking in these shoes

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعیین مکان کردن مثال: "I can't locate my keys. " ( من نمی توانم کلیدهایم را پیدا کنم ( تعیین مکان کنم ) . ) قرار دادن مثال: "We located the speaker ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشامیدنی یا نوشیدنی به جز آب مثل آبمیوه یا نوشابه یا قهوه یا هرچی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاس بندی کردن طبقه بندی کردن Food items like cheese, butter and milk are classed as dairy products

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گارسون رستوران

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پاس دادن - چیزی را به کسی رساندن مثال: "Could you pass me the salt, please?" ( می توانید نمک را به من پاس بدهید ( به من برسانید ) ، لطفاً؟ ) "He pa ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موکت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متضاد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

get better بهتر شدن be better بهتر بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

get better بهتر شدن be better بهتر بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم قافیه بودن - هم آهنگ بودن The word "nurse" rhymes with the word "purse" and has a very similar spelling.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A basket of gifts is called a "hamper"

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبد حاوی اقلام

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم میشه "مسکن" هم میشه "محل سکونت" مثلاً به عنوان مثال اولین مکان سکونت در این شهر در این خیابان بود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مستقر شدن در جایی یا روی چیزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در انگلیسی رایج آمریکایی بیشتر به معنی متوجه شدن هست مثلاً I noticed a change in her behavior ( من تغییری در رفتار او متوجه شدم. )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به معنی تن صدا یا مجموع تحریر صدا یک فرد هست مثلاً The singer's pitch was perfect ( زیر و بم صدای خواننده عالی بود. ) He spoke in a low pitch ( او ...