تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعه - تکه "You can chop the peppers into very small cubes or you can slice them to make long, thin pieces. " "می توانی فلفل ها را به صورت حبه های ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نازک "You can chop the peppers into very small cubes or you can slice them to make long, thin pieces. " "می توانی فلفل ها را به صورت حبه های بسیار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکعب - حبه "You can chop the peppers into very small cubes or you can slice them to make long, thin pieces. " "می توانی فلفل ها را به صورت حبه های ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلفل "You can chop the peppers into very small cubes or you can slice them to make long, thin pieces. " "می توانی فلفل ها را به صورت حبه های بسیار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در این جمله زیر، into یک حرف اضافه است که به نتیجه یک عمل یا تبدیل شدن به یک حالت جدید اشاره دارد. "Can you slice the onions and tomatoes into thi ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"دایره" یا "حلقه" Can you slice the onions and tomatoes into thin circles? "می توانی پیاز و گوجه ها را به صورت حلقه های نازک برش بزنی؟" "They all ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"ورقه ورقه کردن" یا "برش زدن" مثلاً میوه یا نان و غیره Can you slice the onions and tomatoes into thin circles? Slice the bread for the sandwiches ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هویج Use a knife to chop the carrots.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاز Chop the onions into small pieces. ( پیازها را به قطعات کوچک خرد کن. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاقو Use a knife to chop the carrots.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرد کردن یا تکه تکه کردن مثلاً با چاقو Do you want me to chop the onions? Chop the onions into small pieces. ( پیازها را به قطعات کوچک خرد کن. ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علیت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چند نمونه دیگر از کاربرد این فعل به عنوان از شر چیزی خلاص شدن "The hospital disposes of medical waste safely every day. " ( بیمارستان هر روز زباله ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهمان Let's tidy up the house before the guests arrive.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر مثل پره پرندگان "He found a beautiful peacock feather on the ground. " ( او یک پَر طاووس زیبا روی زمین پیدا کرد. ) "The pillow is filled with ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایده کلی از یک چیز مثلا داریم نه دقیق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قرض - فرضیه "This is a hypothetical situation, and we are talking about a hypothesis. "

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرضی مثل دشمن فرضی Hypothetical enemy This is just a hypothetical situation. Let’s discuss a hypothetical example. We are considering a hypoth ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه association یک اسم است که دو معنای اصلی دارد: ۱. ارتباط: "I have a positive association with that song. " ( من یک ارتباط مثبت با آن آهنگ دارم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علیت لاً می خوای بگی من برای تعیین علت یه چیزی یا علیت یه چیزی دارم تلاش می کنم یعنی می خوام ببینم علتش چیه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علت و معلول لاً می خوای بگی که این کاری که تو می کنی رابطه علت و معلولی داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قالی Can you vacuum the carpets?

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباس های چرک و نشسته Put the dirty washing in the washing machine. "Can you separate the white washing from the colored?" ( می توانی لباس های س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان اسم: به معنای "گرد و غبار" یا "خاک" است. "There was a layer of dust on the furniture. " ( یک لایه گرد و غبار روی مبلمان بود. ) به عنوان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیک نیک Would you like to go for a picnic with me?

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالشو داری - حسشو داری زمانی که با این ساختار نوشته میشه do you feel like . . . ing این ساختار اغلب در گفتگوهای روزمره برای پیشنهاد دادن یا بررسی حا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"در کمین بودن" یا "پنهان شدن" "A wolf was lurking in the shadows. " ( یک گرگ در سایه ها در کمین بود. ) "Danger lurks around every corner. " ( خط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخدوش کردن - گیج و مبهوت کردن - آچمز کردن "The surprising factor confounded the study's results. " ( عامل شگفت انگیز، نتایج تحقیق را مخدوش کرد. ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردگیر use a duster to dust the table

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردگیری کردن use a duster to dust the table

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dust the table گردگیری میز" یا "غبارروبی میز"

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

do you feel like . . . . . ing با ایم ساختار به کار میره به معنای "حسشو داری؟" یا "حالت هست. . . ؟" ​Do you feel like going to the movies tonight? ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قفل کردن Remember to lock the door at night before you go to bed.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخلیه کردن put the dirty dishes in the dishwasher. In the morning, empty it and put away the clean dishes. "Please empty the rubbish bin. " ( لط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرم کردن مثلاً غذا You don't need to buy groceries because I've made enough food for the next 7 days. Just heat it up for dinner or when you get hun ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغذیه دادن - غذا دادن مثلاً به کودک یا به حیوان و غیره Every day, make your beds, take out the rubbish and recycling, and feed the dog. "The river ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

recycling: به "مواد بازیافتی" ( مانند کاغذ، پلاستیک و شیشه ) Every day, make your beds, take out the rubbish and recycling

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستور دادن "The judge instructed the jury to disregard the previous testimony. " ( قاضی به هیئت منصفه دستور داد که شهادت قبلی را نادیده بگیرند. ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دستور دادن The woman commands Michele to go to sleep.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتاب کردن "He threw the ball to the dog. " ( او توپ را به سمت سگ پرتاب کرد. ) "The police asked him to throw the weapon on the ground. " ( پلیس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور انداختن "Please throw away your garbage. " ( لطفاً زباله هایت را دور بینداز. ) Throw away these vegetables.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"درهم و برهم" یا "نامرتب" This storage room is messy. You didn't tidy it up. "Her room is always messy. " ( اتاق او همیشه درهم و برهم است. ) " ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"انبار" یا "محل نگهداری" This storage room is messy. You didn't tidy it up.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کثیفی "The car was covered in dirt after driving on the unpaved road. " ( ماشین بعد از رانندگی در جاده خاکی، پر از خاک شده بود. ) "She wiped the ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

up بعد از بعضی از افعال به کار میره چون در این موارد، کلمه up به تنهایی معنی �بالا� نمی دهد، بلکه معنای فعل اصلی را کامل می کند یا تغییر می دهد. افز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتب کردن Please tidy up your bedroom. It's a mess! "It's your turn to tidy up the living room. " ( نوبت توست که اتاق نشیمن را مرتب کنی. ) "Plea ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمیز و مرتب کردن We've already cleaned up the kitchen. Can you clean up the kitchen? "We need to clean up the kitchen after dinner. " ( ما با ...