پیشنهادهای Milad (٤٣٥)
باقی ماندن "Could", "can" and "may" remain the same with all personal pronouns. "The rain will remain throughout the day. " ( باران در طول روز باقی ...
وجهی ( رایج ترین کاربرد "modal" در گرامر انگلیسی آمریکایی است، جایی که به افعال وجهی ( modal verbs ) اشاره دارد. ) ( افعال وجهی مانند "can"، "shou ...
قیمت داشتن The food and drink cost eight dollars ( $8 )
ثبت کردن یک سفارش - سفارش دادن "I want to place an order for a pizza. " ( می خواهم یک پیتزا سفارش دهم. ) "You can place your order online. " ( می ت ...
آوردن How many coffees can I get you?
1. یک بار ( One time ) : "I've only been to Paris once. " ( من فقط یک بار به پاریس رفته ام. ) "He called once and then hung up. " ( او یک بار تماس ...
ادعا کردن "He claimed he was innocent, but exclaimed in surprise when the verdict was read. " ( او ادعا کرد که بی گناه است، اما وقتی حکم قرائت شد، ...
فریاد زدن "Stop exclaiming so much, I'm talking to you calmly. " ( اینقدر فریاد نزن، من دارم باهات آروم حرف می زنم. ) "Wow!" she exclaimed. ( وای! ...
جستجو کردن "They seek information about the new product. " ( آنها به دنبال اطلاعات در مورد محصول جدید هستند. ) "He seeks advice from his lawyer. " ...
ترکیب کردن "We need to combine these two ingredients. " ( ما باید این دو ماده را با هم ترکیب کنیم. ) "They decided to combine their businesses. " ( ...
گرم کردن، آماده کردن "I need to warm up the soup. " ( من باید سوپ را گرم کنم. ) "Let's warm up the coffee. " ( بیا قهوه را گرم کنیم. ) "Warm up th ...
هیجان زده کردن We say "What a feeling!" after doing something very exciting. "The news excited everyone. " ( این خبر همه را هیجان زده کرد. ) "The ...
فوتبالیست Some footballers might know how to freestyle, but they don't do tricks during a match.
وارد شدن Dan goes into Soweto. He sees that even young children like doing freestyle. Freestyle is everywhere in Soweto.
گرم کردن قبل از مسابقه "At this british school the children do an "english Warm - up" – singing and dancing before the match. "
فری استایلر، کسی که فری استایل انجام می دهد. این کلمه به کسی اشاره دارد که در یک فعالیت "فری استایل" تخصص دارد. "فری استایل" به معنای انجام دادن یک ...
شرح داستان کردن - داستان تعریف کردن - روایتی را گفتن - داستانی را گفتن "Can you narrate what happened?" ( می توانی شرح دهی چه اتفاقی افتاد؟ ) "He w ...
مسابقه ورزشی مهم بین تیم های محلی یک منطقه "The Kentucky Derby is a famous horse race. " ( کنتاکی دربی یک مسابقه اسب دوانی معروف است. ) "We're goin ...
پرسروصدا "The kids are very noisy. " ( بچه ها خیلی پرسروصدا هستند. ) "This restaurant is too noisy. " ( این رستوران خیلی شلوغ است. ) "The street w ...
خوشایند "The weather is very pleasant today. " ( هوا امروز خیلی دلپذیر است. ) "She has a very pleasant personality. " ( او شخصیت بسیار خوشایندی دار ...
ناخوشایند "The weather outside is very unpleasant. " ( هوا بیرون خیلی ناخوشایند است. ) "He had an unpleasant experience at the dentist. " ( او تجر ...
رقابت کردن "They compete in the Olympics. " ( آنها در المپیک رقابت می کنند. ) "We compete against each other in the game. " ( ما در بازی با یکدیگر ...
کلمه "sports" با حرف "s" در انتهای آن، معمولاً به عنوان اسم جمع استفاده می شود و به معنای "ورزش ها" یا "مسابقات ورزشی" است. اما در برخی موارد، می توا ...
محلی "We ate at a local restaurant. " ( ما در یک رستوران محلی غذا خوردیم. ) "The local news reported the accident. " ( اخبار محلی تصادف را گزارش کر ...
مسابقه "match" می تواند به معنای مسابقه ورزشی یا رقابت بین دو نفر یا دو تیم باشد. مثال: "a football match" ( یک مسابقه فوتبال ) مثال: "a tennis ma ...
تفریحی ( به فعالیت ها یا وسایلی اشاره دارد که برای لذت بردن و استراحت در اوقات فراغت استفاده می شوند. ) "We went to the recreational park. " ( ما ...
ادامه دادن "They decided to proceed with the plan. " ( آنها تصمیم گرفتند برنامه را ادامه دهند. ) "After the interruption, we can proceed. " ( پس از ...
تیم - تیمی "Our team won the game. " ( تیم ما بازی را برد. ) "He's on the school basketball team. " ( او در تیم بسکتبال مدرسه است. ) "This is a t ...
ورزش - ورزشی "He plays many sports. " ( او ورزش های زیادی انجام می دهد. ) "My favorite sport is soccer. " ( ورزش مورد علاقه من فوتبال است. ) "He ...
الگو "We noticed a pattern in his behavior. " ( ما یک الگو در رفتار او مشاهده کردیم. ) "There is a pattern of rising and falling temperatures. " ( ...
به جای "To prefer" means to want "one thing rather than another". "I would prefer to stay home rather than go out. " ( من ترجیح می دهم به جای بیرون ...
ترسناک - وحشتناک I hate watching horror movies. "He is a fan of horror stories. " ( او طرفدار داستان های ترسناک است. ) "The book is a work of horro ...
در انگلیسی بریتانیایی، "fancy" به عنوان فعل به معنای "دوست داشتن" یا "تمایل داشتن" بسیار رایج است. در انگلیسی بریتانیایی، فعل "fancy" اغلب به عنوان ...
دوست نداشتن "It's easy to dislike someone who is always complaining. " ( بیزار بودن از کسی که همیشه شکایت می کند آسان است. ) "I dislike loud noises. ...
غلات صبحانه Usually I have cereal and a cup of coffee. I like to eat cereal for breakfast. " ( من دوست دارم برای صبحانه غلات صبحانه بخورم. ) "What' ...
جلو یا رو به جلو به عنوان قید: به معنای در جلو یا جلوتر از چیزی یا کسی است. به عنوان صفت: به معنای پیش رو یا در آینده است. ( Adverb ) "Go straigh ...
جلوی - پیش روی - جلوتر از ( "Ahead of" برای نشان دادن موقعیت جلوتر در زمان، مکان یا رتبه استفاده می شود. ) "The car is ahead of us. " ( ماشین جلو ...
کاملاً آماده at 8. 30, I'm all ready for the day ahead of me "We are all ready to go on vacation. " ( ما کاملاً آماده رفتن به تعطیلات هستیم. ) "The ...
تازه و سرحال کردن I prefer to shower in the mornings as it definitely helps me to wake up and feel refreshed for the day. "A cold drink can refresh ...
مدت زمانی طول کشیدن "It might take a while to fix the car. " ( شاید تعمیر ماشین کمی طول بکشد. ) "Learning a new language can take a while. " ( یادگ ...
به داخل ( "Into" یک حرف اضافه چندمعنایی است ) ( Movement ) "She went into the house. " ( او به داخل خانه رفت. ) ( Location ) "The keys are into t ...
let's get right into it! بزن بریم سراغش!، بریم مستقیم سر اصل مطلب!، بدون معطلی شروع کنیم! )
let's get right into it! بزن بریم سراغش!، بریم مستقیم سر اصل مطلب!، بدون معطلی شروع کنیم! )
wake up بیدار شدن ( "Wake up" به عمل بیدار شدن و آگاه شدن از خواب اشاره دارد. ) "I wake up at 7 AM. " ( من ساعت 7 صبح بیدار می شوم. ) get up بلند ...
wake up بیدار شدن ( "Wake up" به عمل بیدار شدن و آگاه شدن از خواب اشاره دارد. ) "I wake up at 7 AM. " ( من ساعت 7 صبح بیدار می شوم. ) get up بلند ...
بالا، بالایی ، بالاتر از ، در بالا ( Adverb ) "The clouds were above. " ( ابرها بالا بودند. ) ( Preposition ) "The bird flew above the trees. " ( ...
طبقه "We live on the third floor. " ( ما در طبقه سوم زندگی می کنیم. ) "Take the elevator to the fifth floor. " ( با آسانسور به طبقه پنجم بروید. ) ...
تمیز و مرتب کردن - تمیز و مرتب After breakfast, I go back upstairs to tidy my room. به عنوان صفت: "The room is very tidy. " ( اتاق خیلی مرتب است. ...
برگشتن - رفتن به عقب "I need to go back home. " ( من باید به خانه برگردم. ) "Let's go back to the beginning of the story. " ( بیا به ابتدای داستان ...
به طبقه بالا یا طبقات بالای یک ساختمان اشاره دارد. ( Adverb ) "I'm going upstairs. " ( من دارم به طبقه بالا می روم. ) ( Adjective ) "The upstair ...