تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشایند - باب میل The weather was very pleasant for our picnic. ( هوا برای پیک نیک ما بسیار دلپذیر بود. ) He is a very pleasant person to be ar ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لذیذ و خوشمزه یا شاید گفت در مواردی همان ملس خودمان هم می شود در زبان فارسی Savory ( سِی وِری ) یک طعم اساسی است که در زبان ژاپنی به آن اُمامی ( uma ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تند I can’t eat this dish; it's too spicy. ( نمی توانم این غذا را بخورم؛ خیلی تند است. ) Do you like spicy food? ( آیا غذای تند دوست داری؟ )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترش I love the sour taste of cranberries. ( من مزه ترش زغال اخته را دوست دارم. ) The old milk tasted a little sour. ( شیر کهنه کمی مزه ترش می ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلخ This medicine has a very bitter taste. ( این دارو مزه بسیار تلخی دارد. ) The coffee was too bitter without sugar. ( قهوه بدون شکر خیلی تلخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شور The soup is a little too salty. ( این سوپ کمی زیادی شور است. ) French fries can be too salty without ketchup. ( سیب زمینی سرخ کرده بدون سس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرین I fancy something sweet now. The cake was too sweet for me. ( کیک برای من خیلی شیرین بود. ) I love the sweet taste of strawberries. ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدف "Our main objective is to increase sales by 20%. " ( هدف اصلی ما افزایش فروش به میزان ۲۰ درصد است. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دردناک یک صفت است که به معنای �دردناک�، �ملتهب� یا �حساس� است. این کلمه برای توصیف دردی به کار می رود که اغلب به دلیل استفاده زیاد، آسیب دیدگی یا عفو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلو He had a dry throat from talking so much. ( به خاطر زیاد صحبت کردن، گلویش خشک شده بود. ) The food got stuck in her throat. ( غذا در گلویش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلو درد "I have a terrible sore throat. " ( من گلودرد وحشتناکی دارم. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برداشتن - شامل بودن - در برگرفتن The final price includes all taxes. ( قیمت نهایی شامل تمام مالیات ها است. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چغندر قرمز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوشه She fell in love with this little corner of Mexico. ( او عاشق این گوشه کوچک از مکزیک شد. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

all year round عبارت "all year round"، کلمه round به معنای "در طولِ. . . " یا "در تمامِ. . . " است. این عبارت به صورت یک اصطلاح به کار می رود و به مع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساحل Beach ( بیچ ) به یک نوار باریک از شن یا سنگ ریزه در امتداد لبه یک دریا، دریاچه یا رودخانه گفته می شود. این کلمه به محلی مشخص و قابل قدم زدن اشار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساحل Coast ( کوست ) یک کلمه بسیار گسترده تر است و به کل ناحیه یا نوار زمین در مجاورت دریا یا اقیانوس اشاره دارد. این ناحیه می تواند شامل سواحل شنی ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساحل There’s a small town on the Caribbean coast of Mexico.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشحال I'm glad we reserved a table, the place seems totally booked! I’m so glad you could come. ( خیلی خوشحالم که توانستی بیایی. ) She was gl ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتاق - علاقمند You're keen on ordering dessert. Select the question that encourages a positive response. He's a keen football player. ( او یک ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشویق کردن He encouraged me to learn English. ( او مرا به یادگیری زبان انگلیسی تشویق کرد. ) The teacher encourages students to ask questions. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخلفات غذای اصلی "I ordered a steak with a side dish of fries. " ( من یک استیک با مخلفات سیب زمینی سرخ کرده سفارش دادم. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"همگام سازی کردن" I need to sync my phone with my computer. ( باید گوشی ام را با کامپیوترم همگام سازی کنم. ) The audio and video are not in sync ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همکاری کردن The two companies cooperated on the new project. ( دو شرکت در پروژه جدید همکاری کردند. ) The suspect refused to cooperate with the p ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هماهنگ کردن The project manager needs to coordinate the team's efforts. ( مدیر پروژه باید تلاش های تیم را هماهنگ کند. ) We need to coordinate th ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعریف "Look up the definition of that word in the dictionary. " ( تعریف آن کلمه را در دیکشنری پیدا کن. ) "We need a clear definition of our goals ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"تعریف کردن"، "مشخص کردن" The contract defines the responsibilities of both parties. ( قرارداد، مسئولیت های هر دو طرف را مشخص می کند. ) The arch ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"نامشخص" "His role in the company is still undefined. " ( نقش او در شرکت هنوز مشخص نیست. ) "The boundaries of the new territory are undefined. " ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای آلرژی ( صفت ) I'm allergic to peanuts.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبنیاتی I can't have milk for religious reasons. Do you have a dairy - free option, like almond milk?

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناسب بودن If you have specific dietary requirements, you may ask for an option that can suit you. Does tomorrow at 3 p. m. suit you? ( آیا فردا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زیر Below are some common ones:

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت به هر نوع محدودیت یا الزامی در رژیم غذایی یک فرد اشاره دارد. این محدودیت ها می توانند به دلایل مختلفی مانند آلرژی ، باورهای مذهبی، یا انتخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کشور انگلستان پودینگ که نوعی دسر است را گاهی به عنوان خود دسر استفاده می کنند که قسمت سوم یک غذا در رستوران است ولی منظورشان همان دسر است در کل S ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه side معانی زیادی دارد که رایج ترین آن ها به �کنار� یا �سمت� اشاره می کند، اما در مورد غذا، معنی دیگری می دهد. به معنای �سمت�: The car is park ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Side dish ( ساید دیش ) یک عبارت انگلیسی است که به معنای "غذای جانبی" یا "مخلفات" که در کنار غذا می خورید است. مثلاً سالاد نوشابه و غیره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"I ordered a steak with a side dish of fries. " ( من یک استیک با مخلفات سیب زمینی سرخ کرده سفارش دادم. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خام If you order a steak, you may be asked if you want it "well done" or "medium rare".

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسر که بخش سوم غذای یک اروپایی محسوب میشه در زمانی که به رستوران میره "a course" is a meal. A typical three - course meal includes a starter, a mai ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وعده غذایی یک meal معمولاً در زمان مشخصی از روز خورده می شود. Breakfast is the first meal of the day. ( صبحانه اولین وعده غذایی روز است. ) W ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کلمه course در انگلیسی آمریکایی معانی مختلفی دارد که به ترتیب رایج ترین آن ها عبارتند از: معانی کلمه Course در انگلیسی آمریکایی ۱. کلاس یا درس درسی: ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش غذا ( زمانی که این کلمه رو در محیط رستوران می شنوید ) به معنای "پیش غذا" یا "غذای شروع" است. این اولین بخش از وعده غذایی است که قبل از غذای اصل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رحم - ترحم Mercy to the parasitic is cruelty to the productive. Mercy to the irresponsible is cruelty to the responsible. Mercy to criminals is ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظلم Mercy to the parasitic is cruelty to the productive. Mercy to the irresponsible is cruelty to the responsible. Mercy to criminals is cruelty ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلوغ در حالت صفت We walk into a busy restaurant. It looks crowded. How might we ask for a table?

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر اغلب در جملات منفی و سؤالی به کار می رود. We use "any" to suggest an undefined amount of something. We often use it in questions and negative se ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهمیت دادن "I don't mind waiting. " ( من اهمیتی به صبر کردن نمی دهم. ) I don't mind, any dessert is fine!