پیشنهادهای Milad (٩٤٠)
تعطیلی Do you mind if I book a holiday in June?
سوگیری کردن - جهت دار کردن - متعصب کردن به یک طرف قضیه "His opinion is clearly biased by his own past experiences. " ( نظر او به وضوح تحت تأثیر تجر ...
تعصب به یک طرف یک قضیه ؛ جهت گیری - سوگیری "We need to set aside our personal bias and look at the facts. " ( ما باید تعصب شخصی مون رو کنار بگذاریم ...
حواستون باشه due to که به معنای "به علت" هست فرق می کنه با due که به معنای "مهلت یا موعد" مقرر یه چیزی هست اگه due خالی بیاد: "Your final essay is ...
حواستون باشه due to که به معنای "به علت" هست فرق می کنه با due که به معنای "مهلت یا موعد" مقرر یه چیزی هست اگه due خالی بیاد: "Your final essay is ...
موعد یا ضرب الاجل یا مهلت انجام کاری تا یک تاریخ خاص "Your final essay is due next Friday. " ( مهلت تحویل انشای نهایی شما جمعه آینده است. ) "The ...
قطع شدن حرف - قطع کردن حرف Choose the phrase we can use to return to a point after being interrupted. "It's rude to interrupt someone when they a ...
As I was saying همانطور که داشتم می گفتم. . . As I was saying, the report is due Friday. As I was saying, the project will be completed next week ...
The reason I asked is because I want to go there next year. دلیل اینکه پرسیدم اینه که سال دیگه می خوام برم اونجا
. . The reason I asked دلیل اینکه پرسیدم . . "I asked if you were free on Friday. The reason I asked is because I have two extra tickets for the co ...
قیمت داشتن I was wondering. How much did your flights to Brazil cost?
از خود پرسیدن به حالت کنجکاوی "I wonder what time the movie starts. " ( کنجکاوم بدونم فیلم چه ساعتی شروع میشه. ) "She wonders if he's going to ca ...
مرور کردن Right, let's review the report together. "We need to review the report before we send it to the client. " ( ما باید گزارش رو قبل از ارس ...
هدف We can use filler words in conversation to give ourselves more time to think, or for a specific purpose.
معرفی کردن We often use "So. . . " to introduce a conclusion or a result. "I'd like to introduce you to my friend, Sarah. " ( دوست دارم شما را به ...
پر کردن "Can you fill this glass with water, please?" ( می تونی لطفاً این لیوان رو با آب پر کنی؟ ) "The doctor told me to fill the prescription a ...
نتیجه گرفتن "Based on the evidence, we can conclude that the suspect was not at the scene. " ( بر اساس شواهد، می توانیم نتیجه گیری کنیم که مظنون در ...
پرسنل جایی So, I think we should hire more staff.
استخدام کردن So, I think we should hire more staff.
بحث و گفتگو کردن؛ صحبت کردن درباره: ( فعل ) تبادل نظر و اطلاعات درباره ی یک موضوع خاص با یک یا چند نفر دیگر. "We need to discuss the new project pr ...
پیوستن Okay, I'll join the meeting in five minutes
تردید داشتن - تردید کردن ؛ مردد بودن "I hesitated to tell him the truth, but I knew I had to. " ( من تردید کردم که حقیقت را به او بگویم، اما می دان ...
رد کردن Jane says "sorry" to politely refuse John's request.
به کسی اجازه انجام کاری را دادن John is giving permission to work from home. "My boss won't give me permission to work from home. " ( رئیس من اجا ...
مشکلی نیست اگر. . . ؟ / اشکالی ندارد اگر. . . ؟ عبارت "Is it okay if. . . " برای درخواست اجازه به شیوه ای مؤدبانه استفاده می شود. این عبارت یک راه د ...
"بفرمایید" یا "ادامه بده" وقتی کسی سؤال می کند: "Can I open the window?" ( می تونم پنجره رو باز کنم؟ ) "Go ahead. It's getting hot in here. " ( بفر ...
آیا ناراحت می شوید اگر. . . ؟ / اشکالی ندارد اگر. . . ؟ / عیب نداره اگه. . . ؟ عبارت "Do you mind if. . . " برای درخواست اجازه به شیوه ای مؤدبانه و ...
بازگرفتن یک کاری که قبلاً رها شده و دوباره می خواید انجامش بدید
پوشش دادن Maya is out sick so I need someone to cover her shift
مرخصی استعلاجی بودن ؛ غایب به دلیل بیماری بودن ( در زبان انگلیسی در کشور انگلستان off sick ) to be out sick with/for با این ساختار می آید He's ou ...
مرخصی استعلاجی بودن ؛ غایب به دلیل بیماری بودن ( در زبان آمریکاییout sick ) to be off sick with/for با این ساختار می آید He's off sick with the f ...
دوره غیبت مثلاً شما یک هفته سر کار نرفتید اون یک هفته میشه دوره غیبت که اگه موجه باشه میشه مرخصی He needs to request a period of absence from work ...
اگر بخواهیم به عنوان مثال در زمانی که کار می کنیم یک مرخصی از صاحب کارمان بگیریم از فعل زیر استفاده می کنیم: Book time off مرخصی گرفتن از کار - رزرو ...
مرخصی اگر بخواهیم در حالت فعل آن را بیاوریم به این صورت می شود: Book time off مرخصی گرفتن از کار - رزرو کردن زمان مرخصی از کار I need to book time ...
مرخصی گرفتن از کار - رزرو کردن زمان مرخصی از کار I need to book time off for my holiday next month. "I'm going to book some time off in December t ...
غیررسمی She's asking to have a casual conversation about the presentation. "We don't need to wear formal clothes to the party; it's a casual event ...
چت کردن یعنی گپ زدن دوستانه و یک گفتگویی هستش که رسمی نیست Using "to have a chat" can soften the tone of a request and make a conversation sound le ...
گپ و گفت؛ صحبت دوستانه , گپ زدن "We had a long chat about our plans for the weekend. " ( ما یک گفتگوی طولانی درباره برنامه های آخر هفته مان داشتیم. ...
اول از همه I have a meeting first thing tomorrow morning.
میراث
کج کردن - متمایل کردن "The low number of responses will skew the results of the survey. " ( تعداد کم پاسخ ها، نتایج نظرسنجی رو تحریف می کنه. ) " ...
خود کلمه ی "modal" به ندرت به تنهایی در یک مکالمه روزمره استفاده می شود، اما زمانی که می آید، معمولاً به "روش" یا "حالت" یک چیز اشاره دارد و کاربرد ت ...
کجی
راضی کردن "This meal will definitely satisfy your hunger. " ( این وعده غذایی قطعاً گرسنگی تو رو برطرف می کنه/راضی می کنه. ) "The company tried t ...
ناراضی کردن "The slow delivery time dissatisfied many customers. " ( زمان تحویل طولانی، بسیاری از مشتریان را ناراضی کرد. ) "Don't let one mistake ...
نارضایتی "I expressed my dissatisfaction with the slow service at the restaurant. " ( من نارضایتی خودم را از خدمات کند رستوران بیان کردم. ) "The ...
کسب درآمد کردن Regina left her job because she didn't earn enough.
اخیرا Here, "to quit" means that he left his job and no longer works as a waiter.