تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

You’re all set! وقتی که کار کسی را تمام کرده اید یا خدمتی را ارائه داده اید. این رایج ترین کاربرد "You're all set!" در مکالمات روزمره است. این جمله ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معمولا برای انجام شدن یک کاری بعد از یک کار دیگر در گذشته میشه اینطوری ازش استفاده کرد "She finished her work, followed by took a break. " ( او کارش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

و به دنبال آن . . . "We went out for coffee, followed by a walk in the park. " ( ما برای قهوه بیرون رفتیم، و به دنبال آن در پارک قدم زدیم. ) "First ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن یا توضیح دادن چیزی که مبهم یا گیج کننده است Can you clarify what you meant by that?" ( می توانی توضیح دهی منظورت از آن حرف چه بود؟ ) "Let ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مطابقت دادن - مطابقت داشتن Match the pairs. جفت ها را با همدیگر مطابقت دهید "Your shoes don't match your outfit. " ( کفش های شما با لباستان مطابقت ند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تملک گرایانه - رفتار حسود مآبانه و خودخواهانه و تحت تملک خود درآوردانه "He's very possessive of his girlfriend. " ( او نسبت به دوست دخترش خیلی حسود ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیز تحت تملک - دارایی "Her most prized possession is her grandmother's necklace. " ( با ارزش ترین دارایی او گردنبند مادربزرگش است. )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالک چیزی بودن - داشتن "He possesses a large collection of rare coins. " ( او مجموعه بزرگی از سکه های کمیاب را دارا است. ) "The company possesses v ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در واقع، راستش "I thought he was angry, but actually, he was just tired. " ( فکر می کردم عصبانی است، اما در واقع فقط خسته بود. ) "She doesn't look l ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شناسایی ، مدرک شناسایی "Please show me your identification. " ( لطفاً مدرک شناسایی خود را به من نشان دهید. ) "We need proper identification to verif ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

تشخیص دادن، شناسایی کردن; "Can you identify the person in the photo?" ( آیا می توانید فرد موجود در عکس را شناسایی کنید؟ ) "The police are trying to ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عدد ۱۰۰: "One hundred people attended the conference. " ( صد نفر در کنفرانس شرکت کردند. ) "A hundred kids were playing in the park. " ( صد بچه در پ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرتب کردن Order the numbers from lowest to highest "Please order the books on the shelf. " ( لطفاً کتاب ها را روی قفسه مرتب کنید. ) سفارش دادن غذا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخلوط کردن، ترکیب کردن، ادغام کردن "Let's combine our ideas and come up with a plan. " ( بیایید ایده هایمان را با هم ترکیب کنیم و یک برنامه ارائه دهی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دنبال کردن "The dog followed his owner everywhere. " ( سگ صاحبش را همه جا دنبال می کرد. )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تحویل دادن "The mail carrier will deliver the package today. " ( پستچی بسته را امروز تحویل خواهد داد. ) "They deliver pizza to my house. " ( آنها به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فهمیدن "I didn't get the instructions. Can you repeat them?" ( دستورالعمل ها رو نفهمیدم. می تونی دوباره بگی؟ ) "He explained the plan, but I still d ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تشدید شدن به سمت درگیری و بدتر شدن، افزایش تدریجی یا سریع یک وضعیت نامطلوب و منفی "The argument escalated quickly, and they started yelling. " ( بحث ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"De - escalation" به معنای "کاهش تنش" یا "آرام کردن اوضاع" "The police used de - escalation tactics to calm the crowd. " ( پلیس از تاکتیک های کاهش ت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترتیب In English - speaking countries, the order of our names is "name", "middle name" then "surname".

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در حالی که The word "surname" is more common in the UK, whereas the word "last name" is more common in the US

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

با یک نام خاص شناخته شدن "He goes by the name 'Genius'. " ( او با نام "نابغه" شناخته می شود. ) "He goes by 'Mike'. " ( او با نام "مایک" شناخته می ش ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وسط * وسطی "The cat is in the middle of the room. " ( گربه در وسط اتاق است. ) "The middle child often feels overlooked. " ( فرزند وسطی اغلب احساس ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

دشوار، پیچیده ( Difficult or complicated ) : این رایج ترین معنی "tricky" در آمریکا است و به معنای چیزی است که آسان نیست و نیاز به دقت و مهارت دارد. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"مطمئن نبودن" "I'm unsure if I locked the door. " ( مطمئن نیستم که در را قفل کردم یا نه. ) "She was unsure of the answer. " ( او از جواب مطمئن نبود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"هجی کردن" یا "نوشتن حروف یک کلمه به ترتیب صحیح" "How do you spell your name?" ( اسم شما چطور نوشته می شود؟ ) "Can you spell that word for me?" ( م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گفتن "Tell me your name. " ( اسمت را به من بگو. ) "She told him the truth. " ( او حقیقت را به او گفت. ) "Can you tell me the time?" ( می توانی ساعت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متعلق به کسی بودن "This book belongs to me. " ( این کتاب متعلق به من است. ) "Does this car belong to you?" ( آیا این ماشین متعلق به شماست؟ ) "The h ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شخص دیگری: Is there someone else I can talk to? آیا کسی دیگری هست که بتوانم با او صحبت کنم؟

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تلفن زدن "She called to say she'd be late. " ( او زنگ زد تا بگوید دیر می کند. ) I'm calling to talk to Mr. Gomez " ( من در حال تماس گرفتن هستم تا با ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گفتگو کردن ( بیشتر در مکالمات رسمی استفاده میشه تا مکالمات روزمره مردم ) "They conversed for hours about their shared interests. " ( آنها ساعت ها در ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Sometime یک وقتی: "Let's meet sometime next week. " ( بیایید یک وقتی هفته آینده ملاقات کنیم. ) "I'll call you sometime. " ( یک وقتی با شما تماس خواه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Sometime یک وقتی: "Let's meet sometime next week. " ( بیایید یک وقتی هفته آینده ملاقات کنیم. ) "I'll call you sometime. " ( یک وقتی با شما تماس خواه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

برای مدت طولانی: "I can't speak for long because I have a meeting in five minutes. " ترجمه فارسی: "نمی توانم برای مدت طولانی صحبت کنم، چون پنج دقیقه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Conjunct ( به هم پیوستن ) "The two stars appeared to conjunct. " ( دو ستاره به نظر می رسید که به هم پیوستند. ) "The two bones conjunct at the joint ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تماس - تماس گرفتن "I have his contact information. " ( من اطلاعات تماس او را دارم. ) "Please contact me later. " ( لطفاً بعداً با من تماس بگیرید. )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Juicy" به معنای "آبدار"، "پُرآب"، یا "شیرین و پُرطراوت" است. "A juicy apple. " ( یک سیب آبدار. ) "Juicy watermelon. " ( هندوانه آبدار. ) "This st ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Lack به عنوان اسم ( نبود، فقدان ) : "There is a lack of evidence. " ( نبود مدرک وجود دارد. ) Lack به عنوان فعل ( نداشتن ) : "They lack the necessar ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"مطمئن" و مطمئناً "Are you sure about that?" ( آیا از آن مطمئنی؟ ) "I'm sure it will be fine. " ( مطمئنم که خوب خواهد شد. ) "Can you help me?" "Sur ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( رد کردن ) : "She declined the invitation to the party. " ( او دعوت به مهمانی را رد کرد. )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قطعی "definite plans" ( برنامه های قطعی ) "definite answer" ( پاسخ قطعی ) "definite proof" ( اثبات قطعی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مطلق "absolute power" ( قدرت مطلق ) "absolute truth" ( حقیقت مطلق ) "absolute proof" ( اثبات قطعی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Rollback" یک اسم است به معنای *بازگردانی به حالت قبل* که به عمل فعل "roll back" اشاره دارد. "The software update required a rollback due to unfores ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازگردانیدن به حالت قبل - عقب نشینی کردن به حالت قبل "The company decided to roll back the new policy after employees complained. " ( شرکت پس از شکا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بار گیری کردن فعل: "Please load the boxes onto the truck. " ( لطفاً جعبه ها را روی کامیون بارگیری کنید. )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدای بلند ( صفت ) "The music was too loud. " ( موسیقی خیلی بلند بود. )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با صدای بلند "He read the story out loud. " ( او داستان را با صدای بلند خواند. )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"lag" هم به عنوان اسم ( noun ) و هم به عنوان فعل ( verb ) استفاده می شود. به عنوان اسم: "There is a lag. " ( تأخیری وجود دارد. ) به عنوان فعل: "The ...