تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

"رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن، دو عامل یا متغیر در ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه یا لیست کارها یا اهداف یک شخص یا گروه برای یک هدف خاص "The new CEO's agenda is to focus on innovation and technology. " ( برنامه مدیرعامل جد ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

سخت تر Doing the housework was harder in the past. "This problem is much harder than the last one. " ( این مسئله از مسئله قبلی خیلی سخت تر است. ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

حاضری - "از پیش آماده شده"، "حاضری" یا "آماده ی استفاده" - یزی که از قبل حاضر شده و فروخته می شه مثل اجناس توی بازار و لازم نیست شما اون رو خودتون شخ ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اگرچه Though they were fun, chickens were kept just to produce eggs, not as a pet.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

فروشنده A food seller would come to the house to sell groceries.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن We need electricity to light and heat our house.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

جمع را گرد هم آوردن - دور هم آوردن Living in the past is not always easy. But the families learn that sometimes, life without technology can bring ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

درخشان * عالی و محشر "The sky was a brilliant blue this morning. " ( امروز صبح آسمان یک آبی درخشان بود. ) "She is a brilliant scientist. " ( او ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

روشن کردن تاریکی People in the past needed to be good at making things themselves. With no electricity they have only candles to light up the night. ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

***نگه داشتن For eggs they keep chickens at home برای تخم مرغ آنها در خانه مرغ نگهداری می کنند "You can keep the change. " ( می توانی بقیه ی پول ر ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گرم کردن There is no electricity or gas. Only a fire in the kitchen. It’s used for cooking and heating.

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

طرفداری جدی - "طرفدار پر و پا قرص" یا "علاقه مند شدید" Being a big fan of someone isn't a good thing, because it can show mental weakness. Being a ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر از همه - بیشتر از همه چیز What do you think you're going to miss the most?" "فکر می کنی بیشتر از همه دلت برای چی تنگ می شه "She is the most t ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

لبنیاتی - مربوط به لبنیات ( صفت ) با diary متفاوت است که به معنای دفترچه خاطرات است

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

دفتر خاطرات I wonder where my diary is

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

تلافی کردن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

داخل شدن ، وارد شدن به چیزی Nothing is getting in my way.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

برگشتن مثلاً به خانه بعد از کار به معنای بازگشتن به یک محل، معمولاً به خانه، محل کار یا یک مکان دیگر است. Jessica Could you vacuum when you get bac ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازیافت در حالت اسم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

to dispose of، "از شر چیزی خلاص شدن"، "دور انداختن" یا "به نحو مناسبی از بین بردن" است. این عبارت معمولاً برای اشاره به زباله یا وسایل غیرقابل استفاد ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

به جای "We'll go out for dinner instead of cooking at home. " ( به جای آشپزی کردن در خانه، برای شام بیرون می رویم. ) "I bought a book instead of ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازیافت کردن "We recycle all of our plastic bottles. " ( ما تمام بطری های پلاستیکی مان را بازیافت می کنیم. ) "The company recycles old newspapers ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish/garbage/trash" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. ( کلمه rubbish در انگلیسی بری ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish/garbage/trash" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. ( کلمه rubbish در انگلیسی بری ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish" یک اصطلاح رایج در انگلیسی بریتانیایی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. کلمه rubbish در انگلیسی بریتانیای ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take out the rubbish" یک اصطلاح رایج در انگلیسی بریتانیایی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. کلمه rubbish در انگلیسی بریتانیای ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to buy the groceries" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "خرید مواد غذایی" یا "خرید از سوپرمارکت" است. "I need to buy the groce ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to buy the groceries" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "خرید مواد غذایی" یا "خرید از سوپرمارکت" است. "I need to buy the groce ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوبت گرفتن برای به نوبت انجام دادن کاری مثل کارهای خانه بین اعضای خانواده مثلاً مانی که می خواهید دیگران را دعوت کنید تا نوبت بگیرند تا یک کاری را به ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "to take turns" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "نوبت گرفتن" جهت "به نوبت انجام دادن کاری" مثلاً زمانی که می خواهید یک خانه را ت ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

همراهی کردن مثلاً برای رفتن به یک جا همراه با کسی رفتن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای شستشوی ظرف ها to do the washing up را به کار میبریم "I'll cook dinner tonight, and you can do the washing up. " ( من امشب شام می پزم، و تو می ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای شستن ( wash ) لباس های کثیف ( Laundry ) با ماشین لباسشویی ( Washing machine ) می توان از این چهار فعل استفاده کرد, این چهار عبارت همگی به فرآیند ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای شستن لباس های کثیف ( Laundry ) با ماشین لباسشویی می توان از این چهار فعل استفاده کرد, این چهار عبارت همگی به فرآیند شستن لباس ها اشاره دارند: * ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

وظیفه "housework" refers to chores and errands, and "homework" are learning tasks you do after class. "We divided the project into several small t ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

ارجاع دادن - ارجاع کردن به چیزی - رجوع کردن I can't help you with this; you have to refer to the head of the office. "برای انجام دادن این کار باید ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Mission به یک مأموریت مهم، استراتژیک و اغلب با اهداف بزرگ و بلندمدت گفته می شود. مثال در زمینه نظامی یا دیپلماتیک: "The team's mission was to resc ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

ماموریت کوچک اهمیت ماموریت هایی که روزمره در یک اداره با نامerrand انجام می شود خیلی خیلی کمتر از ماموریت های مهم مثل فرستاده ویژه رئیس جمهور است که ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک اسم است و به ماموریت های سفری کوتاه و هدفمندی اشاره دارد که برای انجام یک کار مشخص، معمولاً برای خانه یا خانواده، انجام می شود مثل خرید کردن از فر ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کارهای خانگی درون خانه و در برخی از مواقع مترادف است با housework "My daily chores include making the bed and washing the dishes. " ( کارهای روزانه ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مجموع کارهای داخلی خانه و از نظر معنایی مشابه هست با chore "I have a lot of housework to do this weekend. " ( این آخر هفته، کارهای خانه زیادی برای ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مثال های بیشتر در مورد کار روزمره داخل خونه که باید انجام بشه "My daily chores are feeding the dog and taking out the trash. " ( کارهای روزانه من ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

errand به کارهای بیرونی روزمره گفته می شود که نیازمند خارج شدن از خانه هستند مثل خرید رفتن یا بانک رفتن و غیره "I have to run some errands this morn ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کار روزمره خانگی "Doing the laundry is a weekly chore. " ( لباس شستن، یک کار هفتگی است. ) Chores ( جمع ) : به چند کار یا مجموعه ای از وظایف خانگی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوبت It's your turn to do the housework!