پیشنهادهای Milad (٩٤٣)
inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...
inversely related "رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن ...
"رابطه معکوس" یا "وابستگی معکوس" رابطه معکوس مثلاً از لحاظ ریاضی یا آماری این عبارت برای توصیف رابطه ای به کار می رود که در آن، دو عامل یا متغیر در ...
مجموعه یا لیست کارها یا اهداف یک شخص یا گروه برای یک هدف خاص "The new CEO's agenda is to focus on innovation and technology. " ( برنامه مدیرعامل جد ...
سخت تر Doing the housework was harder in the past. "This problem is much harder than the last one. " ( این مسئله از مسئله قبلی خیلی سخت تر است. ...
حاضری - "از پیش آماده شده"، "حاضری" یا "آماده ی استفاده" - یزی که از قبل حاضر شده و فروخته می شه مثل اجناس توی بازار و لازم نیست شما اون رو خودتون شخ ...
اگرچه Though they were fun, chickens were kept just to produce eggs, not as a pet.
فروشنده A food seller would come to the house to sell groceries.
روشن کردن We need electricity to light and heat our house.
جمع را گرد هم آوردن - دور هم آوردن Living in the past is not always easy. But the families learn that sometimes, life without technology can bring ...
درخشان * عالی و محشر "The sky was a brilliant blue this morning. " ( امروز صبح آسمان یک آبی درخشان بود. ) "She is a brilliant scientist. " ( او ...
روشن کردن تاریکی People in the past needed to be good at making things themselves. With no electricity they have only candles to light up the night. ...
***نگه داشتن For eggs they keep chickens at home برای تخم مرغ آنها در خانه مرغ نگهداری می کنند "You can keep the change. " ( می توانی بقیه ی پول ر ...
گرم کردن There is no electricity or gas. Only a fire in the kitchen. It’s used for cooking and heating.
طرفداری جدی - "طرفدار پر و پا قرص" یا "علاقه مند شدید" Being a big fan of someone isn't a good thing, because it can show mental weakness. Being a ...
بیشتر از همه - بیشتر از همه چیز What do you think you're going to miss the most?" "فکر می کنی بیشتر از همه دلت برای چی تنگ می شه "She is the most t ...
لبنیاتی - مربوط به لبنیات ( صفت ) با diary متفاوت است که به معنای دفترچه خاطرات است
دفتر خاطرات I wonder where my diary is
تلافی کردن
داخل شدن ، وارد شدن به چیزی Nothing is getting in my way.
برگشتن مثلاً به خانه بعد از کار به معنای بازگشتن به یک محل، معمولاً به خانه، محل کار یا یک مکان دیگر است. Jessica Could you vacuum when you get bac ...
بازیافت در حالت اسم
to dispose of، "از شر چیزی خلاص شدن"، "دور انداختن" یا "به نحو مناسبی از بین بردن" است. این عبارت معمولاً برای اشاره به زباله یا وسایل غیرقابل استفاد ...
به جای "We'll go out for dinner instead of cooking at home. " ( به جای آشپزی کردن در خانه، برای شام بیرون می رویم. ) "I bought a book instead of ...
بازیافت کردن "We recycle all of our plastic bottles. " ( ما تمام بطری های پلاستیکی مان را بازیافت می کنیم. ) "The company recycles old newspapers ...
عبارت "to take out the rubbish/garbage/trash" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. ( کلمه rubbish در انگلیسی بری ...
عبارت "to take out the rubbish/garbage/trash" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. ( کلمه rubbish در انگلیسی بری ...
عبارت "to take out the rubbish" یک اصطلاح رایج در انگلیسی بریتانیایی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. کلمه rubbish در انگلیسی بریتانیای ...
عبارت "to take out the rubbish" یک اصطلاح رایج در انگلیسی بریتانیایی است که به معنای "بیرون گذاشتن زباله ها" است. کلمه rubbish در انگلیسی بریتانیای ...
عبارت "to buy the groceries" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "خرید مواد غذایی" یا "خرید از سوپرمارکت" است. "I need to buy the groce ...
عبارت "to buy the groceries" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "خرید مواد غذایی" یا "خرید از سوپرمارکت" است. "I need to buy the groce ...
نوبت گرفتن برای به نوبت انجام دادن کاری مثل کارهای خانه بین اعضای خانواده مثلاً مانی که می خواهید دیگران را دعوت کنید تا نوبت بگیرند تا یک کاری را به ...
عبارت "to take turns" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای "نوبت گرفتن" جهت "به نوبت انجام دادن کاری" مثلاً زمانی که می خواهید یک خانه را ت ...
همراهی کردن مثلاً برای رفتن به یک جا همراه با کسی رفتن
برای شستشوی ظرف ها to do the washing up را به کار میبریم "I'll cook dinner tonight, and you can do the washing up. " ( من امشب شام می پزم، و تو می ...
برای شستن ( wash ) لباس های کثیف ( Laundry ) با ماشین لباسشویی ( Washing machine ) می توان از این چهار فعل استفاده کرد, این چهار عبارت همگی به فرآیند ...
برای شستن لباس های کثیف ( Laundry ) با ماشین لباسشویی می توان از این چهار فعل استفاده کرد, این چهار عبارت همگی به فرآیند شستن لباس ها اشاره دارند: * ...
وظیفه "housework" refers to chores and errands, and "homework" are learning tasks you do after class. "We divided the project into several small t ...
ارجاع دادن - ارجاع کردن به چیزی - رجوع کردن I can't help you with this; you have to refer to the head of the office. "برای انجام دادن این کار باید ...
Mission به یک مأموریت مهم، استراتژیک و اغلب با اهداف بزرگ و بلندمدت گفته می شود. مثال در زمینه نظامی یا دیپلماتیک: "The team's mission was to resc ...
ماموریت کوچک اهمیت ماموریت هایی که روزمره در یک اداره با نامerrand انجام می شود خیلی خیلی کمتر از ماموریت های مهم مثل فرستاده ویژه رئیس جمهور است که ...
یک اسم است و به ماموریت های سفری کوتاه و هدفمندی اشاره دارد که برای انجام یک کار مشخص، معمولاً برای خانه یا خانواده، انجام می شود مثل خرید کردن از فر ...
کارهای خانگی درون خانه و در برخی از مواقع مترادف است با housework "My daily chores include making the bed and washing the dishes. " ( کارهای روزانه ...
مجموع کارهای داخلی خانه و از نظر معنایی مشابه هست با chore "I have a lot of housework to do this weekend. " ( این آخر هفته، کارهای خانه زیادی برای ...
مثال های بیشتر در مورد کار روزمره داخل خونه که باید انجام بشه "My daily chores are feeding the dog and taking out the trash. " ( کارهای روزانه من ...
errand به کارهای بیرونی روزمره گفته می شود که نیازمند خارج شدن از خانه هستند مثل خرید رفتن یا بانک رفتن و غیره "I have to run some errands this morn ...
کار روزمره خانگی "Doing the laundry is a weekly chore. " ( لباس شستن، یک کار هفتگی است. ) Chores ( جمع ) : به چند کار یا مجموعه ای از وظایف خانگی ...
نوبت It's your turn to do the housework!