endorse

/enˈdɔːrs//ɪnˈdɔːs/

معنی: ظهرنویسی کردن، صحه گذاردن، امضا کردن، پشت نویس کردن، در پشت سند نوشتن
معانی دیگر: (چک بانکی و غیره) پشت نویسی کردن، (پشت چک را) امضا کردن، (نامزد انتخابات و غیره را) تایید کردن، پشتیبانی (خود را) اعلام کردن، (روی سند یا پشت آن) یادداشت یا انتقال نامه (و غیره) نوشتن، (انگلیس - خلاصه ی تخلف رانندگی را پشت گواهینامه و غیره نوشتن) تخلف رانندگی را ثبت کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: endorses, endorsing, endorsed
مشتقات: endorsable (adj.), endorser (n.)
(1) تعریف: to approve or give support to.
مترادف: approve, authorize, back, recommend, sanction, underwrite
متضاد: deprecate
مشابه: accredit, advocate, commend, corroborate, hold a brief for, prefer, ratify, sponsor, support, sustain, vouch for, warrant

- Doctors endorsed the legislation to ban smoking.
[ترجمه sarah] پزشکان از قانون منع کشیدن سیگار، پشتیبانی کردند. / پزشکان قانون منع کشیدن سیگار را تایید کردند.
|
[ترجمه گوگل] پزشکان قانون ممنوعیت استعمال دخانیات را تایید کردند
[ترجمه ترگمان] پزشکان این قانون را تصویب کردند تا سیگار کشیدن را ممنوع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The newspaper endorsed the democratic candidate.
[ترجمه گوگل] روزنامه از نامزد دموکرات حمایت کرد
[ترجمه ترگمان] این روزنامه کاندیدای دموکراتیک را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to sign as legally required, esp. in order to transfer funds or property, approve the terms or contents of a legal document, or acknowledge receipt of payment.
مترادف: docket, sign, subscribe
مشابه: approve, certify, cosign, countersign, notarize, underwrite, validate, witness

- You'll need to endorse the check before you can cash it.
[ترجمه Mohammadreza Akbarian] قبل از اینکه بتوانید آن را نقد کنید، باید چک را ظهر نویسی ( پشت نویسی ) کنید
|
[ترجمه hasty] شما نیاز دارید که چک را پشت نویسی کنید قبل از اینکه نقدش کنید
|
[ترجمه گوگل] قبل از اینکه بتوانید آن را نقد کنید، باید چک را ظهرنویسی کنید
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه پول داشته باشی باید چک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. before you cash a check you have to endorse it
پیش از نقد کردن چک باید پشت آن را امضا بکنی.

2. The National Executive is expected to endorse these recommendations.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که قوه مجریه ملی این توصیه ها را تایید کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مدیر اجرایی ملی این توصیه ها را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No one is foolish enough to endorse it.
[ترجمه لیلا] هیچ کس انقدر احمق نیست که آن را تایید کند
|
[ترجمه Amirreza] هیچ کس انقدر احمق نیست که آن را امضا کند
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس آنقدر احمق نیست که آن را تایید کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به اندازه کافی احمق نیست که تاییدش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I can endorse their opinion wholeheartedly.
[ترجمه گوگل]من می توانم نظر آنها را از صمیم قلب تایید کنم
[ترجمه ترگمان]من می تونم عقیده شون رو با صداقت تایید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Prime Minister is unlikely to endorse this view.
[ترجمه گوگل]بعید است که نخست وزیر این دیدگاه را تایید کند
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که نخست وزیر این دیدگاه را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Endorse the check on the back.
[ترجمه گوگل]پشت نویسی چک
[ترجمه ترگمان]چک را از پشت چک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plan does not explicitly endorse the private ownership of land.
[ترجمه گوگل]این طرح صریحاً مالکیت خصوصی زمین را تأیید نمی کند
[ترجمه ترگمان]این طرح صراحتا مالکیت خصوصی زمین را تایید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The payee of the cheque must endorse the cheque.
[ترجمه گوگل]گیرنده چک باید چک را ظهرنویسی کند
[ترجمه ترگمان]The چک باید چک را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One of its first actions was to endorse Putin's idea of restoring the Soviet national anthem written for Joseph Stalin.
[ترجمه گوگل]یکی از اولین اقدامات آن، تأیید ایده پوتین برای بازگرداندن سرود ملی شوروی بود که برای ژوزف استالین نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]یکی از اولین اقدامات آن، تایید ایده پوتین در احیای سرود ملی اتحاد جماهیر شوروی بود که برای جوزف استالین نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On April 4 Rocard called a conference to endorse a plan to strengthen anti-racist legislation and tolerance of immigrants.
[ترجمه گوگل]راکارد در 4 آوریل کنفرانسی را برای تأیید طرحی برای تقویت قوانین ضد نژادپرستی و تحمل مهاجران برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]در ۴ آوریل Rocard کنفرانسی را برای تایید طرحی برای تقویت قوانین ضد نژادپرستی و تحمل مهاجران دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I fully endorse the measures taken to improve safety standards.
[ترجمه گوگل]من اقدامات انجام شده برای بهبود استانداردهای ایمنی را کاملاً تأیید می کنم
[ترجمه ترگمان]من به طور کامل معیارهای اتخاذ شده برای بهبود استانداردهای ایمنی را تایید می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a position we would also endorse for language work.
[ترجمه گوگل]این موضعی است که ما نیز برای کار زبانی تأیید می کنیم
[ترجمه ترگمان]این موضعی است که ما همچنین برای کار زبان نیز تایید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In practice this book will endorse action accounts.
[ترجمه گوگل]در عمل، این کتاب حساب‌های عملی را تأیید می‌کند
[ترجمه ترگمان]در عمل، این کتاب حساب عملی را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tenor of the above letter seems to endorse rather than diminish that inference - Ed.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اصل نامه فوق به جای کاهش آن استنباط را تأیید می کند - اد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مفهوم کلی نامه بالا به جای کاهش آن استنباط، تایید می شود - اد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We would not endorse civil disobedience.
[ترجمه گوگل]ما نافرمانی مدنی را تایید نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از نافرمانی مدنی حمایت نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظهرنویسی کردن (فعل)
back, endorse

صحه گذاردن (فعل)
subscribe, endorse

امضا کردن (فعل)
endorse

پشت نویس کردن (فعل)
endorse

در پشت سند نوشتن (فعل)
endorse

تخصصی

[حقوق] ظهرنویسی کردن، تصدیق کردن، تأیید کردن

انگلیسی به انگلیسی

• approve, sanction; sign one's name (on the back of a check, etc.)
if you endorse someone or something, you say publicly that you support or approve of them.

پیشنهاد کاربران

endorse 3 ( v ) =to write your name on the back of a check so that it can be paid into a bank account
endorse
endorse 2 ( v ) =to say in an advertisement that you use and like a particular product, e. g. I wonder how many celebrities actually use the products they endorse. endorsement 2 ( n )
endorse
endorse 1 ( v ) ( ɪnˈdɔrs ) =to say publicly that you support a person, statement, or course of action, e. g. I wholeheartedly endorse his remarks. endorsement 1 ( n )
endorse
“Endorse” is a verb that means to give one’s public approval or support to someone or something
فعل / به معنای تأیید یا حمایت عمومی از کسی یا چیزی است.
The Council is expected to endorse the committee's recommendations.
...
[مشاهده متن کامل]

I fully endorse ( agree with ) everything the Chairperson has said.
They paid $2 million to the world champion to endorse their new aftershave.
I certainly don't endorse her views.
The proposal was endorsed by the majority of members.
I fully endorse what the speaker said.
State governors are being urged to endorse the plan.
The president doesn't endorse products himself regardless of their merits.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/endorse
حمایت کردن، پشتیبانی کردن
صحه گذاردن
تایید کردن
The first thing we did was to establish what the proportion of the urban land is taken up by private gardens. We estimated that it was about one fifth, and this 💥was endorsed by💥 looking at large - scale usage maps in the town land survey office _ 24% to be precise
تبلیغ کردن ( چیزی توسط افراد مشهور معمولا در تلوزیون )
موافقت کردن
تضمین کردن
تأیید کردن، تجویز کردن
پذیرفتن، قبول کردن
فعل همیشه مفعول مستقیم می گیرد
اغلب ترجمه های داده شده در این برگ غلط یا گمراهکننده اند.
ترجمه ها
اعلام پشتیبانی کردن از کسی، چیزی یا محصولی
پشتنویسی کردن چک
انگلیسی بریتانایی؛ جریمه نویسی کردنِ گواهینامه، جریمه دار کردن گواهینامه
مهر تأیید زدن
صحه گذاری و تایید

تأیید کردن - پشت نویس کردن
پشت نویسی کردن - ظهر نویسی کردن - پشت چیزی رو امضا کردن
حمایت کردن
تایید کردن
صحه گذاشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس