painkiller

/ˈpeɪnˌkɪlər//ˈpeɪnkɪlə/

معنی: داروی مسکن
معانی دیگر: (دارو) درد کش، مسکن (رجوع شود به: analgesic)، داروی درد کش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a drug for relieving pain.
مشابه: analgesic, anesthetic, lenitive

- The actress had become addicted to painkillers.
[ترجمه گوگل] این بازیگر به داروهای مسکن معتاد شده بود
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه به مسکن اعتیاد پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You can pre-empt pain by taking a painkiller at the first warning sign.
[ترجمه گوگل]شما می توانید با مصرف یک مسکن در اولین علامت هشدار دهنده از درد پیشگیری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با گرفتن مسکن در اولین نشانه هشدار، از درد پیش گیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A much lower dose of the painkiller can still produce the desired effect .
[ترجمه yy] دوز کمتری از مسکن می تواند هنوز اثر مورد نظر را تولید کند
|
[ترجمه گوگل]دوز بسیار کمتر از مسکن هنوز هم می تواند اثر مورد نظر را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از مسکن هنوز می تواند اثر مورد نظر را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Music is my painkiller.
[ترجمه Diana] موسیقی مسکن من است.
|
[ترجمه گوگل]موسیقی مسکن من است
[ترجمه ترگمان]موسیقی مسکن من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I shall persuade him to take the painkiller.
[ترجمه Diana] من او را وادار می کنم که از داروی مسکن استفاده کند.
|
[ترجمه گوگل]من او را متقاعد خواهم کرد که مسکن مصرف کند
[ترجمه ترگمان]من او را متقاعد خواهم کرد که این مسکن را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some hot lemon drinks contain only a painkiller as the active ingredient and these can cost a lot more than an unbranded painkiller.
[ترجمه گوگل]برخی از نوشیدنی‌های لیموی داغ تنها حاوی یک مسکن به عنوان ماده فعال هستند و این نوشیدنی‌ها می‌توانند بسیار بیشتر از مسکن‌های بدون مارک قیمت باشند
[ترجمه ترگمان]برخی نوشیدنی های لیمو ترش تنها شامل مسکن به عنوان ماده فعال فعال هستند و اینها می توانند بیش از مسکن unbranded مسکن داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He prescribed a painkiller and suggested she keep busy, then he shooed her away and chided her for malingering.
[ترجمه گوگل]او یک مسکن تجویز کرد و به او پیشنهاد کرد که مشغول باشد، سپس او را دور انداخت و او را به خاطر بدگویی سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]او یک مسکن تجویز کرد و پیشنهاد کرد که سرش شلوغ باشد، سپس او را از اینجا راند و او را به خاطر malingering سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He begged for a painkiller, and Martha drove twenty miles to the nearest doctor to get a prescription for codeine.
[ترجمه گوگل]او یک مسکن التماس کرد و مارتا بیست مایل رانندگی کرد تا به نزدیک‌ترین دکتر برسد تا نسخه کدئین را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]او برای مسکن درخواست مسکن کرد و مارتا بیست مایل را به نزدیک ترین پزشک فرستاد تا نسخه ای از کدئین آن را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Panadol is a painkiller. Its active ingredient is acetaminophen or paracetamol.
[ترجمه گوگل]پانادول یک مسکن است ماده فعال آن استامینوفن یا پاراستامول است
[ترجمه ترگمان]Panadol یک مسکن است جز تشکیل دهنده آن استامینوفن و paracetamol است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. B : Well, you should take a painkiller now.
[ترجمه Diana] خوب، شما باید از یک مسکن استفاده کنید.
|
[ترجمه گوگل]ب: خب، الان باید مسکن بخوری
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Give me a painkiller. I can't endure the pain any longer.
[ترجمه Diana] به من یک مسکن بده. من دیگر نمی توانم درد را تحمل کنم
|
[ترجمه گوگل]به من مسکن بده دیگر نمی توانم درد را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]یه مسکن بهم بده دیگر نمی توانم درد را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The painkiller only provides him a short respite from his pain.
[ترجمه گوگل]مسکن تنها برای او یک مهلت کوتاه از درد فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این مسکن فقط یک مهلت کوتاه از درد را برای او فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The painkiller Vioxx was voluntarily withdrawn in 200 and more recently the diabetes drug Avandia, which is still on the market, has been the focus of congressional inquiries and lawsuits.
[ترجمه گوگل]داروی مسکن Vioxx به طور داوطلبانه در سال 200 کنار گذاشته شد و اخیراً داروی دیابت آواندیا که هنوز در بازار وجود دارد، در کانون تحقیقات و شکایت های کنگره قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این داروی مسکن که به طور داوطلبانه در ۲۰۰ و چند بار مصرف شد، اخیرا به داروهای دیابت که هنوز در بازار وجود دارد، مورد توجه تحقیقات و پرونده های حقوقی کنگره قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And then you told about my giving the Painkiller to the cat.
[ترجمه گوگل]و بعد از دادن مسکن من به گربه گفتی
[ترجمه ترگمان] و بعدش هم بهم گفتی که my رو دادم به گربه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take this painkiller,[Sentence dictionary] it usually acts fast.
[ترجمه گوگل]این مسکن را مصرف کنید، [فرهنگ جملات] معمولاً سریع عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این مسکن را بردارید، [ فرهنگ لغت میانی ] معمولا به سرعت عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In rats, the painkiller blocked the brain's ability to strengthen connections, or synapses, that ratchet down reward or pleasure, researchers from Brown University reported in the journal Nature.
[ترجمه گوگل]محققان دانشگاه براون در مجله Nature گزارش دادند که در موش‌ها، این مسکن توانایی مغز را برای تقویت اتصالات یا سیناپس‌ها که پاداش یا لذت را کاهش می‌دهند، مسدود کرد
[ترجمه ترگمان]محققان دانشگاه براون در مجله طبیعت گزارش دادند که این مسکن به عنوان مسکن توانایی مغز برای تقویت ارتباطات و یا سیناپس ها را مسدود می کند که پاداش یا لذت را به جا می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داروی مسکن (اسم)
analgesic, painkiller

انگلیسی به انگلیسی

• analgesic; that which relieves pain
a painkiller is a pill or other form of drug which reduces or stops physical pain.

پیشنهاد کاربران

آرام بخش - داروی مسکن
painkiller ( n ) ( peɪnˌkɪlər ) =a drug that reduces pain, e. g. She's on ( taking ) painkillers.
painkiller
painkiller
آرام بخش ، دردبَر ، آرام کُننده / آرامنده ی درد ، فروخواباننده ی درد ، اَبِش ( بِش / بیش = بیماری و اَ - پیشوند نفی کُننده )
تسکین دهنده درد . دارو .
تسکین دهنده درد
A medicine that reduces pain
a drug that remove pain for a temporary time
قرص مسکن
داروی مسکن
خوردن مسکن
مسکن مانند آسپرین
A medicine that reduces pain

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس