ferris wheel

/ˈferəsˈwiːl//ˈferəswiːl/

معنی: چرخ فلک
معانی دیگر: (در فانفارها و پارک های تفریحی - چرخ بزرگی که عمود بر زمین می چرخد و مردم بر صندلی های آن می نشینند) گردونه، چرخ و فلک، گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچر  زدن اطفال وغیره، چر  فلک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (sometimes l.c.) a ride, as at a carnival or amusement park, consisting of a very large upright power-driven wheel with partially enclosed seats that are suspended between two parallel rims.

جمله های نمونه

1. My favourite ride is the Ferris wheel.
[ترجمه ،] سواری مورد علاقه ی من چرخ و فلک است
|
[ترجمه گوگل]سواری مورد علاقه من چرخ و فلک است
[ترجمه ترگمان]سواری مورد علاقه من فریس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For those unmoved, the Ferris wheel spun its neon lights and the shooting galleries popped.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که تکان نخوردند، چرخ و فلک چراغ‌های نئونی خود را چرخاند و گالری‌های تیراندازی ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که بی حرکت بودند، the چراغ های نئون خود را چرخ می زدند و گالری shooting باز می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He rode on an elephant and on the Ferris wheel, taking only Amelia with him.
[ترجمه گوگل]او سوار بر فیل و چرخ و فلک شد و تنها آملیا را با خود برد
[ترجمه ترگمان]سوار یک فیل و روی چرخ و فلک به راه افتاد و فقط نقش آمل یا را بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Ferris wheel is cool too because a person sits in one of the seats while it goes around.
[ترجمه گوگل]چرخ و فلک هم جالبه چون وقتی آدم میچرخه روی یکی از صندلی ها میشینه
[ترجمه ترگمان]صندلی فریس هم خنک است چون یک نفر در یکی از صندلی ها می نشیند در حالی که اطراف آن می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A giant Ferris wheel dominates the skyline.
[ترجمه گوگل]یک چرخ و فلک غول پیکر بر خط افق مسلط است
[ترجمه ترگمان]یک چرخ بزرگ فریس بر خط افق تسلط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He watched the Ferris wheel rotate.
[ترجمه .....] اون چرخش چرخ و فلک رو تماشا کرد
|
[ترجمه گوگل]چرخ و فلک را تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]He فریس را تماشا کرد که می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The skeleton of a Ferris wheel loomed; shooting galleries and hoopla stalls were being knocked together.
[ترجمه گوگل]اسکلت چرخ و فلک ظاهر شد گالری های تیراندازی و غرفه های هوپلا با هم کوبیده می شدند
[ترجمه ترگمان]در این موقع اسکلت چرخ و فلک بر روی یک چرخ بزرگ دیده می شد؛ و galleries و hoopla که با هم می خوردند، پدیدار می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Today, let's go and play the Ferris wheel in Suzhou Ferris Park.
[ترجمه گوگل]امروز بیایید برویم و در پارک ولک سوژو چرخ و فلک بازی کنیم
[ترجمه ترگمان]امروز، بگذارید با فریس wheel (Suzhou Ferris)بازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ferris Wheel, can you tell me my happiness in where?
[ترجمه گوگل]چرخ و فلک، می توانی به من بگویی خوشبختی من در کجاست؟
[ترجمه ترگمان]این چرخ و فلک، میشه بهم بگی happiness کجا هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Look upon ferris wheel is just like looking upon happiness.
[ترجمه گوگل]نگاه کردن به چرخ و فلک درست مثل نگاه کردن به شادی است
[ترجمه ترگمان]ببینید، چرخ و فلک درست مثل نگاه کردن به خوشبختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The views from the top of the Ferris wheel are fabulous.
[ترجمه گوگل]مناظر بالای چرخ و فلک فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]نظراتی که از بالای چرخ فلک به گوش می رسد شگفت آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Looking up at the ferris wheel gives me a sense of well - being.
[ترجمه گوگل]نگاه کردن به چرخ و فلک به من احساس خوبی می دهد
[ترجمه ترگمان]نگاه کردن به چرخ ferris حس خوبی به من می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stop moving around while we are riding this Ferris wheel up so high.
[ترجمه گوگل]در حالی که ما این چرخ و فلک را تا این حد بالا می‌بریم، حرکت را متوقف کنید
[ترجمه ترگمان]اگر ما در حال سوار شدن به این چرخ بزرگ به این بلندی هستیم، به این طرف و آن طرف حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We took the ferris wheel and had a wonderful bird's eye view of the city.
[ترجمه گوگل]چرخ و فلک را گرفتیم و منظره فوق العاده ای از شهر داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما چرخ ferris را برداشتیم و دید عالی پرنده از شهر را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ فلک (اسم)
carousel, ferris wheel, carrousel, girandole, flip-flop, merry-go-round

انگلیسی به انگلیسی

• amusement park ride consisting of a large revolving wheel with seats attached

پیشنهاد کاربران

noun - countable - American english :
big wheel
چرخ و فلک خیلی بزرگ
فان فار
به عنوان مثال :
He rode on an elephant and on the Ferris wheel, taking only Amelia with him
ferris wheel
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/ferris-wheel
چرخی گرد وعمود بر زمین در پارک های تفریحی که اکثرا ۱۲تا است

چرخ و فلک

بپرس