realism

/ˈriːˌlɪzəm//ˈrɪəlɪzəm/

معنی: رئالیسم، واقعگرایی، واقعبینی، راستین گرایی، تحقق گرایی
معانی دیگر: هستمند گرایی، هست بین گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an interest in or concern for what is real and true rather than abstract or theoretical.

(2) تعریف: a tendency to see or present things as they actually are.
متضاد: escapism

(3) تعریف: a movement in the fine arts and literature that is concerned with representing things as they actually are or as they are normally seen. (Cf. idealism.)

جمله های نمونه

1. photographic realism in literature
واقع نمایی عکس مانند در ادبیات

2. stark realism
واقع نگری ناخوشایند

3. This return to realism has produced a revival of interest in a number of artists.
[ترجمه گوگل]این بازگشت به رئالیسم باعث احیای علاقه در تعدادی از هنرمندان شده است
[ترجمه ترگمان]این بازگشت به رئالیسم، علاقه به تعدادی از هنرمندان را به وجود آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film lacks any semblance of realism.
[ترجمه گوگل]فیلم فاقد هر گونه ظاهر رئالیستی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم فاقد هر گونه رئالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was time now to show more political realism.
[ترجمه گوگل]اکنون زمان آن رسیده بود که واقع گرایی سیاسی بیشتری نشان دهیم
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن رسیده بود که realism سیاسی بیشتری نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I hate to interject a note of realism, but we don't have any money to do any of this.
[ترجمه گوگل]من متنفرم که یک نت واقع گرایی را مداخله کنم، اما ما هیچ پولی برای انجام هیچ یک از این کارها نداریم
[ترجمه ترگمان]من از اینکه در این مورد با شما حرف بزنم نفرت دارم، اما ما هیچ پولی برای انجام این کار نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Greene's stories had an edge of realism.
[ترجمه گوگل]داستان های گرین حاشیه ای از رئالیسم داشتند
[ترجمه ترگمان]داستان های گرین از حقیقت دور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He brought a note of realism into the debate.
[ترجمه گوگل]او نکته ای از واقع گرایی را وارد بحث کرد
[ترجمه ترگمان]او یک یادداشت واقع گرایی در این مناظره به همراه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clever lighting and sound effects brought greater realism to the play.
[ترجمه گوگل]نورپردازی هوشمندانه و جلوه های صوتی واقع گرایی بیشتری را به نمایشنامه آورد
[ترجمه ترگمان]روشنایی Clever و افکت های صوتی واقع گرایی بیشتری را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both realism and naturalism are mimetic systems or practices of representation.
[ترجمه گوگل]هر دو واقع گرایی و طبیعت گرایی سیستم های تقلیدی یا شیوه های بازنمایی هستند
[ترجمه ترگمان]هم واقع گرایی و هم طبیعی گرایی سیستم ها یا شیوه های بازنمایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Billingham's pictures have a gritty realism which can be almost upsetting.
[ترجمه گوگل]تصاویر بیلینگهام یک واقع گرایی تلخ دارند که می تواند تقریبا ناراحت کننده باشد
[ترجمه ترگمان]تصاویر Billingham واقع گرایی سخت دارند که ممکن است تقریبا ناراحت کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Leonard takes Carver-style dirty realism and fuses it with the pace of a detective story.
[ترجمه گوگل]لئونارد رئالیسم کثیف به سبک کارور را می گیرد و آن را با سرعت یک داستان پلیسی ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]لئونارد کارور را به شیوه ای کثیف اجرا می کند و با سرعت یک داستان کارآگاهی آن را روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Greene's stories had an edge of realism that made it easy to forget they were fiction.
[ترجمه گوگل]داستان‌های گرین لبه‌ای از واقع‌گرایی داشتند که فراموش کردن داستان‌های آنها را آسان می‌کرد
[ترجمه ترگمان]داستان های گرین از واقع گرایی رئالیسم بود که به آسانی فراموش کردن آن ها را آسان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was said that he surpassed even the realism of the camera.
[ترجمه گوگل]گفته می شد که او حتی از رئالیسم دوربین هم پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]گفته می شد که او حتی از واقع گرایی دوربین برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رئالیسم (اسم)
realism

واقع گرایی (اسم)
realism

واقعبینی (اسم)
realism

راستین گرایی (اسم)
realism

تحقق گرایی (اسم)
realism

تخصصی

[ریاضیات] واقعگرایی

انگلیسی به انگلیسی

• interest in reality, concern for the real; tendency to portray things in a realistic manner
when people show realism in their behaviour, they recognize and accept the true nature of a situation and try to deal with it in a practical way.
in painting, novels, and films, realism is the representing of things and people in a way that is like real life.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : realize
اسم ( noun ) : reality / realism / realist / realization
صفت ( adjective ) : real / realizable / realistic
قید ( adverb ) : real / really / realistically
realism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: واقع گرایی
تعریف: نگرشی مبتنی بر حقایق موجود و عمل براساس آنچه هست، نه آنچه باید باشد|||متـ . واقع گرایی کلاسیک classical realism
رخداد گرایی

بپرس