sync

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) shortened form of "synchronization."

- It's distracting when the video and the audio are not in sync.
[ترجمه راحیل] زمانی ک ویدیو و صدا هماهنگ نیست ، گیج کننده است
|
[ترجمه گوگل] وقتی ویدیو و صدا هماهنگ نباشند، حواس پرت می شود
[ترجمه ترگمان] زمانی که ویدیو و صدا هماهنگ نیستند حواس خود را پرت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: synchs, syncs, synching, syncing, synced, synched
عبارات: in sync, out of sync
• : تعریف: (informal) to synchronize.
مشابه: dovetail

جمله های نمونه

1. in sync (or synch)
1- همزمان(با) 2- همساز،متوافق،هماهنگ(با)،جور

2. out of sync (or synch)
1- ناهمزمان(با) 2- ناهمساز،نامتوافق،ناهماهنگ،ناجور

3. production is out of sync with consumption
تولید با مصرف هماهنگی ندارد.

4. his ideas are not in sync with the mainstream of political thought in canada
عقاید او با اندیشه های سیاسی متداول در کانادا همگام نیست.

5. the sound track is not in sync with the actor's lips
نوار صدا بالب های بازیگر همزمان نیست (جور نیست).

6. The two mechanisms have to work in sync.
[ترجمه یوسف نادری] آن دو ساز و کار باید همگام با هم کار کنند.
|
[ترجمه گوگل]این دو مکانیسم باید با هم کار کنند
[ترجمه ترگمان]این دو مکانیسم باید در سینک کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Normally, when demand and supply are out of sync, you either increase the supply, or you adjust the price mechanism.
[ترجمه گوگل]معمولاً وقتی تقاضا و عرضه با هم هماهنگ نیستند، یا عرضه را افزایش می دهید یا مکانیزم قیمت را تنظیم می کنید
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، زمانی که تقاضا و عرضه خارج از سینک هستند، شما یا عرضه را افزایش می دهید و یا مکانیسم قیمت را تنظیم می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The film's sound - trackis out of sync / not in sync with the picture.
[ترجمه گوگل]صدای فیلم - آهنگ های ناهماهنگ / با تصویر هماهنگ نیست
[ترجمه ترگمان]صدای فیلم از سینک خارج می شود \/ یا همگام با تصویر هماهنگ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The soundtrack is not in sync with the picture.
[ترجمه گوگل]موسیقی متن با تصویر هماهنگ نیست
[ترجمه ترگمان]موسیقی متن با تصویر همگام نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The President is in sync with Thompson's views on many issues.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با دیدگاه های تامپسون در مورد بسیاری از مسائل هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور با نظرات تامسون در مورد مسائل بسیاری همگام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's growing out of sync with the rest of service provision and service development, and this has all sorts of spin-offs.
[ترجمه گوگل]این در حال رشد است که با بقیه خدمات و توسعه خدمات هماهنگ نیست، و این همه انواع اسپین آف دارد
[ترجمه ترگمان]با بقیه خدمات سرویس و توسعه خدمات در حال رشد است، و این همه نوع چرخشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In sync with the harsh sounds, the theme of betrayal rules this record.
[ترجمه گوگل]در هماهنگی با صداهای خشن، مضمون خیانت بر این رکورد حاکم است
[ترجمه ترگمان]در هماهنگی با صداهای گوش خراش، موضوع خیانت این پرونده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At present it's completely out of sync, lots of marvellous programmes thrown at the screen, going by with nobody noticing them.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این برنامه کاملاً هماهنگ نیست، بسیاری از برنامه‌های شگفت‌انگیز روی صفحه نمایش داده می‌شوند، بدون اینکه کسی متوجه آنها شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کاملا خارج از سینک هستند، بسیاری از برنامه های شگفت انگیز به صفحه نمایش پرتاب می شوند و کسی متوجه آن ها نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rin Tin Tin barked in sync, but the cowboys kept talking long after their mouths were closed.
[ترجمه گوگل]رین تین تین همگام پارس می کرد، اما گاوچران مدت ها بعد از بسته شدن دهانشان به صحبت کردن ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]rin را با هم هماهنگ کردند، اما کابوی ها مدتی بعد از اینکه دهانشان بسته بود حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Get out of sync as quickly as possible and forget the coins completely.
[ترجمه گوگل]هر چه سریعتر از هماهنگی خارج شوید و سکه ها را به طور کامل فراموش کنید
[ترجمه ترگمان]هر چه سریع تر از سینک بیرون بروید و سکه ها را به طور کامل فراموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. That takes yourself right out of sync.
[ترجمه گوگل]که خود را از هماهنگی خارج می کند
[ترجمه ترگمان]این کار شما را از سینک بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Synchronize
موضوع: موبایل
SYNC مخفف کلمه Synchronize می باشد که اکثراً در گوشی های موبایل، به منظور یکپارچه سازی اطلاعات رایانه و موبایل با یکدیگر می باشد.

تخصصی

[سینما] تطبیق صدا و تصویر - همگاه - همگاه (در مورد صدا و تصویر) - همزمان - بطور همزمان - ضبط صوت همزمان - دستگاه هم زمان کننده
[سینما] همگاه

انگلیسی به انگلیسی

• synchronization; quality of being set to precisely the same time; state of acting at exactly the same speed; harmony, agreement (also synch)
synchronize, cause to be synchronous
if two things are out of sync, they are badly matched or do not work simultaneously as they should. if they are in sync, they are well-matched and work simultaneously; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

همگام سازی یا هماهنگ سازی
به معنی داشتن فایل ها و یا داده های مشابه همزمان در چند دستگاه
مثلا وقتی شما داده ها و فایل های داخل تلفن همراه را با کامپیوتر همگام میکنید ، فایلها و داده ها همزمان در دو دستگاه ( تلفن همراه و کامپیوتر ) موجود هستند
همگام سازی
هماهنگ سازی
همزمان
در یک سرعت ، در یک زمان
جور بودن و مطابقت داشتن
_________________________
همگامی، هماهنگی
Noun :
Synchronization
هماهنگی
هم زمانی
تقارن
همگامی
همگاه سازی, همگام سازی
Verb :
To synchronize
هماهنگ کردن
هم زمان کردن
همگام کردن
صفت نیست !
همزمان ، هماهنگ

هماهنگ کردن
هماهنگ کار کردن با هم ، دریک زمان ، در یک سرعت و. . .
هماهنگ سازی
( در ایران، هماهمنگ سازی دوبله با نسخه اصلی یا همزمان سازی صدا با فیلم )
هماهنگی صدا وتصویر
جور بودن
مطابقت
working together at the same time
همگام سازی
هماهنگ
همزمان هماهنگ
باهم هماهنگ کار کردن ( در یک زمان ، در یک سرعت و . . . )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس